به گزارش اصفهان زیبا؛ هفته پیش بود که کلیپی از وقوع آتشسوزی در بستر خشک زایندهرود در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد؛ فیلمی که بهخوبی وضعیت این روزهای زایندهرود، رودی که میرود به فراموشی سپرده شود، را نشان میدهد. تصاویر آتشسوزی در زایندهرود به اثبات میرساند رودی که تا دیروز صدای پایش در شهر میپیچید و به آن جان میبخشید، حالا بیجان شده و هیچکس حواسش به آن نیست.
زایندهرود امروز، اما تصویر دیگری از خود بهجای گذاشته است؛ تصویری که چشمدوختن به آن، شاید برای هیچکس خوشایند و باورکردنی نباشد یا شاید هم دیگر همه این موضوع را پذیرفتهاند که قرار نیست گشایشی در وضعیت این رودخانه ایجاد شود و برای همین هم به خشکبودن و نبودنش در شهر عادت کردهاند.
دیگر ماههاست خبری از همان بازوبستهشدنهای موقت و کوتاهمدت زایندهرود در اصفهان هم نیست. این رودخانه مدتهاست که به علفزاری تبدیلشده که علفهایش سر به فلک کشیدهاند و جان میدهند برای گلهچرانی! هرازچندگاهی نیز در تابستان که گرما بیداد میکرد و اصفهان را به تنوری داغ تبدیل کرده بود، آتش به جان علفهای خشک کف رودخانه میافتاد تا درنهایت خاکستر سیاهش را بر بستر زایندهرود بنشاند؛ گویی خود زایندهرود نیز چادر سیاه به سر کشیده و در سوگ خود فرورفته است!
فرقی نمیکند؛ دولتها با وعدهها و وعیدهای مختلف، بهویژه در زمان انتخابات میآیند و میروند؛ اما انگار توجه به احیای زایندهرود و تالاب گاوخونی اولویتشان نیست و برای همین است که جز شنیدن حرفهای تکراری، اقدام و عمل دیگری از آنها نمیبینیم؛ برای مثال در سالهای گذشته معاون عمرانی استانداری اصفهان در گفتوگو با رسانهها بارها بر این مسئله تأکید کرده بود که طرح احیای زایندهرود بر روی میز رئیسجمهور است؛ طرحی که پیش از این حسین اکبری، معاون طبیعی ادارهکل حفاظت محیطزیست اصفهان دربارهاش گفته بود: «دستگاههای مرتبطی که در قانون پیشبینی شدهاند نیز موظف هستند برنامههای اولویتدار خود را به همراه اعتبارات موردنیاز و زمان اجرا ارائه دهند. پس از اینکه همه دستگاهها برنامههای خود را ارائه دادند و در جلسههای کارشناسی این برنامهها بررسی و جمعبندی شدند، در کمیته کارشناسی سازمان حفاظت محیطزیست دوباره این طرحها مطرح میشوند و درنهایت، جمعبندی شده و به تأیید دبیرخانه ستاد ملی حفاظت و احیای تالابها میرسند. در حال حاضر، جلسههای اولیه در استان تشکیل شده و دستگاههای مختلف نیز برنامههای خود را ارائه دادهاند و این برنامهها به معاونت محیطزیست دریایی و تالابها ارسال شده است.
لازم است که چنین اتفاقی در استان چهارمحالوبختیاری نیز بیفتد؛ چراکه زایندهرود در جغرافیای هر دو استان قرار دارد. تهیه و تدوین و تصویب و ارجاع این طرح از الزامهای قانون حفاظت از محیطزیست دریایی و تــالابهـاسـت؛ بنـــابـرایــن این طــرح قابلپیگیری و تصویب بوده و البته الزامی قانونی است؛ زیرا درحال حاضر تالاب گاوخونی ازجمله تالابهایی با شرایط بد و بحرانی است!» حالا بیش از یک سال از این حرفها گذشته و نهتنها خبری از سرانجام این طرح نیست، که وضعیت زایندهرود روزبهروز نیز بدتر میشود. ازسوی دیگر به نظر میرسد با عملیاتیشدن پروژه انتقال آب دریای عمان به اصفهان، طرح احیای زایندهرود کنار گذاشته شده و بالاترین مقام استان، احیای زایندهرود را منوط به سرانجامرسیدن این پروژه میداند: «تحقق احیای زایندهرود با پیشرفت پروژههای تأمین آب استان و در مدار قرار گرفتن همزمان آنها نزدیک است.» او اما نگفته آبی که قرار است برای مصارف صنایع خرج شود و در زایندهرود نیز جاری نمیشود، چطور قرار است ناجی این رودخانه شود!
از طرف دیگر، مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم، نیز تا قبل از اینکه ردای ریاست جمهوری را بر تن کند، همچون دیگر نامزدهای انتخاباتی در دورههایقبل به اصفهان آمد و اولین سفر استانی خود را به این استان اختصاص داد و در جمع کشاورزان حاضر شد تا به گلایهها و شکایتهای آنها از بیآبی گوش دهد؛ دیداری که نمیدانیم آیا میتوان به آن دلخوش بود و امید به احیای زایندهرود بست یا اینکه همچنان باید شاهد مرگ زایندهرود و آتش در دل آن باشیم؟! انگار چارهای جز بالا بردن دستها و خواندن دعای باران نیست!