یادبود مردی که چهارراهی را به نامش کردند و در فراموشی از دنیا رفت

قهرمان غریب

داریوش ذاکری در ورزش اصفهان دارای یک رکورد ویژه است و نامش به‌عنوان اولین طلایی ورزش استان در بازی‌های آسیایی ثبت شده است.

تاریخ انتشار: 10:01 - چهارشنبه 1403/06/28
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
قهرمان غریب

به گزارش اصفهان زیبا؛ داریوش ذاکری در ورزش اصفهان دارای یک رکورد ویژه است و نامش به‌عنوان اولین طلایی ورزش استان در بازی‌های آسیایی ثبت شده است.افرادی که در دهه چهل کشتی‌های ذاکری را به خاطر دارند، او را یکی از ورزیده‌ترین کشتی‌گیران ایرانی می‌دانند که در دوران قهرمانی، با بی‌مهری‌های زیادی مواجه شد؛ اما در یکی از معدود موقعیت‌هایی که نصیب او شد، بهره لازم را برد.

مرحوم ذاکری نه در دوران قهرمانی و نه در دوران پیش‌کسوتی چندان خوش مصاحبه نبود؛ اما در دهه نود و در یکی از معدود مصاحبه‌هایش به شرحی از دوران زندگی و ورزش پرداخته است. او که گفته می‌شود چهارراه داریوش به پاس قهرمانی در بازی‌های آسیایی به‌افتخار او نام‌گذاری شد، پس از دوران قهرمانی، از ورزش فاصله گرفت و در اواخر عمرش نیز با بی‌مهری به فراموشی سپری شد.

یار تمرینی نداشتم

در زمانی که کشتی را شروع کردم، حتی یار تمرینی به معنای درست کلمه نداشتم و مربی خاص یا تمریناتی که امروزه مرسوم است را نمی‌شناختم. با این حال در فن «دست تو» شگرد داشتم و آن را به‌خوبی اجرا می‌کردم.

با قهرمانی در مسابقات آموزشگاه‌های کشوری، نامم مطرح شد و در اصفهان رقیبی نداشتم و در تهران نیز در دو وزن مختلف با حریفان مسابقه می‌دادم. بیشتر حریفان من در آن زمان تهرانی بودند؛ اما خیلی حق‌کشی می‌شد؛ طوری‌که احساس کردم اگر بخواهم موفق شوم باید تهران بمانم.

داریوش ذاکری به روایت هم‌بازی قدیمی

تقی رجایی، پیش‌کسوت کشتی اصفهان ازجمله هم‌دوره‌های مرحوم ذاکری است که از دوران جوانی تا اواخر دوران حیات با او آشنایی داشته و به روایتی از این دوران می‌پردازد.

آشنایی از باشگاه تربیت

اولین آشنایی من و داریوش ذاکری به حدود سال 1346 برمی‌گردد که به باشگاه تربیت که در خیابان وحید واقع شده بود، رفتم. من تازه کار بودم؛ اما ذاکری چندسالی بود کشتی را شروع کرده بود و سطح بالاتری نسبت به من داشت. ذاکری در آن زمان در مسابقات آموزشگاهی عنوان کسب کرده بود؛ اما هنوز در سطح کشوری مطرح نبود و از سال 1347 روند موفقیت‌های او شروع شد.

تضییع حق کشتی گیران شهرستانی

من و داریوش ذاکری با هم تمرین می‌کردیم و در مسابقات زیادی هم شرکت کردیم. هر دو وزن 82 کیلوگرم بودیم و سه بار مسابقه دادیم که دو بار من برنده شدم و یک بار هم ذاکری. من زیرگیر خوبی بودم و دفاع محکمی داشتم و رقبا زیاد نمی‌توانستند از من امتیاز بگیرند؛ با این حال حق ما کشتی‌گیران شهرستانی را ضایع می‌کردند.

پشت سر کسی حرف نمی‌زد

من و ذاکری بارها برای شرکت در مسابقات مختلف به تهران می‌رفتیم. اگر رقابت‌های قهرمانی کشور بود، از سوی هیئت اعزام می‌شدیم؛ اما برای دیگر مسابقات با هزینه شخصی به تهران می‌رفتیم و برای اسکان به منزل برادر ذاکری می‌رفتیم. در تمام این سال‌هایی که با او در مسابقات مختلف هم‌سفر بودم، هیچ‌گاه پشت سر کسی حرف نمی‌زد.

استفاده از فرصت طلایی

در آن زمان حق کشتی‌گیران شهرستانی را می‌خوردند که ذاکری از این بابت همیشه شاکی بود و گلایه می‌کرد. برای بازی‌های آسیایی این فرصت به او رسید که در ترکیب تیم ملی باشد و خوشبختانه موفق شد مدال طلای این رقابت‌ها را کسب کند. با توجه به حق‌خوری‌های زیادی که می‌شد، تا سال 52 بیشتر کشتی قهرمانی را ادامه نداد. با توجه به اینکه قهرمان بود، در شرکت ذوب‌آهن استخدام شده بود و سمت مهمی داشت و از شرکت ذوب‌آهن هم بازنشسته شد.

علاقه‌ای به مربیگری نداشت

بعد از دوره قهرمانی، من وارد حوزه مربیگری شدم؛ اما ذاکری علاقه‌ای نداشت. با این حال تا چندسال قبل او را در سالن کشتی زیاد می‌دیدیم. در سال‌های پایانی عمرش کمتر از منزل خارج می‌شد؛ اما من چند وقت یک بار به او سر می‌زدم.

روایت علیرضا ذاکری از پدرش

علیرضا ذاکری، فرزند سوم و پسر بزرگ داریوش ذاکری است که پای در مسیر پدرش گذاشت و رشته کشتی را برگزید؛ اما معتقد است به دلیل ضایع شدن حقش، به آنچه استحقاقش را داشته، نرسیده است. آنچه در ادامه می‌خوانید، روایت پسر کشتی‌گیر از پدری است که نامش در کشتی استان جاودانه است.

پدر سرشناس

پدرم زمانی که قهرمان‌بازی‌های آسیایی شد، هنوز ازدواج نکرده بود و زمانی که من به دنیا آمدم، پدرم ورزش قهرمانی را کنار گذاشته بود؛ بااین‌حال از کودکی در کوچه و خیابان همه از پدرم تعریف می‌کردند و قدیمی‌ها هنوز هم خاطره قهرمانی‌های او را به خاطر دارند و به نیکی یاد می‌کنند. در طول دوران مدرسه، معلمان ورزش مدرسه پدرم را می‌شناختند و تعریف او را می‌کردند. چند باری هم پدرم به مدرسه آمده بود و همه همکلاسی‌ها از دیدن او خوشحال می‌شدند و اطرافش جمع می‌شدند.

پای در مسیر پدر

پدرم بعد از قهرمانی در بازی‌های آسیایی، به دلیل اینکه درگیر مشکلاتی شده بود، ورزش را کنار گذاشت و کشتی‌گیرشدن من به‌واسطه معرفی معلم ورزش و علاقه خودم بود. کلاس اول یا دوم راهنمایی بودم که آقای زائری، معلم ورزش مدرسه کاشانی در محله سیچان، مرا صدا کرد و گفت که فلانی تو که پدرت کشتی‌گیر مطرحی بوده، رشته کشتی را انتخاب کن و مرا به باشگاه کشتی قزلباش معرفی کرد.

مهارت در فن «دست تو»

من کشتی را مستقل از پدرم شروع کردم و انجام دادم؛ اما زمانی که در کلاس کشتی ثبت‌نام کردم، پدرم چند باری مرا همراهی کرد. روند آموزشی من زیر نظر مربیان بود؛ زیرا تجربه ثابت کرده پدر و پسر روال تمرینی خوبی با هم ندارند. پدرم زیاد اهل تعریف از دوران کشتی‌اش نبود و بیشتر دیگران درباره او صحبت می‌کردند.

او در فن‌های دست تو، یک‌خم و دو خم و درخت‌افکن مهارت زیادی داشت و فن «دست تو» را به من یاد داد. مرحوم ذاکری در دوران قهرمانی استخدام شرکت ذوب‌آهن شده بود و بازنشسته این شرکت بود. پدرم چون دوستان اصفهان کنده‌اش را کشیده بودند، بعد از خداحافظی از ورزش قهرمانی وارد بحث مربیگری نشد و چند سالی هم از ورزش دور شده بود.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

4 × پنج =