به گزارش اصفهان زیبا؛ نقی باباست؛ یک بابای خیلی معمولی مثل خیلی از باباهای دیگر دنیا.
نقی (با بازی محسن تنابنده) آدم سادهای است؛ یعنی از آنهایی است که میگویند: زبان سرخشان امکان دارد هر لحظه سر سبزشان را بر باد بدهد، مثل خیلی از باباهای دیگر دنیا که مرکز جهانشان بچههایشان هستند، مثل خیلی از مردهای دیگر جهان که مرکز جهانشان همسرانشان هستند، مثل خیلی از برادرهای دیگر دنیا که… .
نه اینکه آدم ذاتخرابی باشد، نه! اما باید در لحظه جواب بقیه را بدهد و تند و چکشی باید در لحظه حرفهای مانده روی دلش را بگوید و بعد دیگر تمام!
تمام یعنی اینکه اهل بدجنسی یا تلافی یا غیبت نیست؛ اتفاقا خیلی زود و راحت هم آدمهایی را که در حقش بدی کردهاند،
میبخشد.
بین فیلمها و سریالهایی که این روزها خیانت و بدجنسی و بدبختی در آنها رایج است، نقی و خانوادهاش خیلی معمولی و با کارهای خیلی معمولی مردم را دور هم جمع کردند و به ما نشان دادند که میتوان با وجود تمام مشکلات، خوب و صمیمی بود؛ مثل آقامحمدجواد، بچه کارگری که طلبه شده و برای مهمانهایشان سفره پهن میکند و همسفرهشان میشود و نان مشهدی و نوشابه نیز برایشان میآورد.
در سکانس آخر این فصل حتی، بغض نقی را پشت پنجره فلزی ضریح امام هشتم خیلی خوب میشناسیم؛ بغض آشنای خیلی از ما که کتابی حرفزدن با امامرضای دلمان را بلد نیستیم؛ اما میخواهیم که دست خالی برمان نگرداند که عادت به پسزدن از طرف این خانواده و دست خالی برگشتن از طرفشان را نداریم.
دلمان برای بابا نقی نگران خانواده معمولی تنگ میشود؛ همچنین برای هما، مادر عاقل خانواده که از نظر من برخلاف نظر بهتاش، اتفاقا «هد» اصلی اوست.
هما خیلی خوب رفتار همسرش را بلد است و جمعکردن و رفوی خرابکاریهایش را هم بهدرستی میداند و گاهی با جذبه و تحکم به میدان میآید و کمر به حل مسائل میبندد.
برای رحمت هم دلمان تنگ میشود؛ اویی که اول زندگی مشترکشان با فهیمه قول داد که اهل پنهانکاری و دروغ نباشد؛ حتی اگر برایش گران تمام شود، خیلی گران.
برای فهیمه و مژههای بلندش که هنوز نگهداشتن حرمت بزرگترها اولین اصل تربیتش است و برای بهتاش که حلالزادهای است که به دایی رفته و خوب مثل نقی قپی میآید، اما سفتوسخت پشت همه خانواده ایستاده و … هم دلمان تنگ میشود، دلمان برای یک خانواده «خیلی معمولی» از جنس خودمان تنگ میشود.