ماجرای ساخت وارونه قلعه!
قدمت زیست در باقرآباد به حدود چهار قرن پیش برمیگردد؛ مادرچاه قنات اصلی که مولد زندگی باقرآباد است، حدود 40 کیلومتر با روستای فعلی فاصله دارد. رعیتها با آبی که از چاههای این قنات برداشت میکردند، به کشتوکار مشغول شدند. زندگی کمکم شکل گرفت و روستاییها به خانهساختن روی آوردند. هرکدام به دست خودشان خانهای از خشت و گل و کاهگل متناسب با زندگی و توانشان ساختند. 54 خانه کوچک و بزرگ در کنار هم بهمرور ساخته و حدود 30 تا 50 خانواده ساکن این خانههای کاهگلی نقلی شدند. جوی آبی هم از میان این ردیفخانهها عبور میکرد و مزارعی گرداگرد قلعه به وجود آمد. خیلیها وقتی اسم بافق میآید، فکر میکنند که درباره استان کرمان صحبت میکنیم. تا حدود 110 سال پیش این روایت درست بود؛ اما بعدازآن، بافق بخشی از استان یزد شد. اگر پای صحبت اهالی تاریخ در یزد و کرمان بنشینید، اسم «محمدتقی خان بافقی» را مکرر میشنوید؛ خانی که کمتر از 300 سال پیش حاکم ایالتهای کرمان و یزد شد و فرزندانش هم هرکدام حاکم بخشی از این ایالات و ولایات شدند؛ تا جایی که حالا شماری از مهمترین میراث دو استان، نام فرزندان محمدتقیخان را بر خود دارند؛ آثار ارزشمندی همچون باغ دولتآباد، باغ خان، میدان خان، بازار خان، آبانبار و حمام خان و… . جالب است بدانید، روستاهای زیادی در منطقه بافق تا کرمان وجود دارند. هرکدام از آنها یک برج استوانهای یا مخروطی دیدبانی داشتهاند و این ابزار آگاهشدن و مقابله آنها با یاغیها و راهزنان بوده است. باقرآباد هم برج دیدبانی کوچکی داشت که البته با درختان نخل محاصرهشده بود و محلیها مجبور بودند با ارتفاع گرفتن نخلها، ارتفاع برج را هم افزایش دهند. میگویند دو تن از فرزندان محمدتقیخان (باقرخان و عبدالرحیم خان) حدود 270 سال پیش به مردم باقرآباد کمک کردند تا دیوار دفاعی ضخیمی دور خانهها بکشند و قلعه گرد یا تقریبا بیضیشکل باقرآباد اینگونه با دو برج دیدبانی (با جای تیرانداز و سنگانداز) و چندین اتاق مثلثی در چهارگوشه (دو طرف هر دو کوچه مجاور دیوار اصلی قلعه) شکل گیرد. خانههای کوچک و بزرگ در کنار هم قرار داشتند و راهرویی میانشان بود. هر راهرو یک آغل گوسفند داشت و برخی روزها که چوپانها گوسفندان را برای چرا میبردند، زنان از همین آغلها بهعنوان حمام استفاده میکردند. مردها هم در جویها و باغات حمام میکردند. بنابراین زندگی باقرآباد طی چهار قرن به این صورت تکامل پیدا کرد و قلعه باقرآباد کمکم و بهصورت وارونه متولد شد؛ یعنی بهجای اینکه مانند همه قلاع تاریخی، قلعه ساخته و در آن اتاقهایی ایجاد شود، خانههای مردم به اتاقهای قلعه تبدیل شدند؛ تا اینکه از جایی به بعد، این قلعه نیز مانند شماری از قلاع کوچک و بزرگ کشور بهسوی متروکهشدن رفت.
سند راهبردی توسعه گردشگری شهرستان، بهانه نجات میراث شد
«مطالعات پیش از توسعه» عنوان کاری بود که از طرف برادر و شرکت مهندسین مشاورش، به تقی اکبرپور پیشنهاد شد. طرحهای امکانسنجی، مکانیابی، برنامهریزی استراتژیک توسعه، طرحهای جامع و مسترپلنها همه در سرفصل کارهای او میگنجیدند. حوالی سالهای 91 تا 93 صحبت از طراحی سند راهبردی توسعه گردشگری شهرستان بافق شد و تقی اکبرپور مأمور انجام مطالعات. خودش میگوید: «میتوانستم پروژه را کوچک ببینم، زود جمعش کنم و پولم را بگیرم و بروم! اما آمدم و بسیار بیشتر از شرح خدمات و وظایفم کار کردم و سعی کردم توانمندسازی هرچند اولیه در حوزه گردشگری و حداقل در سطح مسئولان و دستاندرکاران محلی بافق انجام دهم و ماندنی شدم.» اکبرپور در مدت اقامت موقتش در بافق به ارزیابی ظرفیتهای منطقه، زیرساختها و روساختهای موجود طبق مدلهای توسعه مقاصد گردشگری پرداخت. در بازدیدهای میدانی، قلعهای نیمهمخروبه نظر او را جلب کرد. دهیاری روستای باقرآباد در ایام نوروز یک سماور چای در قلعه قرار میداد و مهمانان نوروزی را تشویق میکرد برای دیدن قلعه دایرهایشکل، بلیت بخرند. اتاقهای قلعه البته چندان هم ایمن نبودند و بعضیهایشان پر از خاک و فضولات حیوانی یا آبشخور و آخورهای سیمانی شده بودند؛اما نگاه اکبرپور به قلعه، این بود که میتواند به یک اقامتگاه برای تورهای ویژه کویر و کوهستان تبدیل شود؛ چون منطقه ظرفیتهای زیادی داشت؛ هرچند تقریبا همگی را میشد منابع گردشگری دانست و بهغیراز یک کمپ کویری، هیچکدام آماده استفاده گردشگران نبودند. خلاصه اینکه قلعه بیضیشکل دو هزار مترمربعی با 40 تا 50 اتاق کوچک، دل تقی اکبرپور را به دست آورد؛ البته بهجز قلعه، محیطزیست و حیاتوحش غنی منطقه و البته وجود معادن پیشازتاریخ (شدادی) و نزدیکی به کویرها و بیابانهای جذاب، کلوتهای بهادباد، منطقه نایبند و رملها و سایتهای تپه ماسهای زیبا، دلایل دیگری بودند که او را پایبند باقرآبادِ بافق کردند. از طرف دیگر، یکی از خصوصیات ویژه مردم منطقه، سطح تقریبا بالای درآمدیشان به دلیل اشتغال در معادن و صنایع است؛ ساکنانی از شهرهای مختلف هم شهروندان بافق شدهاند و این یعنی قلعه باقرآباد میتواند گردشگران محلی را نیز جذب کند.
بافق با سه اکوسیستم متفاوت و جاذبههای بسیار گردشگری
اکبرپور درباره اکوسیستم متفاوت منطقه بافق به اصفهانزیبا میگوید: «منطقه، سه اکوسیستم تقریبا متفاوت را شامل میشود. این اکوسیستمها شامل مناطق کوهستانی، مناطق کویر و بیابان و دشتی و مناطق جنگلی است. اختلاف ارتفاع زیاد شهر بافق با مناطق کوهستانی و روستایی نزدیک آن باعث شده است در بسیاری از اوقات در اخبار هواشناسی، گرمترین نقطه استان یزد، شهر بافق و سردترین نقطه استان هم، روستاهای شادکام یا قطرم یا منطقه سبزدشت بافق اعلام شود که حدود 35 کیلومتر با شهر بافق فاصله دارد؛ یعنی در کل استان یزد، بیشینه و کمینه دما در منطقه بافق دیده میشود. در مناطق دشتی همچون روستای باقرآباد هم گاهی در یک روز اختلاف دما به 25 درجه میرسد.» به روایت اکبرپور، این شرایط آبوهوایی مختلف زمینه زیست گونههای گیاهی و جانوری متفاوتی را فراهم آورده است: از کل و بز و قوچ و میش و جبیر تا پلنگ، یوزپلنگ، هوبره، سهره نوک سرخ، عقاب طلایی، سارگپه و بالابان. بهعبارتدیگر، در بخشی از مناطق کوهستانی بافق همچون منطقه ارسستان، اکوسیستم جنگلی دیده میشود؛ آنهم جنگلهای باستانی که مشابهش را در منطقه خارتوران سمنان میبینیم.
توسعه گردشگری همراه با احترام به محیطزیست
توسعه گردشگری با احترام به محیطزیست منطقه، رفتاری بود که مدیر اقامتگاه آریز در نظر گرفت؛ بنابراین دوچرخهسواری، شترسواری، پیادهروی در رمل و کویر و البته مطالعه کتابهای کتابخانه تخصصی بافقشناسی که در اقامتگاه بود، بهعنوان پیشنهادهای ویژه به گردشگران در نظر گرفته شدند. موزه تاریخ و فرهنگ بافق و موزه تاریخ و فرهنگ و موزه علوم طبیعی بهاباد هم که کمتر موردتوجه گردشگران بومی و غیربومی قرار میگرفتند، در مرکز توجه گردشگران آریز قرار گرفتند. گذر از گردشگری انبوه به گردشگری پایدار؛ مسیر انتخابی اکبرپور بود. قلعهای که میتوانست سه اتوبوس گردشگر را اسکان دهد، حالا با تغییر کاربری تعدادی از اتاقها به فضاهایی برای ماساژدرمانی، نمکدرمانی، رایحهدرمانی، ریگدرمانی، فروشگاه صنایعدستی، انبار منسوجات و ملحفه، اتاق سفال و… به مکانی با آرامش بیشتر تبدیل شد؛ همچنین امکان میزبانی از تعداد کمتر گردشگران با فرصت ارائه تجارب محلی و جذاب برای آنان فراهم شد.حالا 28 اتاق کفخواب برای اقامت گردشگران در قلعه باقرآباد وجود دارد. اتاقها جهت حفاظت از تاریخ و میراث تاریخی قلعه، سرویسهای جداگانه ندارند و گردشگران میبایست از سرویسهای بهداشتی و حمامهای مشترک و مجزای زنانه و مردانه استفاده کنند. اتاقها پنجره ندارند؛ بهجز دو اتاق که روی پشتبام قرار دارند. گرمایش از کف هم باعث میشود گردشگران سوز سرمای کویر در شبهای پاییز و زمستان را در اتاقها و راهروها احساس نکنند.علاقه و کنجکاوی اکبرپور در خصوص معماری باعث شد بر فراز قلعه دودکشهای کاهگلی با کلاهکهای خاص را ببینیم؛البته کلاهکهایی را هم برای سوراخهای سقف اتاقهای گنبدی قلعه تعبیه کرد که به تعبیر خودش این طرح ملهم از جومخانه (جامخانه) در معماری ایرانی است. تمام بخشهای قلعه خشتی و کاهگلی است و از محصولات متناسب با بوم منطقه در این بومقلعه استفاده و تا حد امکان تلاش شده است از منسوجات و فرشهای دستبافت با الگوهای ساده و روستایی برای اتاقها استفاده شود.
آریز؛ از پناهگاه حیاتوحش تا بومقلعه
اما روایت اسم «آریز» هم جالب است: وقتی تقی اکبرپور و دوستانش که همه کوهنورد و صخرهنورد بودند، تصمیم گرفتند در حوزه گردشگری و محیطزیست فعالیت کنند، توجهشان به منطقه حفاظتشده آریز جلب شد و تصمیم گرفتند اسم «گردشگری بوم آریز» را انتخاب کنند. ایدههای مختلفی هم برای فعالیت داشتند؛ از کافه و رستوران راهانداختن در یزد تا افتتاح اقامتگاه؛ اما به دعوت اکبرپور مرمت و بهرهبرداری از قلعه باقرآباد در دستور کار این گروه قرار گرفت. در ابتدا همهچیز خوب پیش رفت؛ تا اینکه با بروز مشکلات مختلف، بقیه اعضای گروه کنار کشیدند؛ بهجز دو نفر. قلعه هم بالاخره به اقامتگاه تبدیل شد؛ با این هدف که بوم منطقه (شامل سیستم اجتماعی، فرهنگی، طبیعی و اقتصادی) را به گردشگران معرفی کند و آگاهیهای زیستمحیطی را در خصوص مناطق حفاظتشده و شکارممنوع و گونههای گیاهی و جانوری ارزشمند منطقه افزایش دهد. اینگونه بود که «قلعه تاریخی باقرآباد» به اقامتگاه بومقلعه آریز (Ariz Ecocastle) تبدیل شد.
یکی از پنج بومگردی برتر جهان!
از تقی اکبرپور درباره خوابهایی که برای بومقلعه آریز دیده است، میپرسیم و او پاسخ میدهد: «میخواهیم به یکی از پنج اقامتگاه بومگردی برتر جهان تبدیل شویم؛ به همین صراحت! من و دوستانی که همراه بودند، از روی علم و آگاهی اینجا را ساختیم. بومگردیهای خوب دنیا را هم دیدهام یا بهصورت دقیق مطالعه کردهام.» او از بومگردیهای ویتنام، فیلیپین، آمریکا و… مثال میآورد و اضافه میکند: «نرخ اقامتگاه بومگردی خوب در آمریکا 250 تا 400 دلار است؛ درحالیکه میتوان هتلهای پنجستاره را با 100 تا 200 دلار اجاره کرد. در ایران میگویند نباید نرختان از اقامتگاههای سنتی و هتلها بیشتر باشد. اقامتگاههای سنتی هم نرخشان بهطور میانگین، از هتلها کمتر است. یعنی هنوز کسی درک نکرده که اقامتگاه بومگردی متفاوت است و خدمات متفاوت بکر و بومی هم باید ارائه دهد که همه اینها هزینهبر هستند. متأسفانه تصور عموم این است که اقامتگاه بومگردی در سطح پایینتری نسبت به هتل و اقامتگاه سنتی قرار دارد و باید با نرخ پایینتری به فروش برسد و حتی ارزش برند آن پایینتر از هتلها و اقامتگاههای سنتی است.» در میان صحبتها، حرف از کتابی 384صفحهای در قطع وزیری با عنوان «دستورالعملهای جهانی برای ایجاد، توسعه و مدیریت اقامتگاههای بومی (بومگردی)» به میان میآید؛ کتابی که با ترجمه تقی اکبرپور و عکسی هوایی از بومقلعه آریز بر روی جلد، توسط انتشارات مهکامه، منتشر شده است. از او البته دو کتاب دیگر با عناوین «ظرفیتسازی در جوامع محلی» و «توانمندسازی زنان از طریق گردشگری» هم روانه بازار نشر شده و چند کتاب دیگر ازجمله «مرجع اقامتگاههای بومی» نیز در نوبت چاپ است.اقامتگاه آریز باوجود همه فرازونشیبهای این سالها در چهارمین جشنواره طرحهای روستایی ایران، در سطح کشور منتخب شد و تقی اکبرپور بهعنوان مشاور برتر اکوتوریسم و اگروتوریسم، بورسیهای از کشور ژاپن برای سفر به مجمعالجزایر فیجی و بازدید از اقامتگاههای بومگردی منطقه و سایتهای گردشگری کشاورزی و طیکردن دورههای آموزشی مرتبط دریافت کرد. او تأکید میکند که تلاش میکند استانداردهای بینالمللی را بشناسد و نسخه بومی را برای آریز به کار برد.
جای خالی «سازمان مدیریت مقصد گردشگری»
به روایت تقی اکبرپور در کشورهای توسعهیافته، ارگانی به نام «سازمان مدیریت مقصد گردشگری» وجود دارد که از کسبوکارهای گردشگری مثل اقامتگاههای بومگردی که توان تبلیغات بینالمللی را ندارند، حمایت میکند. شرکتهای کوچک دولتی و خصوصی با عنوان شرکتهای بازاریابی مقصد گردشگری وجود دارند که در کشورهای دیگر غیر از کشور خودشان فعالیت کرده و سعی میکنند گردشگران خارجی را جذب کنند. او اضافه میکند: «در ایران هم باید چنین شرکتهای ایرانی یا خارجی طرف قرارداد ایران وجود داشته باشند که مثلا درزمینه جذب گردشگران آلمانی برای سفر اختصاصا به مقصدی همچون یزد یا اصفهان تلاش کنند، تبلیغات انجام دهند، رویداد برگزار کنند، ظرفیتها و جاذبهها و زیرساختها و روساختها را معرفی کنند و متناسب با شرایط آن کشور فعالیتهایی در حوزه جذب گردشگر برای مقصد معین در ایران انجام دهند؛ اما خلأ چنین ارگانهایی بهشدت احساس میشود.»
دستاندازهای گردشگری؛ از سیل شیراز تا سونامی سویهها!
آخرین ماههای 1393، زمانی بود که تقی اکبرپور موفق شد قلعه باقرآباد را اجاره کند. پس از صرف میلیاردها هزینه، بدون کمکهای بانکی وطی سه سال، قرار بود نوروز 1398 در یک افتتاحیه رسمی این اقامتگاه میزبانی از گردشگران را آغاز کند؛ اما سیل شیراز، کاسهکوزهها را به هم زد. بهرهبرداری بدون افتتاحیه آغاز شد.یک اقامتگاه بدون برند و تازه تأسیس در تعطیلی نوروز و پسازآن در ماه مبارک رمضان یا حتی در گرمای سوزان تابستان بافق، گردشگری ندارد؛ ولی باید بایستد و هزینه کند. با شروع مهرماه و پس از شرکت در نمایشگاههای مختلف و صرف هزینههای تبلیغاتی، روند ورود گردشگر آرامآرام شروع شد. طولی نکشید که از آبانماه 98 اما سراشیبی آغاز شد و آخر آن سال هم با ظهور کرونا و آغاز دوران رکود گردشگری، آریز هم در سکوت فرورفت و چیزی که ماند، هزینههای استهلاک و نگهداری و نیروهای بیکارشده بود! تعطیلیهای گاهوبیگاه و بستهشدن جادهها بهدلیل همهگیری سویههای مختلف کرونا ادامه پیدا کرد و کمیت گردشگری حسابی لنگ شد؛ بهخصوص که اقامتگاه آریز از ابتدا با هدف جذب گردشگران تاریخیفرهنگی و بهویژه خارجی، مرمت و احیا و تجهیز و راهاندازی شده بود و این موضوع سهم بازار آن را بسیار محدود کرد؛ درضمن اوضاع کرونایی هم همهچیز را از مدار خارج کرد.
چهار منطقه جذاب؛ چشمانتظار سرمایهگذاران گردشگری معدن
«بزرگترین اقامتگاه بومگردی تاریخی روستایی ایران» در روستای باقرآباد، بعد از فرازونشیبهای فراوان، این پاییز، دوباره با حضور گروهی از فعالان اینستاگرامی حوزه گردشگری به سرپرستی محمد نادری (جهانگرد و راهنمای تور) و هماهنگیهای محدثه رئیسیان در قالب یک فمتور سهروزه (سفر گروهی آشناسازی) بافق و بومقلعه آریز، بهاباد، دهعروس و منطقه حفاظتشده آریز به شماری از گردشگران معرفی شد؛ سفری با محوریت گردشگری تجربهگرا که طی آن، فعالان اینستاگرامی حوزه گردشگری از ظرفیتهای مختلف منطقه دیدن کردند. سفر ریلی از تهران مستقیم به بافق، روشی بود که اینفلوئنسرهای مدعو از پایتخت، انتخاب کردهبودند. هشتونیم شب جمعه راه افتادند و حوالی 9:30 صبح شنبه به اقامتگاه رسیدند. ما سفرمان را با اتوبوس از اصفهان به سمت یزد آغاز کردیم و به ترمینال الغدیر رسیدیم. ازآنجا به میدان امامعلی(ع) رفتیم و سوار اتوبوسهای بافق شدیم. در ترمینال بافق هم با اتومبیل شخصی میزبانانمان به قلعه رسیدیم؛ سفری که از ساعت 14 روز جمعه آغاز شد. حوالی ساعت 20:30 به قلعه رسیدیم. طی سه روز بعد، خرماچینی از نخلستان اطراف بومقلعه و دیدن گونه خاص پروانهها را در محیطزیست روستا تجربه کردیم. پختن نان محلی در تنها نانوایی روستا و دیدن آسیاب گاوی ثبت ملیشده باقرآباد تجربههای دیگری بود که برای گردشگران تدارک دیده شد. گروه مدعو، یک غروب را در میان نخلستان پارک آهنشهر گذراندند؛ پارکی که به دست روسهای ساکن منطقه ساخته و با زمینهای تنیس و باشگاه سوارکاری و آبنمای موزیکال، به برگ برنده بافق تبدیل شده است. نام بافق با مرکز ملی پرورش شتر تککوهانه و رویداد سالانهاش، هم شناخته میشود؛ به همین دلیل در راه سفر از اقامتگاه آریز به پناهگاه حیاتوحش آریز، گردشگران توانستند شترهای پرواری وحشی را هم در جاده تماشا و از چاه آدر بازدید کنند. در همین مسیر، رود شور و نمکزاری ویژه، موقعیتهای جذاب عکاسی برای اینفلوئنسرهای اینستاگرامی به وجود آورد؛بهخصوص که طی این بازدید عباس جندقی (مدرس بقا در طبیعت) توضیحاتی درباره خواص نمکدرمانی برای گردشگران ارائه داد. در ادامه، یک بعدازظهر کامل هم به دیدن نخلستان و بقایای قلعه روستای آریز که خالی از سکنه شده، سافاری و قدمزدن در میان رملها و تپههای ماسهای و تماشای غروبی بسیار ویژه در کویر کاراکال (در بین دو روستای صادقآباد و حسنآباد) اختصاص پیدا کرد. شبهای کویری هم با دو اجرای موسیقی زنده توسط «دایی مرتضی» با لهجه محلی و وحشیبافقیخوانی بر فراز بام قلعه طی شد. روز سوم با دیدن موزه علوم طبیعی بهاباد شروع شد؛ جایی که مجموعه جذابی از سنگهای معدنی و گونههای تاکسیدرمیشده جانوری را در خود داشت و با تلاش یک معلم زیستشناسی محلی جمعآوریشده بود؛ سپس مهمانان به بازدید از اقامتگاه بومگردی ده رفتند. این اقامتگاه، مجموعهای از خانههای دستکند و زیرزمینی است که بر اساس شواهد بهدستآمده از کاوشهای باستانشناسی دکتر رامشت و دکتر فرحزاد در منطقه، قدمتی پنج تا ششهزار سال دارد. در راه بازگشت، با دکتر اکبرپور درباره معادن هم صحبت کردیم و او از ظرفیتهای فوقالعاده بافق، بهاباد، کوهبنان و زرند در حوزه گردشگری معدنی گفت؛ شاخهای از گردشگری تجربهگرا که میتواند علاقهمندان بسیاری را از کشورهای مختلف به بافق، زرند و مناطق مشابه جذب کند و اقتصاد مبتنی بر معدن این ناحیه را به اقتصاد مبتنی بر گردشگری تبدیل کند.
لازم به ذکر است که عکسها و بخشی از مصاحبههای این گزارش حاصل زحمات میر سعید هادیان هستند.