خروج آمریکا از برجام اما از دیگر ضربهها به اقتصاد ایران بود که پیامدهای عمیقی را بر جای گذاشت. از طرفی به دلیل عدم تصویب کنوانسیون پالرمو و لایحه تأمین مالی تروریسم در پایان سال 98، ایران در لیست سیاه کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) قرار گرفت؛ مسیری که کار دولت روحانی را در حفظ اقتصاد کشور سختتر و دولت دوازدهم را با چنین وضعیت بیسابقهای از مشکلات و بحرانها مواجه کرد؛ موقعیتی که تا به امروز ادامه یافت و روحانی را در مهار شرایطی که با اضافه شدن بحرانکرونا سنگینی آن چندبرابر شد، به ارائه راهکارهای جدید در چندماه اخیر و در مسیر توسعه، مجبور کرد؛ اقداماتی که به گفته بسیاری از کارشناسان، هرچند دیر، اما بازهم در جبران برخی اشتباههای روحانی بیاثر نبوده است؛ موضوعی که سعید لیلاز، کارشناس مسائل اقتصادی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، در گفتوگو با «اصفهانزیبا» بر آن تأکید میکند. به گفته این فعال سیاسی اصلاحطلب، روحانی بهرغم اشتباههای بسیار در آغاز اعمال تحریمها، این روزها از فرصتهای پیش رو بسیار خوب استفاده میکند و تنها چالش و دغدغهاش برگشت اعتماد دوباره ملت به دولت است. مشروح این مصاحبه را میخوانیم.
به نظر شما آیا میتوان شرایط و فضای بحرانی کشور ازلحاظ سیاسی و اقتصادی را ناشی از عملکرد نادرست دولت در سیاستهای داخلی و خارجی دانست؟
بنده نقش دولت در شرایط فعلی کشور را بههیچوجه مقصر و تعیینکننده، نمیدانم. درواقع بخش عمدهای از این شرایط بحرانی از بیرون به دولت تحمیل شده است؛ عدم تناسب و هماهنگی میان قوای ادارهکننده کشور، تحریمهای ظالمانه و عجیب از سوی آمریکا و درنهایت بحران کرونا که در شش ماه اخیر به اقتصاد ایران ضربه آخر را زد، همگی در به وجود آوردن این فضا و موقعیت فعلی کشور نقش داشتهاند. در عملکرد دولت بهجز در ماههای نخست اعمال تحریمها به ایران، اشتباهات مهلک دیگری دیده نمیشود. درمجموع دولت حسن روحانی با شرایط موجود، کشور را بهخوبی اداره کرده است. همانطور که میبینیم اقتصاد ایران باوجود همه فشارها سرپاست و این روزها موج دوم رشد خود را نیز تجربه میکند. با شروع رشد اقتصادی کشور در خرداد امسال و با توجه به وخامت اوضاع و اشتباهات بزرگ دولت در سالهای گذشته، روحانی نشان داد که بحران اقتصادی را تحت کنترل خود قرار داده است. از طرفی اقتصاد ایران نیز بسیار نیرومندتر از آن چیزی است که ما تصور میکردیم.
آیا سیاستی که دولت در قبال تحریمها اعمال کرد، بهترین و تنها راهبردی بود که میتوانست انجام دهد؟
البته که دولت روحانی میتوانست خیلی بهتر از این عمل کند؛ اما رفتار دولت طی سه ماه اخیر و در قبال رشد بادکنکی بازار سرمایه نشان داد علاوه بر اینکه فرصتهای بسیار خوبی را در جهت جبران شرایط و اشتباهات گذشته خود دارد، در حال حاضر نیز از این فرصتها بهخوبی استفاده میکند.
منظور شما از راهبردهای جدید دولت، طرح پیشفروش نفت به مردم است؟
بله. البته در پــیــشفــروش نفت میتوان طرحهای بهـتری نیز بهکار برد. بهعنوانمثال اگر دولت سهام ماهانه دههزار میلیارد تومان را بهصورت کوپنی در میان مردم توزیع کند و در صورت نخریدن مردم، آنها را در اختیار دیگر افراد متقاضی برای فروش بیشتر سهام قرار دهد، خود معادل طرح پیشفروش نفت است. تنها ابهام طرح پیشفروش نفت این است که اولا مردم باید درک درستی از این موضوع به دست آورند و موقعیت این طرح پیشنهادی دولت را بشناسند و ثانیا به این طرح اعتماد کنند؛ چراکه دولتها در دهههای گذشته بهگونهای عمل کردهاند که اعتماد مردم به عملکرد و قولهای دولت از بین رفته است. بنده معتقدم مهمترین چالش طرح جدید روحانی این است که خریداران نفت پیشفروش شده، باید به دولت و به قولهای دولت اعتماد کنند. از طرف دیگر این موضوع نشاندهنده آن است که طرحهای دردســت اجرای بـسـیـاری در رفــع مشکلات کشور وجود دارد و دولت اگر بخواهد، میتواند کشور را بهخوبی و از طریق آنها اداره کند. اقداماتی که درجهت تأمین نقدینگی کسری بودجه دولت در حال انجام است نیز از طریق روشهای بسیار عاقلانه و موفقیتآمیزی صورت گرفته که همه اینها دال بر این موضوع است.
اشتباهات دولت در چه زمانهایی و به چه دلیل رخ داد؟
از شروع اعمال تحریمها علیه ایران و تا هشت ماه پسازآن، دولت حسن روحانی بسیار ضعیف عمل کرد و باعث سرازیر شدن صدها میلیارد تومان به جیب عدهای رانتخوار و غارتگر شد. پسازآن زمان اما رفتار دولت در قبال تحریمها تااندازهای بهتر شد. همانطور که این روزها میتوان به عملکرد دولت در مواجهه با کرونا نمره خوبی داد، در مقابله با تحریمها نیز از یک زمانی به بعد عملکرد دولت قابلقبول شد و نمره بالایی گرفت. البته این بدان معنا نیست که دولت نمیتوانست بهتر از این عمل کند، بلکه شاید میتوانست هزاران برابر بهتر هم عمل کند. ضمن اینکه بنده این انتقاد را همیشه به دولت روحانی داشته و دارم که تحریمها را از موضع ژئوپلیتیک نمیبیند و همواره از آنها بهعنوان یک مشکل کوتاهمدت و قابلرفع یاد میکند. درحالیکه شواهد نشان میدهد ایران در 41 سال گذشته انواع مختلف تحریم را تجربه کرده است و بالاخره یک روز باید از وابستگی به اقتصاد نفتی رهایی پیدا کند؛ فرصتی که شاید بهترین آن در سال 99 برای کشورمان ایجاد شده است.
سیاست خارجی ایران در خصوص مذاکره با آمریکا، توافقنامه برجام و موضوع FATF، در چه سطح و جایگاهی قرار گرفته است؟ آیا احتمال بازگشت به FATF با توجه به نظر کلی مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود دارد؟
به عقیده بــنــده، این مــوضــوعهــا، موضوعهای سیاست خارجی نیست، بلکه همگی به سیاست داخلی کشور ربط دارد. تنها رقابت بر سر منافع در جمهوری اسلامی، بحث موافقت یا مخالفت بر سر این توافقنامهها را به وجود آورده است. به عبارتی عدم انسجام داخل حکومت، یکی از بدبختیها و عقبماندگیهای ایران است. یک نمونه آن همین جدال بر سر کنوانسیون پالرمو است. در خصوص FATF نیز باید گفت که به لحاظ فنی، همواره امکان بازگشت به FATF وجود دارد. این بخشی از سیاستهای داخلی ایران است که البته دعوا بر سر آن دستکم تا یک سال آینده و تا پایان دولت دوازدهم ادامه خواهد داشت.
به نظر شما توافقهای اخیر ایران با دو قدرت برتر شرق، توافقهایی هوشمندانه است؟ یا اینکه ایران میتوانست برای جبران شرایط خود در انتظار معجزه یا مذاکره با آمریکا و اروپا بنشیند؟
پـیشتر هم گـفـتـهام، بــنـده با عقد هرگونه قراردادی که بنبست روابط میان ایران و آمریکا را باز کند یا از فشار آمریکا بر ایران بکاهد، موافقم. ایران هرزمانی که اراده کند، میتواند بسیاری از این قراردادها را بدون هیچ مشکلی تعدیل یا بازنگری کرده و حتی اگر لازم باشد زیر همه آنها بزند. ایران خود در گذشته قهرمان ابطال قراردادهایی بود که در شرایط ظالمانه مجبور به عقد آنها شده است و پس از مدتها در خصوص آنها بازنگری انجام داد. موضوعی که در تاریخ روابط بینالملل ناآشنا نبوده و نیست؛ همانطور که آمریکا نیز از قرارداد بینالمللی برجام خارج شد. درواقع باید تنها هدف اصلی ایران، مقابله با تحریمهای آمریکا و جلوگیری از تشدید فشار بر ملت ایران با دادن امتیاز ژئوپلیتیک به کشورهای چین و روسیه باشد. روسیه و چین کشورهایی نیستند که بتوانند ایران را تحت سلطه خود درآورند. تنها کشوری که میتواند بر مناسبات داخلی ایران به طرز تعیینکنندهای اثرگذار باشد، آمریکاست. به همین دلیل بنده مخالف این موضوع هستم که امتیازهایی را که به چین میدهیم به آمریکا نیز بدهیم. آمریکاییها جز به انحصار اقتصاد ایران و هژمونی پیداکردن بر روابط بینالمللی با ایران رضایت نمیدهند. در غیر این صورت همانند این قراردادهای بینالمللی با چین و روسیه را میتوان با آمریکا نیز بست.
این قراردادها چه مشکلاتی برای آمریکا یا دیگر کشورهای غربی ایجاد میکنند؟ به عبارتی هراس آنها از ارتباط نزدیک ایران، چین و روسیه چیست؟
این موضوع حتما باعث عقبنشینی آمریکا از مواضع پرفشارش خواهد شد؛ تاجاییکه طرفداران رابطه با آمریکا و غربگرایان در ایران نیز باید از رابطه ایران و چین استقبال کنند؛ چراکه عقد اینگونه قراردادها باعث میشود آمریکاییها با سهولت و فشار کمتری به سمت ایران بیایند و خواستار عادی شدن روابط خود با کشورمان شوند. از طرفی هرگاه اروپا و ایالاتمتحده به این موضوع پی ببرد که ایران عرضه و اراده برقراری یک رابطه مستقل با روسیه و چین را ندارد به شما قول میدهم که فشار تشدید میشود؛ موضوعی که در خصوص چین و روسیه نیز صدق میکند. به همین دلیل به جای اینکه تنها به سمت غرب یا شرق بچرخیم، باید خواهان برقراری موازنه میان غرب و شرق در روابط خارجی ایران باشیم.در آستانه قرن جدید با انتخابات ریاستجمهوری کشورمان مواجهیم. اینکه از دیدگاه شما رئیسجمهور آینده ایران نمیتواند یک اقتصاددان باشد، به چه معناست؟ درحالیکه ما سالها شاهـد بر سر کـار آمدن رؤسای جمهوری بودهایم که سیاستمدار بودند؛ اما نـتـوانسـتـنـد مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را حل کنند و حتی بر آنها افزودهاند. کشمکش میان اقتـصاددانهـــا و سـیاسـتمداران در ایـران همــیـشـه مرسوم بوده است. اگر یک اقتصاددان بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شود، سیاستمداران او را رها نمیکنند و اختلافات بسیاری بر سر این موضوع به وجود خواهد آمد. ایران در این شرایط کنونی به مبارزه با فقر، فساد و انسجام داخلی در درون حکومت نیاز دارد. فضایی که در وهله اول باید به یکدست شدن حکومت بینجامد تا بتواند دو مشکل دیگر را حل کند. بنده همیشه این موضوع را مطرح کردهام که معضلات اقتصادی در ایران نیازمند یک راهحل سیاسی است نه اقتصادی.