حالا، یک سال از شیوع کرونا در کشور گذشته و به نظر میرسد آتش این اختلاف نظرها شعلهورتر شده؛ همانطور که کرونا در این روزها سرکشتر و چموشتر شده و افسار بریده و به هیچ کس رحم نمیکند و روزانه بیش از 20 هزار نفر را مبتلا و بیشتر از 100 نفر را هم راهی گورستانها میکند و مسئولان و متولیان امر در این شرایط بحرانی نیز هنوز قادر به تصمیم گیری صحیح و مدیریت بحران نیستند و هنوز هم در جلسههای ستاد ملی و استانی مقابله با کرونا اساس برنامهریزیها و تصمیمگیریهای خود را بر اما و اگرها قرار میدهند و کوچکترین نقد و انتقادی را هم برنمی تابند و لابد در این میان همه تقصیرها نیز بر گردن مردم است و آنها مسببان وضعیت کنونی هستند و با رفتار خود، چنین شرایطی را به وجود آوردهاند! البته نه اینکه در بحران کرونا و وضعیت کنونی که درحال حاضر در جامعه آن را مشاهده میکنیم مردم مقصر نیستند و در پدید آمدن آن، سهمی ندارند، اما مسلماً عادی سازی و سهل انگاری و اظهارنظرهای غیرکارشناسی همچون اینکه در کشور دیگر موج کرونا نخواهیم داشت و در بهار به قطب تولید واکسن تبدیل خواهیم شد و علاوه براین اجازه انجام سفرهای داخلی و خارجی و اعمال محدودیتهای کم جان و تصنعی که کمتر کسی به آنها پای بند بود و همچنین تعلل و تأخیر در خرید واکسن به هر توجیه و استدلالی، آن هم در شرایطی که اکنون بسیاری از کشورها واکیسناسیون عمومی خود را شروع کردهاند و به واسطه آن میزان مرگ و میر را کاهش دادهاند و امید دارند که به زودی زود، ویروس کرونا را در کشورهای خود مهار میکنند، باعث شده تا عامه مردم تصور دیگری از شرایط کرونایی داشته و هنوز وضعیت را آنطور که باید و شاید درک نکرده باشند.
اما وضعیت کرونا در ایران چه خواهد شد؟ فرآیند تولید و توزیع واکسن از چه زمانی آغاز خواهد شد؟ آیا با پایان دولت و روی کار آمدن دولت جدید، پروژههای قبلی با قوت ادامه خواهد یافت یا همه از اول ملغی و طرحها و برنامههای جدید، برای مهار و مدیریت و همچنین واکسیناسیون عمومی کرونا مجدد آغاز خواهد شد؟ آیا پیش بینی بلومبرگ درست از آب خواهد درآمد و واکسیناسیون ایرانیها ده سال به طول میانجامد؟ شاید بتوان گفت خیلی دور از ذهن نیست که با وضعیت کنونی و مدیریت بحرانی که در یک سال گذشته از سوی ستاد ملی کرونا و وزارت بهداشت که البته رئیس آن میگوید التماسها و گریه و زاریهایش، برای به کرسی نشاندن حرفهایش، راه به جایی نبرد و افاقه نکرد، هر کدام از این پیش بینیها درست از آب درآید و وضعیت به گفته کارشناسان و متخصاصان این حوزه از شرایط کنونی نیز بدتر شود و فاجعههای هولناکی در راه باشد؛ فاجعههایی که در آن شاید اعداد و ارقام مرگ و میرها چند برابر آمار اعلام شده کنونی از سوی وزارت بهداشت باشد و آن وقت است که دیگر نمیتوان کاری کرد و باید کشور را به حال خود رها کرد تا هر چه قرار است بیفتد؛ بنابراین در شرایط فوق بحرانی کنونی که کرونا آشوب به پا کرده و کشور رابه وضعیت نامطلوبی رسانده، به نظر میرسد تنها موضوعی که میتواند باعث برون رفت جامعه از این شرایط شود، یک مدیریت یکپارچه و واحد آن هم براساس اصول علمی و کارشناسی شده است؛ مدیریتی که بتواند علاوه بر ساماندهی وضعیت کنونی، عموم مردم جامعه را به رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی و همچنین حساسیت اجتماعی وادار کند تا به واسطه آن وضعیت بهبود یابد و نه اینکه مدام توپ را در زمین این و آن بیندازد و به دنبال مقصر بگردد؛ هر چند، برای این کار اکنون نیز دیر شده ولی باز هم چنین عزمی برای رفع بحران در کشور دیده نمیشود؛ شاید آن که میخندد هنوز خبر هولناک را نشنیده است!




