تبیین و بررسی نسبت بین ماجرای بازپس‌گیری سرزمین‌های فدک توسط حضرت زهرا(س) با زیست زاهدانه ایشان

مطالبه فدک؛ آغاز نهضت فاطمی

در نگاه نخست، شاید تلاش و مطالبه جدی فدک توسط حضرت‌فاطمه‌زهرا(س) با آموزه‌های زهد اسلامی در تعارض به نظر برسد؛ به‌ویژه آنکه احادیثی منسوب به حضرت‌زهرا(س)، در باب زهد و بی‌اعتنایی به دنیا روایت شده است. بر این اساس قرار است «اصفهان‌زیبا» در گفت‌وگویی با استادان حوزه و دانشگاه به این پرسش‌ها پاسخ دهد که چرا حضرت‌زهرا(س) نهایت تلاش خود را در بازپس‌گیری سرزمین‌ فدک به‌کار بردند؟ آیا موقعیت اقتصادی ویژه این زمین‌ها، نقشی در این مطالبه‌گری داشت و اساسا چرا بانویی با این جایگاه والای عفاف و وقار، باید خود شخصا به‌دنبال بازپس‌گیری زمین‌های خود باشد؟

تاریخ انتشار: 10:43 - سه شنبه 1404/08/13
مدت زمان مطالعه: 10 دقیقه
مطالبه فدک؛ آغاز نهضت فاطمی

به گزارش اصفهان زیبا؛ در نگاه نخست، شاید تلاش و مطالبه جدی فدک توسط حضرت‌فاطمه‌زهرا(س) با آموزه‌های زهد اسلامی در تعارض به نظر برسد؛ به‌ویژه آنکه احادیثی منسوب به حضرت‌زهرا(س)، در باب زهد و بی‌اعتنایی به دنیا روایت شده است. بر این اساس قرار است «اصفهان‌زیبا» در گفت‌وگویی با استادان حوزه و دانشگاه به این پرسش‌ها پاسخ دهد که چرا حضرت‌زهرا(س) نهایت تلاش خود را در بازپس‌گیری سرزمین‌ فدک به‌کار بردند؟ آیا موقعیت اقتصادی ویژه این زمین‌ها، نقشی در این مطالبه‌گری داشت و اساسا چرا بانویی با این جایگاه والای عفاف و وقار، باید خود شخصا به‌دنبال بازپس‌گیری زمین‌های خود باشد؟

حجت‌الاسلام حمید الهی‌دوست

پژوهشگر و استادیار جامعه‌المصطفی

فدک، مالی شایسته
برای بانویی شایسته بود

در آموزه‌های دین اسلام، همواره «زهد» و «بی‌رغبتی به دنیا» ترویج شده است؛ چنانچه به‌عنوان نمونه، قرآن کریم می‌فرماید: «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقَى»؛ «زندگی آخرت، بهتر و ماندگارتر است.» حال ممکن است این پرسش به ذهن متبادر شود که چرا با این ‌همه تأکید اسلام بر زهد، حضرت‌زهرا(س) به‌دنبال بازپس‌گیری سرزمین «فدک» بودند؟ آیا «تصاحب» و «پس‌گرفتن» فدک، نمود و نماد دنیاطلبی نیست که با قاعده «بی‌رغبتی و زهد» در تنافی باشد؟ این تنافی را چگونه می‌توان حل کرد؟

در پاسخ به این پرسش، باید به چند نکته مهم توجه کرد:

نکته اول: در فرهنگ دین، مقررات و قوانین دینی نباید تغییر پیدا کند. اگر قوانین الهی تغییر کند، این خود «بدعت» است؛ چنانچه عالمان آگاه به احکام شرعی موظف شده‌اند با بدعت‌ها مبارزه کند؛ زیرا اگر با بدعت‌ها مبارزه نشود، این بدعت‌ها به‌تدریج به یک «فرهنگ جدید» تبدیل می‌شوند و فرهنگ دینی اصیل را دگرگون و محو می‌کنند؛ بنابراین، مقابله حضرت‌زهرا(س) با کسانی که می‌خواستند فدک را تصاحب کنند، به این دلیل بود که آنان درصدد «تغییر حکم شرعی» بودند. آنان حدیثی جعلی ساختند؛ مبنی بر اینکه پیامبر فرموده: «نَحْنُ مَعاشِرَ الْأَنْبِیاءِ لا نُورِثُ»؛ «ما جماعت پیامبران، ارثی بر جای نمی‌گذاریم.» هرچند فدک به معنای دقیق «ارث» نبود، حضرت‌زهرا(س) در چند مرحله با آنان مبارزه کردند:

ایشان ابتدا اعتراض خود را چنین ابراز فرمودند: من «ذوی‌القربی» (خویشاوند نزدیک پیامبر) هستم و مالی که به ذوی‌القربی تعلق دارد، مال خود آنان است. در مرحله‌ بعدی، وقتی طرف مقابل، ذوی‌القربی‌بودن حضرت را نپذیرفت، ایشان به‌عنوان «ارث» آن را مطالبه کردند و فرمودند: «حتی اگر من ذوی‌القربی نباشم، این مال به‌عنوان ارث پدرم است و من آن را از شما می‌خواهم.» اما مخالفان پاسخ دادند که پیامبر فرموده «نَحْنُ مَعاشِرَ الْأَنْبِیاءِ لا نُورِثُ». حضرت‌زهرا(س) در پاسخ، استدلال کردند که این حدیث با قرآن ناسازگار است؛ چون در قرآن آیه‌ای با این مضمون که سلیمان از داوود ارث برد، وجود دارد: وَ وَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ (آیه۱۶، سوره نمل). همچنین در موضعی دیگر از قرآن، حضرت زکریا چنین دعا کرده است: «يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ»؛ «پروردگارا، از جانب خود، فرزندی به من ببخش که وارث من باشد» (آیه ۶، سوره مریم).

نکته دوم: مطرح‌کنندگان شبهه فوق آیا می‌دانند که حضرت‌زهرا(س) در زمان پیامبر با اموال دریافتی از فدک چه می‌کردند؟ ایشان این اموال را صرفا به فقرا انفاق می‌کردند و هیچ‌گاه به‌واسطه آن، زندگی شخصی خویش را توسعه نمی‌دادند. زهد حضرت‌فاطمه(س) به حدی بود که در روایت آمده است؛ روزی پیامبراکرم(ص) وارد خانه حضرت‌زهرا(س) شدند و در آنجا پرده‌ای رنگی دیدند. ایشان بعد از کمی توقف از خانه بیرون رفتند. حضرت‌زهرا(س) بلافاصله متوجه ناراحتی پیامبر شدند، آن پرده را جمع کردند و به مسجد فرستادند تا در راه خدا انفاق شود؛ بنابراین، اگر حضرت‌زهرا(س) در پی بازپس‌گیری اموال فدک بودند، هرگز برای منافع و بهره‌برداری شخصی نبود؛ بلکه برای آن بود که این اموال را دوباره در راه خدا انفاق کنند. همان‌گونه که در کلام حکیمانه آمده است: «نِعمَ المالُ الصّالِحُ للرّجُلِ الصّالِحِ»؛ «چه نيكوست مال شايسته براى مردِ شايسته»؛ بنابراین، اگر این اموال به ایشان بازمی‌گشت، قطعا در راه خدا صرف می‌شد و اینکه انسان مالی را کسب کند تا آن را در راه خدا انفاق کند، نه‌تنها نشان از دنیاطلبی ندارد، بلکه اوج زهد محسوب می‌شود.

نکته سوم: هدف دشمن از تصاحب این مال (فدک) چه بود؟ چرا دشمن می‌خواست خاندان اهل‌بیت(ع) به این اموال دسترسی پیدا نکنند؟ اگر اهل‌بیت(ع) به این اموال دست می‌یافتند، به‌طور طبیعی آن را در راه خداوند متعال انفاق می‌کردند و همین امر، موجب جذب مردم به‌سوی اهل‌بیت(ع) می‌شد. هنگامی‌که مردم حتی برای رفع حوائج مادی، به‌سوی اهل‌بیت(ع) می‌آمدند، این رفت‌وآمد، زمینه‌ای می‌شد تا معارف دینی و معارف ناب اهل‌بیت(ع) در میان آن‌ها نشر یابد؛ یعنی این اموال، راهی برای گسترش معارف اهل‌البیت می‌شد. اگر این امکانات مالی در اختیار حضرت‌زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) قرار می‌گرفت، یقینا از آن برای نشر دین استفاده می‌کردند و این زمینه را برای توسعه معارف دینی فراهم می‌ساخت.

نکته چهارم: اصل «زهد و بی‌رغبتی به دنیا»، جای بحث مفصل دارد. معنای واقعی زهد در دنیا چیست؟ قرآن در آیه ۷۷ سوره قصص فرموده: «وَ لا تَنْسَ نَصِیبَكَ مِنَ الدُّنْیا»؛ «سهم خودت را از دنیا فراموش مکن» و نیز در آیه ۲۰۱ سوره بقره می‌خوانیم: «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً»؛ «پروردگارا، به ما در دنیا نیکی و در آخرت نیز نیکی عطا فرما.» ما خود در مسائل دینی، هم‌زمان درخواست نیکی در دنیا و آخرت را داریم؛ پس باید گفت: مقصود از «زهد در دنیا»، بی‌رغبتی به «دنیای حرام» است؛ یعنی انسان از هر راه حرامی برای جمع‌آوری مال پرهیز کند. اما کسی که دنبال کسب روزی حلال، آن‌هم با مقاصد معنوی است، موردنکوهش نیست. آیات و روایاتی که می‌گویند در دنیا زهد پیشه کنید، منظور بی‌رغبتی به دنیای حرام است؛ مانند رشوه‌خواری، تصاحب اموال مردم از راه حرام، ویژه‌خواری و رانت‌خواری. این‌ها مصادیق دنیای حرام هستند؛ اما کسب روزی حلال، با نیتی الهی، نه‌تنها مذموم نیست، بلکه شرط موفقیت در زندگی دینی و اسلامی است. اگر به‌دنبال آبادی و توسعه دنیای حلال و تنظیم زمان عمر دنیایی خود در عرصه‌های کسب علم، دانش و معارفی که مربوط به دنیاست نباشیم، دشمنان بر ما مسلط شده و زندگی ما را نابود خواهند کرد. باید حقایق دینی را درست بفهمیم و مسیر درست تحلیل این روایات و عمل به آن‌ها را پیشه خود سازیم.

حجت‌الاسلام علی صغیرا

مدرس حوزه و دانشگاه

ابعاد سیاسی و تاریخی
ماجرای بازپس‌گیری فدک

بازپس‌گیری فدک از سوی حضرت‌زهرا(س) صرفا یک مسئله اقتصادی یا حقوقی نبود؛ بلکه حادثه‌ای چندبعدی با پیامدهای عمیق سیاسی، اجتماعی و دینی بود که نقش مهمی در تبیین جایگاه اهل‌بیت(ع) و افشای انحراف از مسیر اصلی خلافت پس از رحلت پیامبراکرم‌(ص) ایفا کرد. فدک نمادی از غصب حق و افشای انحراف از مسیر خلافت نبوی بود. تلاش حضرت‌زهرا(س) برای بازپس‌گیری فدک پیامدها و ابعاد گوناگونی به شرح ذیل در پی داشت:

۱. بُعد اقتصادی و استقلال مالی اهل‌‌بیت(ع)

فدک سرزمینی حاصلخیز و منبع درآمدی مهم بود که از سوی پیامبراکرم(ص) به حضرت‌زهرا(س) بخشیده شده بود. محروم‌سازی اهل‌بیت(ع) از فدک، درواقع تلاشی برای قطع پشتوانه اقتصادی و مالی آنان و درنتیجه، تضعیف موقعیت اجتماعی و سیاسی‌شان به‌شمار می‌رفت. بازپس‌گیری فدک از سوی حضرت‌زهرا(س) درحقیقت گامی در جهت حفظ استقلال اقتصادی و جلوگیری از وابستگی اهل‌بیت(ع) به حکومت وقت بود.

۲. بُعد سیاسی و مسئله مشروعیت خلافت

ادعای مالکیت حضرت‌زهرا(س) بر فدک درواقع تأکیدی بر حقانیت اهل‌بیت‌(ع) در رهبری امت اسلامی بود. هنگامی‌که خلیفه اول، فدک را از اختیار ایشان خارج ساخت و با استناد به روایت «ما ترکناه صدقه» مالکیت ایشان را انکار کرد، نزاع بر سر فدک به یک چالش سیاسی درباره مشروعیت خلافت تبدیل شد. حضرت‌زهرا(س) با استناد به قرآن و سخنان پیامبر(ص)، بر حق خود پافشاری کردند و درواقع مشروعیت رهبری علی‌بن ابی‌طالب‌(ع) را یادآور شدند.

۳. بُعد اجتماعی و روشنگری عمومی

موضع‌گیری آشکار حضرت‌زهرا(س) و ایراد خطبه معروف فدکیه در مسجد مدینه، نه‌تنها جنبه حقوقی داشت، بلکه اقدامی روشنگرانه و آگاه‌ساز بود. ایشان با صراحت از انحراف‌های پس از رحلت پیامبر(ص) سخن گفتند و مردم را به خطر دوری از اهل‌بیت(ع) هشدار دادند. این اقدام، حقیقت‌گویی در برابر قدرت بود و به ثبت تاریخی ظلم‌های واردشده بر خاندان پیامبر انجامید.

۴. فدک به‌عنوان نماد تاریخی حق و مظلومیت

در تاریخ اسلام، فدک به نمادی از حق ازدست‌رفته اهل‌بیت(ع) و مظلومیت معصومین تبدیل شد. مسئله فدک از یک زمین زراعی فراتر رفت و به نمادی از مبارزه میان «حق» و «قدرت» بدل شد؛ درواقع، مطالبه فدک، مطالبه عدالت و حق رهبری الهی در برابر سلطه سیاسی غیرمشروع بود.

۵. بُعد حقوقی و استدلال‌های شرعی

حضرت‌زهرا(س) در دفاع از مالکیت خود، استدلال‌های دقیق فقهی و قرآنی ارائه کردند. ایشان بر این نکته تأکید داشتند که فدک هدیه‌ای الهی از سوی پیامبر(ص) بوده است؛ نه ارث و این ملک بر اساس آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ» به ایشان واگذار شده است. این دفاع مستدل، نشان از آگاهی عمیق حضرت درباره مبانی شرع و حقوق اسلامی داشت و چالشی جدی برای مشروعیت تصمیم حکومت به‌شمار می‌رفت.

۶. پیامدهای سیاسی و مذهبی

اقدام حضرت‌زهرا(س) در بازخواست فدک، پیامدهای گسترده‌ای داشت. این حرکت، پرده از سیاست‌های پنهان حاکمان برداشت و نشان داد که هدف آنان، تنها مسئله‌ای مالی نبود؛ بلکه تلاش برای منزوی‌کردن اهل‌بیت‌(ع) از صحنه سیاسی و اجتماعی اسلام بود. خطبه فدک درحقیقت تلاشی آگاهانه برای حفظ مسیر اصیل اسلام و افشای انحراف در خلافت بود.

۷. نقش خطبه فدک در تاریخ اندیشه اسلامی

خطبه حضرت‌زهرا(س) یکی از اسناد بی‌بدیل تاریخ اسلام است که ضمن ارائه تصویری روشن از وضعیت سیاسی آن زمان، بینش توحیدی، عدالت‌خواهی و ولایت‌مداری اهل‌بیت را تبیین می‌کند. این خطبه نه‌تنها سندی تاریخی، بلکه بیانیه‌ای سیاسی و دینی است که تا امروز در تحلیل تاریخ صدر اسلام جایگاهی ویژه دارد.

۸. فدک؛ نماد مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم

درنهایت، فدک به‌عنوان نمادی از مقاومت در برابر ظلم در حافظه تاریخی مسلمانان ماندگار شد. حضرت‌زهرا(س) با پایداری در برابر حاکمیت وقت، نه‌تنها از حق شخصی خود دفاع کرده، بلکه از حقیقت، عدالت و جایگاه اهل‌بیت(ع) در امت اسلامی دفاع کردند.

درنتیجه ماجرای فدک، از منظر سیاسی و تاریخی، صرفا دعوایی بر سر ملک نبود؛ بلکه بازتابی از جدال میان حق الهی اهل‌بیت(ع) و قدرت سیاسی حاکمان وقت بود. حضرت‌زهرا(س) با موضع‌گیری خود، مسیر حق‌طلبی، آگاهی و مقاومت در برابر ظلم را برای همیشه در تاریخ اسلام ترسیم کردند؛ ازاین‌رو، فدک تا امروز نه‌فقط یادآور یک واقعه تاریخی، بلکه نشانه‌ای از عدالت‌خواهی و دفاع از حق در برابر باطل است.

سعیده جان‌نثاری

پژوهشگر و مدرس دانشگاه

مطالبه فدک، اعتراض به انحراف مسیر جانشینی رسول‌الله(ص) بود

برخی متکلمان فرق ضاله اسلامی و در رأس آن‌ها، ابن‌تیمیه در کتاب «منهاج السنه النبويه» به مطالبه فدک توسط حضرت‌فاطمه‌زهرا(س) نقد وارد کرده‌اند. ابن‌تیمیه در نقد خود تلاش می‌کند مطالبه فدک توسط حضرت‌زهرا(س) را به‌عنوان یک رفتار دنیایی و غیرممدوح جلوه دهد و نتیجه بگیرد که اگر کسی چنین رفتاری را از مناقب حضرت بداند، جاهل است. او چنین استدلال می‌آورد: «برای هر عاقلی روشن است که اگر زنی از ولی‌امر، مالی را مطالبه کند و او به‌دلیل اینکه آن زن را مستحق نمی‌داند، آن مال را ندهد و خودش نیز آن مال را برای خود یا خانواده‌اش یا دوستانش برنداشته، بلکه آن را در اختیار همه مسلمانان قرار داده باشد و گفته شود که آن زن از این رفتار خشمگین شده، نهایت آن است که او به‌خاطر ندادن مال خشمگین شده است و اگر حاکم گفته باشد: این مال برای تو نیست؛ بلکه برای دیگران است، پس چه مدحی در این خشم وجود دارد؟ اگر آن زن کاملا مظلوم بود، بازهم خشم او فقط برای دنیا بود و چگونه است که تهمت از حاکمی که برای خود چیزی نمی‌گیرد، دورتر است از تهمت نسبت به کسی که برای خود مطالبه می‌کند؟ پس چگونه تهمت را متوجه کسی می‌کنند که برای خود مالی نمی‌خواهد و متوجه کسی نمی‌کنند که برای خود مالی می‌طلبد؟ و آن حاکم می‌گوید: من به‌خاطر خدا منع می‌کنم؛ زیرا برای من جایز نیست که مالی را از مستحقش بگیرم و به غیر مستحق بدهم و آن زن می‌گوید: من به‌خاطر سهم اندکم از مال خشمگین شده‌ام. آیا کسی که چنین چیزی را درباره حضرت‌فاطمه(س) نقل می‌کند و آن را از مناقب او می‌داند، جاهل نیست؟!»

در شبهه‌ای که ابن‌تیمیه یا دیگر منتقدان از فرَق اهل سنت درباره مطالبه فدک توسط حضرت‌زهرا(س) مطرح کرده‌اند، چندین مغالطه منطقی و کلامی به‌کار رفته است که با تحلیل دقیق می‌توان آن‌ها را آشکار کرد. هم ازلحاظ منطق، هم آموزه‌های قرآنی و هم شواهد تاریخی این شبهه قابل استقصاست.

۱. پیش‌فرض ولی‌امربودن ابوبکر

پیش‌فرض ابن‌تیمیه این است که ابوبکر ولی‌امر مسلمین بوده و مخالفت با او گمراهی است؛ حال آنکه این مسئله محل اختلاف فرق مختلف اسلامی است و گزاره‌ای که بدیهی یا موردقبول همگان نیست، نمی‌تواند پشتوانه اثبات دنیاطلبی و نفاق حضرت‌فاطمه‌(س) باشد.

۲. مغالطه مصادره به مطلوب

ابن‌تیمیه از ابتدا فرض را بر این می‌گذارد که حضرت‌فاطمه(س) مستحق فدک نبوده است؛ سپس بر اساس همین فرض، نتیجه می‌گیرد که خشم ایشان ناشی از دنیاطلبی بوده. این نوع استدلال، مغالطه‌ای است که نتیجه را در مقدمه پنهان می‌کند.

۳. تحریف مفهوم زهد در اسلام

زهد در منابع اسلامی به معنای ترک دنیا نیست؛ بلکه به معنای عدم دلبستگی به دنیا و استفاده از مواهب دنیوی در مسیر حق است. امام‌علی(ع) در حکمت ۴۳۹ نهج‌البلاغه می‌فرماید: «الزهد کلّه بین کلمتین من القرآن: لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ.» حضرت‌زهرا(س) نیز در روایت مشهور فرمود: «أحبّ من دنیاکم ثلاث…» که هر سه مورد (تلاوت قرآن، نگاه به چهره پیامبر و انفاق در راه خدا) جنبه معنوی دارند و نه دنیوی.

۴. فدک؛ حق حضرت‌فاطمه‌زهرا(س)

فدک، ملک شخصی پیامبر(ص) بود که طبق نقل‌های معتبر شیعه و برخی منابع اهل سنت، در زمان حیات ایشان به حضرت‌زهرا(س) بخشیده شده بود و به‌هیچ‌وجه جزو اموال بیت‌المال نبود.

۵. مغالطه؛ توصیف نادرست انگیزه

در این شبهه، انگیزه حضرت‌زهرا(س) به‌صورت سطحی و مادی تفسیر می‌شود: «او برای سهم اندکش از مال خشمگین شد.» درحالی‌که در خطبه فدکیه، حضرت بارها به مفاهیم توحید، نبوت، عدالت و امامت اشاره می‌کند و مطالبه فدک را در چهارچوب دفاع از حق و مقابله با انحراف‌های سیاسی بعد از حیات پیامبر(ص) مطرح می‌سازد. این مغالطه، انگیزه معنوی را به انگیزه دنیوی تقلیل می‌دهد. مطالبه فدک، نه از سر مال‌خواهی، بلکه برای احقاق حق بوده است. در خطبه فدکیه، حضرت‌زهرا(س) با استناد به آیات قرآن ازجمله «وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ» (نمل: ۱۶) و «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ» (اسراء: ۲۶)، حق خود را در مالکیت فدک اثبات می‌کند. این مطالبه، نه برای بهره‌برداری شخصی، بلکه برای دفاع از سنت نبوی و جلوگیری از تحریف در نظام حقوقی اسلام بود.

۶. غضب حضرت‌زهرا(س)؛ نشانه مظلومیت مقتدرانه و اعتراض به انحراف

در جلد پنجم صفحه ۲۴ صحیح بخاری آمده است: «فغضبت فاطمة بنت رسول‌الله(ص) و هجرت أبابكر فلم تكلمه حتى ماتت»؛ «پس فاطمه، دختر رسول خدا غضبناک شد و ترک کرد او را و قهر او از بین نرفت تا از دنیا رفت.» این غضب، نه برای مال، بلکه برای دفاع از حق اهل‌بیت و اعتراض به غصب خلافت و امامت بود. شهید مطهری در «سیری در سیره ائمه‌اطهار» تأکید می‌کند که فدک نماد حق غصب‌شده‌ای بود که حضرت‌زهرا(س) با دفاع از آن، درواقع از امامت و عدالت دفاع می‌کرد.

۷. مغالطه مقایسه نابرابر حاکم و مطالبه‌گر

ابن‌تیمیه «حاکم وقت» را بی‌طرف و عادل معرفی می‌کند که «مال را برای خود یا نزدیکانش برنداشته» و حضرت‌زهرا(س) را «مطالبه‌گر برای خود» می‌نامد. درحالی‌که حضرت در خطبه‌اش، به‌صراحت از انحراف در مسیر خلافت و ظلم به اهل‌بیت(ع) سخن می‌گوید. او در این مقایسه، جایگاه معنوی و نسبتی فاطمه‌(س) با پیامبر(ص) را نادیده می‌گیرد و دو طرف دعوا را به‌صورت نابرابر تحلیل می‌کند.

مطالبه فدک توسط حضرت‌فاطمه‌زهرا(س)، نه‌تنها با زهد اسلامی در تعارض نیست، بلکه جلوه‌ای از زهد آگاهانه، عدالت‌خواهی و بصیرت اجتماعی در برابر انحراف پس از رحلت پیامبراکرم(ص) است. دفاع بانوی اسلام از فدک، نه یک مطالبه مالی، بلکه یک کنش الهی، سیاسی و معرفتی بود که در بستر زهد اسلامی معنا می‌یابد. زهد حقیقی با عدالت‌خواهی و مطالبه‌گری در برابر ظلم، نه‌تنها منافات ندارد، بلکه عین بندگی و بصیرت است و حضرت در این مسیر، الگوی کامل یک انسان مؤمن، حق‌طلب و مجاهد بود.

اگر خطبه‌های پرصلابت و روشنگر حضرت‌زهرا(س) و دختر گرامی‌اش ایراد نشده بود، بی‌تردید اسلام اصیل و مسیر امامت تا به امروز باقی نمی‌ماند. بانوان برگزیده عالم، با کلام پرنفوذ و اندیشه تابناک خود، چراغ هدایت را فروزان نگه داشتند و راه حق را در تاریکی‌های زمان روشن ساختند. زنان در سراسر جهان همواره در بیدارکردن وجدان‌های خفته، روشن‌ساختن افکار گمراه و مقابله با غفلت، نقشی بی‌بدیل و رسالتی سترگ بر دوش داشته‌اند و این راه نورانی، میراثی است که از این الگوی جاودانه و پاک‌دامن برگرفته‌اند.

ماجرای فدک نشان داد که جای زنان حق‌طلب و مسلمان شیعه، سکوت در پشت درهای بسته و سوگواری در خلوت نیست؛ بلکه آنان باید صدای بیداری برای خفتگانِ گمراه باشند؛ پس بانوی غیور ایرانی! بلند شو، چادرت را سر کن، از خانه امنت بیرون بیا و خطبه بخوان… خطبه بخوان تا موج صدایت بنای ظلم را درهم بشکند و طنین زنانه‌اش امید به تحقق عدالت را در جان جهان زنده کند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

20 − 5 =