اصل متن ژاپنی این نمایش، به دورهای با نام «موروماچی» بین قرنهای 14 تا 16 میلادی برمیگردد که ژاپن تحت سلطه یک دیکتاتوری نظامی قرار داشته و آیین بودیسم در میان مردم محبوبیت و رواج دوباره مییافته است. در این زمان، تئاتر «نو» در ژاپن متولد شده است. نوعی نمایش سنتی شرقی با محوریت داستان اساطیر و ادبیات کهن ژاپن که تا پیش از قرن بیستم میلادی، در انحصار مردان بوده، به گونهای که نوازندگان موسیقی و بازیگرانش به تمامی مرد بودهاند اما از ابتدای قرن بیستم، زنان نیز به عرصه بازیگری و اجرای تئاتر نو راه یافتهاند. این گزاره، اصلیترین گزارهای است که در تحلیل نسخه امروزی «بانو آئویی» در تالار هنر اصفهان، به کار ما میآید؛ چرا که نویسنده این نمایش «یوکیو میشیما»، بانو آئویی را در سال 1954، یعنی در نیمه قرن بیستم، به نگارش درآورده است. زمانی که جامعه فرهنگ و هنر ژاپن مانند دیگر نقاط جهان تحت تأثیر جنبشهای ادبی و هنری مدرنیسم قرار داشته که بیگمان یکی از دستاوردهای آن حضور زنان در نمایش سنتی «نو» بوده است.
فرهنگ قدیم ژاپنی از فرهنگهای کهن شرقی است که همچون دیگر نمونههای مشابه خود در چهارچوبهایم نگاه مرد باور به پدیدههای طبیعی و اجتماعی، تعریف میشود. برای مثال در تقسیمبندی پنجگانه موضوعات در قطعات نمایشی «نو»، پس از درام الهی و درام بشری، به درام زنانه میرسیم که در قالب «قطعهای درباره معشوقهای زیبا» تعریف شده است. «معشوقه زیبا» ترکیبی است که عموما کاراکتر زن را نه در جایگاه قهرمان داستان، بلکه در موضع عدم کنشگری قرار میدهد. برای بیان نمونهای موردی در این باب، پیشینه متن «بانو آئویی» یک مثال در دسترس است. نام اصلی نمایشنامه، «آئویی نو اوئه» بوده که در برگردان فارسی با عنوان بانوآئویی و نیز «بانویی میمیرد»، نوشته «یوکیو میشیما» به سال 1954، شناخته میشود. میشیما این نمایشنامه را از یک «نوی دوره موروماچی» که پیشتر به آن اشاره شد، به همین نام اقتباس کرده است. داستان اصلی، سرگذشت زنی به نام آئویی را بازگو میکند که همسر اول هیکارو گنجی، پسر یکی از امپراطوران ژاپن است. آئویی نخستین همسر رسمی گنجی بوده که در 16سالگی با گنجی 12 ساله ازدواج میکند. در ادامه داستان، گنجی به آئویی بی وفایی کرده و زن عاشق درصدد انتقام برمیآید. اما کنشگری زن در اینجا به شکل روحی خبیث که از خشم و حسادت زن برآمده است، ظاهر میشود که به دنبال انتقام است. دقیقا در متن میشیما نیز که در حدود پنج قرن بعد، از همین داستان اقتباس شده، کنشگری زن عاشق که مورد نادیدهانگاری و بیوفایی مردی قرار گرفته در قالب روحی سرگردان که نماد حسد اوست، ظهور میکند و جالبتر اینکه به جای انتقام از مرد، به سراغ زنی میرود که عشق تازه مرد است و در صدد آزار و شکنجه او برمیآید.
فدر واقع میتوان گفت که متن جدیدتر اگرچه در قرن بیستم نگاشته شده، اما فاکتورهای قبلی را چه بسا بیشتر از نمونه کهن، در خود جای داده است. در متن میشیما، آئویی که عشق امروز هیکارو است، به حال احتضار در بیمارستانی بستری است. روکوجو که عشق قدیمی مرد است، هر شب در قالب روحی سرگردان به سراغ زن بستری میاید و او را شکنجه میدهد. در این میان هیکارو مردی ساده و پاکدامن نمایش داده میشود که با موفقیت، عشق بیسرانجام نوجوانیاش به زنی بزرگتر از خودش (روکوجو) را پشت سر گذاشته و حالا با بیاعتنایی به نگاه دیگر زنان به او، میخواهد به عشق در حال احتضار خود (آئویی) وفادار بماند. مردی بیگناه در میان چند زن!
به نظر میرسد که فاطمه بختیار، کارگردان نمایش بانو آئویی، در انتخاب متن و اجرا، بیشتر از آنکه محتوا را مورد توجه قرار داده باشد، به جاذبههای فرمیک و تکنیکهای رفتاری و حرکتی بازیگران در این تئاتر سنتی ژاپنی، جذب شده و پرداخته است. چنانچه او در مصاحبهای که داشته گفته سالها درباره نمایش شرق و تکنیکهای آن پژوهش کرده و نمایشهای شرقی برای او جذابیت زیادی دارد؛ چون سرشار از اخلاقگرایی و آموزههای اخلاقی است. همچنین او اضافه کرده که از تکنیکهای حرکتی ووشو، تایچی و یوگا در شیوههای اجرایی و حرکتی نمایش بهره برده است. منصفانه است که به نمایش بانو آئویی در زمینه میزانسن و ترکیب ریتم و حرکت بازیگران با عناصر صحنه، نور و موسیقی، نمره کامل داده شود؛ چرا که آمادگی بدنی بازیگران در اجرای تکنیکهای مورد اشاره کارگردان، با قدرت در چشم مخاطب ظاهر میشود. اما میشود به ضرورت بیان دنیای امروز در انتخاب موضوع هم توجه کرد و به لزوم توجه به محتوایی تازه و عبور از تفکرات گذشته و کشف دنیایی جدید با بیان مسائل روز اشاره و تأکید کرد.
بانو آئویی، به جای دیگری میمیرد
رنگهای سیاه، سفید و خاکستری، بازی نور و سایه، موسیقی شرقی با پسزمینه صدای ریزش قطرات آب، ظهور ناگهانی شخصیت از دل تاریکی و غافلگیری تماشاگر، نقاب بر چهره یا «شیته» که از عناصر فرمیک تئاتر «نوی ژاپنی»(noh ) است و البته بادبزن، از همان بادبزنهای آشنای تاشونده، عناصرمختلف صحنه تئاتر سنتی است که همگی در نمایش «بانو آئویی» به کارگردانی فاطمه بختیار، به خوبی اجرا شدهاند تا او را در پرداختن به اهداف فرمیک نمایشنامه، یاری رسانند.
-
زهرا علوی
خبرنگار




