
در قسمت قبل خواندیم انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی در آخرین سال جنگ تحمیلی با حضور سه تشکل مهم و فعال با نامهای جامعه روحانیت مبارز تهران، مجمع روحانیون مبارز و ائتلاف مستضعفین و محرومین در شرایط خاص و حساس جنگ شهرها برگزار شد. در مرحله اول انتخابات 180 نفر-19/1/1367 و در مرحله دوم (23/2/1367) 82 نفر به مجلس راه یافتند. مجمع روحانیون مبارز (جناح چپ) با توجه به فضای تبلیغاتی، به پیروزی چشمگیری در انتخابات دست یافت و توانست اکثریت مجلس را از آن خود کند. مجلس سوم در تاریخ 6 مرداد 1371 پایان یافت و عمده نمایندگان این دوره از مجلس برای مجلس چهارم ردصلاحیت شدند.







تاریخ معاصر سیاسی ایران رویدادهای مهمی درون خود جای داده است که بعضا باعث تغییر روند اساسی در جریانات سیاسی شدهاند و تأثیر آنها هنوز نیز ادامه دارد؛ به خصوص سالهای 57 تا 60 که سطح تنش و درگیری در راستای قدرتطلبی نیروهای مختلف به اوج رسیده بود و روایات متناقضی از آن به گوش میرسد. یکی از راههای شناخت منصفانه آن دوران بغرنج، رجوع به تاریخ شفاهی از طریق افرادی است که در آن بازه زمانی منشأ اثر در تحولات بودهاند؛ نمایندگان مجلس، نیروهای احزاب، وزرا و اعضای کابینههای مختلف گزینههای خوبی برای شنیدن روایات آن دوران هستند.







طیفبندیهای سیاسی درون کشور حتی در صورت ائتلاف و اتحاد، بازهم در زیربناهای فکری دچار اختلاف نظراتی در راستای مفاهیم بنیادین ازجمله موضع جناحها نسبت به مقولاتی مثل سرمایه، توسعه، سیاست، فرهنگ و… هستند. اصلاحطلبان از آغاز دولت اصلاحات تاکنون دچار تحولات ساختاری زیادی شدهاند و از همه مهمتر خط و مرز مشخصی از لحاظ تعریف هویت سیاسی و اقتصادی میان آنها دیده نمیشود، به این معنا که تعریف مشخصی از یک اصلاحطلب در جامعه وجود ندارد. اختلاف نظرات درون جریان اصلاحات در راستای تضاد میان اولویت توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی بحث جدی پیش پای اصلاحطلبان است. مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی شخصی محوری در سیاست کشور بهحساب میآمد که جریان اصلاحات با ایشان در بازههای زمانی مشخصی بهخصوص در انتخابات سال 84 به تضادهایی رسید که منجر به شکست آنها و پیروزی احمدینژاد شد.







9سال از روزی که جمهوری اسلامی ایران دو دولتمرد تکرارناشدنیاش، محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، را از دست داده است، میگذرد. شهدایی که هرساله با فرارسیدن هفته دولت در شهریور، مکتب ساده زیستی همراه با ایستادگی، عدالت خواهی، مبارزه با فساد و تلاش برای حفظ انقلاب را به یاد دولتمردان کنونی و مردم میاندازند. محمد هاشـمیرفسنجانی، رئیـس سابق سازمان صــداوسیما، معاون رئیسجمهور در امور اجرایی در دولتهای پنجم و ششم و عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام با عنوان معاون سیاسی دولت نخست پس از انقلاب به گفتوگو با «اصفهان زیبا» نشست و از نخستوزیری تا ریاستجمهوری محمدعلی رجایی و همراهی او با شهید محمدجواد باهنر، همراه و یار جدانشدنیاش گفت. مشروح این مصاحبه را میخوانیم.







یکی از پدیدههایی که با آن روبهروییم کثرت سخنان مسئولان و مدیران است. این کثرت شامل سخنان طولانی و رنجآورتر از آن، تکراری است. سخنرانیهای اکثر مسئولان کشور فاقد حرف جدید و تازه بوده و در بیشتر موارد، تکرار حرفهای کلی و کلیشهای وقت سخنرانان را پر میکند. افراد حرفهای میتوانند باکمی دقت تشخیص دهند که سخنران حرف خاصی برای گفتن ندارد و فقط در رودربایستی قرارگرفته که سخن بگوید یا برای زینت مجلس دعوتشده و سخنانش جنبه زینتی دارد.







سرچشمه سیاستگذاری و رویکرد دولتها با تمام تفاوتها و شباهتهایی که میان مخالفان و موافقان آنها از منظر تئوریپردازی، ظاهر طرفداران و چیدمان سیاستها وجود دارد، به دولتهای قبل و بعد از خودشان بسیار شبیه است. پس از سال 1376 و شکلگیری دولت اصلاحات بسیاری از روزنامهنگاران و منتقدان، دولت مرحومهاشمیرفسنجانی را موافق سیاستهای صندوق بینالمللی پول و دنبالهرو سیاستهای تعدیل اقتصادی معرفی میکردند، در واقع مرحومهاشمیو تیم اقتصادی او مقصر اصلی شکافهای اقتصادی در تمام کشور معرفی میشد.