
بسیاری از هنرمندان اصفهان، با وجود استعداد بالا، به دلیل مشکلات گردشگری، خشک شدن زایندهرود و ناآگاهی از فروش آثار، با شکست اقتصادی روبهرو هستند. از اینرو، این هنرمندان نیازمند حمایت جدی و سازوکارهای پیوند با بازار جهانی هستند.

حوزه هنری اصفهان این روزها میزبان آثار «محمود بابایی، هنرمند خوشنویس است. نمایشگاه «غوغای سحر» حاوی آثاری با مضمون آیات قرآن، روایات و اشعار شعرای فاخری هم چون حافظ و مولوی در قالب هنر دیرین و پرطرفدار ایرانی خوشنویسی با خط نستعلیق و سیاهقلم است.

نگارخانه صفوی این روزها میزبان آثار عماد قنبری، هنرمند نقاش است. نمایشگاه «نظم در هرجومرج»، حاوی پیامی از درون خالق این آثار برای مخاطبان است که این آثار همزمان و در کنار این هرجومرجها، از نظم و قانون خاصی نیز پیروی میکنند.

در مجموعه «سبز اشباعشده»، محمدرضا مهاجر تماشاگر را به سفری بصری از دل طبیعت به درون انسان دعوت میکند؛ جایی که برگها بهانهای میشوند برای بازتاب زیست معاصر در قابهایی که نه سیاهوسفیدند و نه رنگی، بلکه جایی در میانه رنگ و بیرنگی ایستادهاند.

ایران از دیرباز میزبان نگارگری، هنری دیرینه و کهن از نقاشی ظریف و ریزنقش ایرانی است. نگارگری ایرانی ریشه در فرهنگ و هنر ایرانزمین دارد و تصویرسازیهای موجود در نگارگری مربوط به عالم معناست..

محمدرضا مکارمی خالق مجمسمه اقتباسی «نبرد رستم، رخش و اژدها» میگوید منظور من از ساخت یک اثر هنر شهری، تبلور منویات درونی است که گمان میکنم اگر از حال و خیال خوشی برآمده است، لاجرم بر دل و دیدهای بنشیند تا به فضای اشتراکی من با دیگران غنا بخشد که اصل ماجرا این است.

نمایشگاه «عشق سرزمینی» با محوریت همدلی و همراهی اقوام ایرانی و بازتاب این مفاهیم در هنرهای تجسمی شکل گرفته و رشتههای نقاشی، تصویرسازی و چاپ را دربر میگیرد.

بدن، پیونددهندهای است میان انسان و هستی؛ هم ابزار درک جهان است و هم موضوع تامل و نشانهای از حضور و معنا. بدن، محوری برای تجربه است و از خلال آن، جهان دیده، لمس و تجربه میشود و جهانبینی انسان شکل میگیرد.

چهل روز از درگذشت استاد محمود فرشچیان، نگارگر بزرگ و چیرهدست ایرانی میگذرد؛ هنرمندی که نام او با درخشش رنگها، خیالهای ایرانی و تصویرسازی از عرفان و ایمان گره خورده است. در این مدت، جامعه هنری کشور در سوگ کسی نشسته که آثارش نه تنها زینتبخش موزهها و کتابهاست، بلکه حافظه بصری نسلهای پیاپی از ایرانیان را شکل داده است.

در دنیای پرهیاهوی رنگ و شکل، هنر آبستره زبانی بیکلام است که احساس و تفکر را بدون واژه بیان میکند. آثار سید موسی موسوی در نمایشگاه «رنگهای بیپایان و ریتمهای بیکلام» پیرو چنین سبکی از هنر است که با رنگها و ریتمهای پویا، بیننده را به سفری درونی و عمیق دعوت میکند.

امیر نصری، در مواجهه با گسل از نگاه رضی میری مینویسد: «هر تصویری میتواند گسل باشد. گسستن از جهان خارج و محصور شدن در یک قاب. گسستن از توالی زندگی روزمره و منجمد شدن در یک لحظه. در این مجموعه، چهرههای فرسوده کم نیستند. چهرههای فرسوده فقط به آدمها تعلق ندارند، شامل فضا هم میشوند. گسل، موتیف تکرارشونده تصاویر این مجموعه است که به زمانها و فضاهای مختلف تعلق دارند؛ پس دقیقتر بگوییم: هر تصویری از فرسودگی، میتواند گسل باشد.»

در سالهای اخیر، تصویرگری در اصفهان جایگاه چندانی در گالریها و موزهها نداشته است؛ اغلب توجه به نقاشی، مجسمه و هنرهای نو معطوف بوده و این هنر، تنها در قالب کتاب مطرح شده است.