به گزارش اصفهان زیبا؛ نوشتن درباره حکمرانی و حکمراندن و تصمیمگرفتن در عرصه کلان ملی و میهنی، موضوعی سیاسی است که شاید خیلی درباره آن خوانده باشید یا سخنرانیها و برنامههایی بهویژه از شبکه چهار سیما دربارهاش دیده باشید.
حکمرانی، فرایند قاعدهگذاری، اجرای قواعد، بررسی، نظارت و کاربست بازخوردها با اعمال قدرت مشروع بهمنظور دستیابی به هدفی مشترک برای همه کنشگران و ذینفعان در چهارچوب ارزشها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور است. بر اساس این تعریف، تنظیم قوانین و فرایندهایی که بر سبک سیاستگذاری و نحوه نقشآفرینی کنشگران و ذینفعان در فرایند سیاستگذاری و اعمال قدرت تأثیر میگذارد، بخشی از وظایف حکمرانی است؛ بهعلاوه موفقیت حکمرانی معمولا با مشخصههایی ازجمله: دستیابی به ارزشها، رضایتمندی، عدالتگستری، مهار فساد، مشارکت، مسئولیتپذیری، اثربخشی، یکپارچگی و امثال آن سنجیده میشود. چگونگی دستیابی حکمرانان به چنین قدرتی برای اداره امور عمومی سازمان یا کشور به رویه قابلقبول یا رویه قابلپیادهشدن حکمرانی در میان ذینفعان اصلی یا کلیه ذینفعان برمیگردد.
انواع شیوههای پیادهسازی حکمرانی در جهان معاصر
چگونگی میداندادن به نظام ارزشی ذینفعان در یک رویه حکمرانی باعث میشود مدلهای مختلفی از شیوههای پیادهسازی حکمرانی در جهان معاصر مطرح باشد؛ ازجمله: حکمرانی خوب، حکمرانی متعالی و دیگر شیوههای حکمرانی.
حکمرانی خوب: «حکمرانی خوب» مفهومی است که توسط سازمانهای بینالمللی در اواخر دهه ۱۹۸۰ وارد ادبیات توسعه شد و بر اساس معیارهای خاص، حکمرانی را حاصل تعامل و ارتباط متقابل دولت و کنشگران جامعه مدنی (سازمانهای غیردولتی، بخش خصوصی، گروههای ذینفوذ و رسانهها) برای نیل به توسعه در هر کشوری میداند. معیارهای حکمرانی خوب ازنظر این سازمانها عبارت است از: مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی، وفاق عمومی، حقوق مساوی، اثربخشی و کارایی و مسئولیتپذیری.
حکمرانی سالم: در انتقاد از حکمرانی خوب، حکمرانی سالم به برداشت آزاد و متنوع از شیوه و معیارهای حکمرانی خوب در کشورهای مختلف تأکید دارد و معتقد است حکمرانی باید مطابق با آداب، رسوم و فرهنگ محلی هر کشور تعریف و سازماندهی شود؛ البته همچنان معیار اصلی در حکمرانی سالم، همانند حکمرانی خوب، رفاه مردم است.
حکمرانی متعالی: به شیوهای از حکمرانی گفته میشود که مبتنی بر یک نظام ارزشی الهی همچون اسلام برای نیل به سعادت دنیوی و اخروی مردم در یک حوزه جغرافیایی یا حوزههای گستردهتر مطرح است. بر اساس نظریه حکمرانی متعالی، حکومت از آن خداست و تنها اوست که میتواند بر انسان حکم براند؛ به این دلیل حکمرانان تا زمانی دارای مشروعیت هستند که از تزکیه نفس و مقبولیت برخوردار بوده و تنها مجری احکام الهی باشند. در حکمرانی متعالی، تنظیم روابط، تبعیت و شیوه فعالسازی ظرفیتهای کنشگران و ذینفعان، بر اساس هدایت الهی و اراده مردمی، شکل میگیرد.
حکمرانی خوب از نگاه بانک جهانی و سازمان ملل متحد
بانک جهانی «حاکمیت» را بهعنوان «روشی که براساس آن قدرت بر مدیریت اقتصادی یک کشور و منابع اجتماعی آن برای رسیدن به توسعه اعمال میشود» تعریف کرده است. در یک تعریف فراگیر «حکمرانی مجموعهای از روشهای فردی و نهادی، عمومی و خصوصی است که امور مشترک مردم را اداره میکند.
حکمفرمایی فرایندی پیوسته است که از طریق آن منافع متضاد یا متنوع را همساز کرده و اقدام همکاریجویانه اتخاذ میشود.حکمرانی شامل نهادهای رسمی و نظامهایی است که برای تضمین رعایت قانون، قدرت پیدا کردهاند؛ همچنین قراردادهای غیررسمی که مردم و نهادها برسر آن توافق کرده یا درک میکنند که به نفع آنهاست. عموما حکمرانی به تغییرات در نقش، ساختار و فرایند عملیات دولت یا روشهای حل مشکلات اجتماعی اشاره دارد. برخی معتقدند با وجود جذابیت بسیار، حکمرانی بهصورت واضح تعریف نشده است. در ابتدای هزاره سوم این مفهوم در ادبیات دانشگاهی و سیاسی بهسرعت در حال رشد است.
تعریف دیگری توسط بانک جهانی و سازمان ملل متحد به کار گرفتهشده و حکمرانی را بهعنوان روش اعمال قدرت در مدیریت توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور تعریف کرده است. حکمرانی موردنظر این سازمانها، بر رهبری تأکید دارد و بر این مبنا کشورهایی را دارای حکمرانی خوب میداند که رهبران آنها به حاکمیت قانون، پاسخگویی، شفافیت و حق بهرهگیری از حقوق انسانی و مدنی توجه میکنند.