ترس و بیاعتمادی حاکم بر بازار سرمایه سبب شده تا کوچکترین رخدادها نیز بر حجم و قدرت عرضهها بیفزاید. درست برعکس چند ماه نخست سال 1399 که بازار درخصوص اخبار منفی ایزوله شده بود، اکنون اخبار منفی فارغ از اینکه تأثیری بر سودآوری و عملکردهای شرکتهای بورسی داشته باشد، بازار سرمایه را قرمزپوش میکند.
بازار سرمایه از هفت شهریور تاکنون در یک روند اصلاحی قرار دارد و نتوانسته به سقف قبلی خود نزدیک شود. بالا و پایین شاخص کل هم سهامداران را سردرگم کرده است. در اولین روز کاری این هفته، شاخص کل با افت چشمگیر به کانال 1.3 میلیون واحد بازگشت؛ ولی در معاملههای روز گذشته به لطف صف خرید روی برخی نمادهای شاخصساز همانند «شستا» و سبزپوشی نمادهای لیدری همانند «فولاد» دوباره سبزپوش شد. در این شرایـط، آنهایی که همچنان صبوری را در پیش گرفتهاند و آنهایی که قصد دارند با اصلاح پورتفوی خود به سود دست یابند، منتظر موج صعودی جدید بورس هستند.
رالی صعودی شاخص کل از ابتدای خرداد آغاز شد و در مرداد شدت و قدرت بیشتری پـیــدا کرد. پس از 10ماه طاقتفرسا، بالاخره نماگر بازار از کف 1.1میلیون واحدی خود را بالا کشید تا سهامداران نیز با خاطری آسودهتر، بالا و پایینشدن پورتفوی خود را به نظاره بنشینند. با ورود شاخص کل به کانال 1.5 میلیون واحد، بازی عوض شد و حالا سهامدارانی که تا دو ماه پیش به جبران بخشی از زیان خود راضی بودند، اکنون خواهان بازپسگیری قلههای قبلی هستند. این خواسته سهامداران چقدر قابل تحقق است؟
یکی از تکنیکهای پرکاربرد قماربازان، اکنون به استراتژی سرمایهگذاران تبدیل شده و این گونه است که نام و آوازه شیوه مارتینگل، در ماههای اخیر زیاد شنیده شده است. بسیاری از سهامداران عنوان میکنند شیوه خرید سهام با پیروی از روش مارتینگل، میتواند از میزان زیان و ضرر آنها بکاهد. اما روش مارتینگل چیست و آیا میتواند استراتژی سودآوری باشد؟
بازار سرمایه در سال 98 و 99 روزهای طلایی را پشت سر گذاشت و با رشد بیسابقهای مواجه شد؛ تا جایی که هزاران سهامدار را بهسوی خود جذب کرد. رشد تقاضا برای سرمایهگذاری در بورس باعث رونق سبدگردانی شد؛ از شرکتهای رسمی در این حوزه گرفته تا اشخاص حقیقی به سبدگردانی در بازار سرمایه مشغول شدند، ولی بازار سرمایه از نیمه دوم سال 99 با اصلاح و ریزش شدید مواجه شد و دود آن به چشم سهامداران و سبدگردانها رفت. درنهایت تیرماه 1400 اخبار سبزشدن شاخصهای بورس دلیلی شد تا سبدگردانان دوباره وارد گود شوند.
از قدیم گفته شده «هیچ ارزانی بیعلت نیست و هیچ گرانی بیحکمت». قاعده آن است که اگر کالا یا خدمتی ارزان است، به خاطر کیفیت پایین محصول، خدمات نامطلوب و… است؛ در مقابل اگر محصولی قیمت بالایی دارد، منطقی پشت آن نهفته است که بهواسطه داشتن مزیت رقابتی در آن کالا یا خدمت است. اما در اقتصاد ایران که دولت در آن نقش ویژهای بازی میکند، بهدفعات ارزانیهای بیعلت و گرانیهای بیحکمت دیدهایم. دامنه قیمتهای نادرست به یک بازار یا صنعت محدود نمیشـود، ردپای آن را مـیتـوان در کالاهای اساسی همانند گوشت و میوه تا صنایعی همانند خودرو یا حتی بازار مسکن مشاهده کرد.
هفته امیدوارکننده بورس به پایان رسید و این هفته، موجهای عرضه، بازار را به سمت قرمزپوششدن کشانده است. در اولین روز هفته، بازار با رشد چند هزار واحدی کار خود را آغاز کرد و در ادامه با فشار فروش در میانههای بازار، به افت چند هزار واحدی رسید. روز گذشته اگرچه بازار با صف فروش و حجم سنگین عرضهها کار خود را آغاز کرد؛ اما در ادامه، تعادل حرف اول را در تقابل عرضه و تقاضا میزد. بااینحال، شاخصکل با افت مختصر به کار خود پایان داد. آیا تا پایان هفته باید منتظر افت بیشتر باشیم؟
سمتوسوی بورس در هفتههای اخیر امیدوارکننده بوده است. شـاخـصکـل بورس از کف قبلی خود در محدوده یکمیلیون و 90 هزار واحد رشد 13درصدی داشته است و حالا در میانههای کانال یکمیلیون و 200 هزار واحد قرار دارد. دوره زمانی رشد اخیر بورس هم بهگونهای بوده است که نمیتوان آن را به انتخابات ریاستجمهوری مرتبط دانست. دلیل این رشد هر چه باشد، سهامداران توانستند بعد از مدتها نفس راحتی بکشند. بااینحال، اگر خوشبینی را کنار بگذاریم، موارد دیگری هست که سهامداران باید مدنظر قرار دهند.
شاخـص کـل بـورس از 8 خــرداد تاکنون در محدوده یکمیلیون و 150 هزار واحد در نوسان است. از معدود زمانهایی طی 18 ماه اخیر است که شاخص کل برای حدود سه هفته در یک محدوده با نوسانهای اندک به کار خود ادامه میدهد که شاید بتوان آن را اولین نشانه به تعادل رسیدن بازار دانست. شـــاخــص هموزن امـا بــه ســبـــب متعادلشدن نمادهای قفل در صف فروش، خلاف شاخصکل در حال نزول است. هموزن کف 383 هزار واحدی خود در سوم خرداد را از دست داد و به 370 هزار واحد رسیده است. هماکنون نزدیک به 200 نماد در صف فروش هستند که متعادلشدن آنها نیازمند افت بیشتر قیمت است. از این زاویه، شاخص هموزن همچنان در مسیر نزول خواهد بود.
ماجرای این بار هم، بــهنــوعـــی آشناپنداری (دژاوو) برای سهامداران بود.آن گروهی که یکبار با اختلافنظر دو وزارت اقتصاد و نفت، طعمِ تلخِ ریزشِ سنگین بورس را چشیده بودند، این بار با تصمیم وزارت صمت، طعم ریزش ارزش داراییهایشان را تجربه کردند. اما این بار دو تفاوت عمده داشت: نخست آنکه، در مردادماه بیشتر پورتفوها در سودهای فراوانی قرار داشت و تحمل ریزش نسبت به اکنون راحتتر بود. مسئله دوم اما به اجماع نظرها بازمیگردد.
برای آن دسته از سهامداران که بورس را به نمادهای شاخص ساز، لیدر و بزرگ بازار میشناسند، راه زیادی تا پس گرفتن سقف تاریخی که در اواسط مرداد ثبت شده بود، باقی مانده است. اما برای آن دسته از سهامداران که شاخصکل هموزن جایگاه مهمتر و قابل استنادتری دارد، بورس فاصله زیادی برای شکستن رکورد تاریخی خود ندارد. پارادایم سرمایهگذاری سهامداران به نحوی تغییر کرده است که این روزها نمادهای کوچک و بنیادی در کانون توجه قرار دارند و نمادهای بزرگ حتی با وجود عملکرد درخشان و شرایط مناسب، با موج عرضههای سنگین مواجه میشوند.
بعد از ریزش سنگین بورس در فاصله اواسط مرداد تا اواسط آبان، امکان بازگشت شاخص به سقفهای قبلی دور از ذهن بود. اما با گذشت شاخصکل از مرز 1.5 میلیون واحد و تثبیت آن در این کانال، بسیاری از سهامداران به بازگشت روزهای خوش بورس امیدوار شدند. بهعبارتدیگر، بسیاری از سهامداران اعتقاد داشتند مرز 1.5 میلیون واحد به حمایت مستحکمی تبدیل شده است که از ریزش مجدد بورس جلوگیری میکند. اما افت سنگین نماگر بازار در هفته گذشته بار دیگر ترس ریزش بورس را در دل سهامداران زنده کرد. با توجه به این شرایط، چقدر باید نگران افت شاخص کل باشیم؟