به گزارش اصفهان زیبا؛ با معرفی غیرمنتظره فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به آکادمی اسکار، بار دیگر وضعیت نابسامان سینمای ایران نمایان شد. در چند سال اخیر حداقل دو کاندید جدی برای حضور در آکادمی اسکار وجود داشت؛ اما امسال سال سختی برای انتخاب نماینده ایران درراستای معرفی به مهمترین فستیوال سینمایی بود.
بارها در برنامههای تلویزیونی و مصاحبههای خبری از توجه زیاد به آثار کمدی سخن گفته شد، اما توجه چندانی به این موضوع نشد. در این گفتوگو به سراغ بررسی ریشه و علت اساسی وضعیت فعلی سینمای ایران رفتهایم و با احسان آقابابایی، عضو هیئتعلمی جامعهشناسی دانشگاه اصفهان، راجع به موضوعات اساسی سینمای ایران به گفتوگو نشستهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
به نظر شما چرا در حال حاضر تنوع کمی در ژانر فیلمها وجود دارد؟
چند دلیل عمده در جواب این سؤال وجود دارد. اولین دلیل مشکلات حوزه تولید است؛ یعنی ضعف و حتی فقدان تکنولوژیهای پیشرفته برای ساخت آثار در برخی از ژانرها مانند اکشن یا ژانر علمیتخیلی وجود دارد که باعث میشود در تولید آثاری در این ژانر نتوان صحنههایی خلق کرد که بتواند مخاطب را بهخوبی جذب فیلم کند.
مشکل دیگر به فیلمنامه مربوط است. اصولا فیلمنامههایی که در ایران نوشته میشود، یا بهطور مستقیم اقتباسی از آثار ادبی مدرن است. آثار ادبی فارسی عمدتا یا واقعگرا هستند یا سمبولیستی. این دوگانه در ادبیات فارسی در حد بالایی وجود دارد و باعث میشود ریشههای اصلی ادبیات که منجر به نوشتن فیلمنامه میشود، ضعفهای عمومی داشته باشند که این ضعفها وقتی تبدیل به فیلم شدهاند باقی ماندهاست. بنا به این دلایل میتوان گفت که صنعت سینمای ایران در تولید ژانرهای متنوع ناتوان است. سینما در ایران مانند خودرو ایرانی است که ما خودرو داخلی داریم اما کیفیتی که خودروهای خارجی دارند، محصولات ما ندارند.
دلیل دیگر به مشکلات مصرف مربوط میشود. ژانرهایی وجود دارند که عمدتا افرادی که بهطور خاص به سینما علاقهمندند، نوع خاصی از ژانرها را دوست داشته باشند؛ مثل سینما وسترن که از دل مناسبات فرهنگ خاصی بیرون میآید و ما در فرهنگ خود چنین موضوعی نداشتهایم. بنابراین برخی از ژانرها پذیرشی از جانب مصرفکنندهها ندارند.
دلیل جامعهشناختی شما از استقبال پررنگ و دائمی مردم از سینمای کمدی چیست؟
قبل از هر چیزی باید گفت طرح این سؤال یک نگرانی عمومی است که اکثر فعالان حوزه سینما و روشنفکران ایرانی دارند. این موضوع باعث میشود که عموما سینماگرانی که سینما را بهعنوان یک هنر متعالی میشناسند، شکایت داشته باشند که چرا فیلمهای هنری و جدیتر سینما ایران کمتر فروش دارند و به ذائقه مردم این نقد را وارد میکنند که چرا مردم به ژانر کمدی علاقهمند هستند.
اما نکته مهم راجع به سینمای کمدی این است که وقتی پا به عرصه گذاشت، مایه سرگرمی و یک فن بدیع و جذاب بود و مردمدوست داشتند بدانند که این مدیوم تازه چیست؛چون این فن بدیع ازلحاظ جامعهشناختی، سرگرمی طبقه کارگر و طبقه مردان بود و به دلیل کارکرد اوقات فراغتی که داشت، مورد استقبال مردم واقع شد. پس مردم را نباید از این منظر نقد کرد بهخصوص در جامعهای که غم و غصه در آن وجود دارد و اگر کمدی مبتذل ساخته میشود، مشکل از تولیدکننده است. بسیار دیده شده که مردم از کمدیهای خوب هم استقبال کردهاند.
مورد دیگر آن است که برای ایرانیان جوک ساختن و خندیدن یک مکانیسم دفاعی است. مانند زمان کرونا که ایرانیها جوکهای بسیاری در آن زمان ساختند و با این کار در برابر یک نیروی تهدیدگر خاکریز دفاعی میساختند؛ بنابراین برای فرهنگی که خندیدن و جوک گفتن متداول است، وقتی این موضوع وارد مدیوم سینما میشود، مانند روغنکاری اسلحه برای مواجهه با زندگی روزمره عمل میکند.
دلیل دیگر استقبال از سینمای کمدی آن است که این ژانر مملو از عناصر فرهنگی نزدیک به فرهنگ عامه مردم است و مردم مسائلی را که با آنها آشنا هستند، در سینما تماشا میکنند و از این کار لذت میبرند. کلیشههای جنسیتی و فرهنگی به علاوه بسیاری از شایعات و خرافاتی که در جامعه وجود دارد، مثل متلکهای سیاسی، جنسی و عناصری که بلوکهای فرهنگ عامه و شیوه زندگی روزمره است، در سینمای کمدی بازتولید میشود.
تعریف شما از ژانر اجتماعی چیست؟ بهعبارتدیگر سینمای اجتماعی چه چیزی هست و چه چیزی نیست؟
در تقسیمبندی جهانی، ژانر اجتماعی به معنای تخصصی و علمی وجود ندارد؛ بلکه به معنای واقعی کلمه یک ژانر بومی است که بعد از انقلاب اسلامی شکل گرفته است. بعد از انقلاب سینماگران یا باید از زندگی هنری و عالم سینمایی کنار میکشیدند یا سینمایی را انتخاب میکردند که به زندگی روزمره بپردازد و این باعث شد سینمای اجتماعی متولد بشود و سینماگران به رئالیسم روی آورند.
مفهوم انقلاب ذاتا یک وجه رئالیستی شدید از زندگی اجتماعی است. انقلاب به دور از خیالبافی یک رویداد بزرگ است که سینماگران خود را در بطن این واقعه اجتماعی دیدند. بنابراین طبیعی است که بعدازاین اتفاق، گرایش سینماگران به آثار رئالیستی بیشتر بشود. حالا باید در این جهان واقعی مسائل زندگی مطرح بشود تا برای مردم آموزنده باشد. سینما در اینجا باید به تربیت مردم کمک کند.
اینگونه آثار در نقطه مقابل فیلمهای روانشناسی هستند. در فیلمهای روانشناسی، مسائل فردی ریشه در مشکلات شخصی دارند مثل تروما، وسواس و…؛ اما سینمای اجتماعی وارد بدنه اجتماع میشود تا مسائل را در دل مناسبات اجتماعی کشف کند؛ بنابراین برخی از آثار متمرکز بر آسیبهای اجتماعی است. مانند فقر و اعتیاد همچون فیلم «مغزهای کوچک زنگزده».
اگر این آسیبها بتوانند برای ساخت یک فیلم مهیج، مخاطب بیشتری را جذب کنند، برای سازنده ساخت چنین اثری وسوسهبرانگیز است و این مسئله ممکن است باعث سوءاستفاده شود. در مقالهای اشاره کردهام که هرچه به جلو میرویم، تنوع این مسائل بیشتر هم میشود.
البته به نظر من این مسئله سوءاستفاده نیست. در تاریخ سینما موضوعاتی که دیده میشود، اساسا هیجانانگیز است. فینفسه این موضوع اشکالی ندارد و تا زمانی که استقبال مخاطب باشد، سینماگران هم اینگونه آثار را میسازند.
در برخی از مواقع سینما میتواند در خصوص مسائلی که در جامعه بهصورت آنچنانی مطرح نیست، مسائل جدیدی را معرفی کند. مانند فیلم سینمایی «صحنهزنی» که موضوع جدیدی در سینمای ایران بود؛ بنابراین خوب است که سینمای اجتماعی به مسائل اجتماعی بپردازد و انحرافات اجتماعی را مطرح کند.
یکی از موضوعاتی که مانند بسیاری از موضوعات دیگر در انحصار پایتخت است، سینماست. نگاه شما به فرصتها و تهدیدهای این موضوع چیست؟
درباره محوریت شهر تهران در ایران بحث بسیار است. واضح است که بیشتر فیلمسازها در تهران زندگی میکنند و وقایع در شهر تهران انتخاب و مطرح میشود. اولا، ادعایی وجود دارد مبنی بر اینکه که تهران شهری چندقومیتی است و همه مسائلی که در ایران هست، در تهران وجود دارد و ما تهران را بهعنوان نماینده کل ایران در نظر میگیریم.
اما در پژوهشهای انجامشده مشخص شده که محوریت تهران باعث شده سینما و گروههای حاشیهای که در جای دیگری زندگی میکنند و مسائل مختص به خود را دارند، ذیل کلیگویی شهر تهران نادیده گرفته شوند و این مسئله به سینمای هنری ضربه زده است. در مقالهای در خصوص سینمای ملی به نُه شاخص اصلی اشاره کردهام که یکی از این شاخصها محوریت تهران است.بنابراین میتوانیم ادعا بکنیم که سازوکار فعلی تهران باعث شده سینمای ایران سینمایی تکلهجهای باشد. اگر بخواهیم سینمای ایران پیشرفت بکند، باید دیگر شهرستانها نیز بیشتر در فرایند ساخت فیلمها حضور داشته باشند. بسیاری از مسائلی که در شهرستانها وجود دارد، بیشتر از لنز تهرانیها دیده میشود و این یک مشکل جدی است.
چرا در سینمای ایران تصویری از قومهای مختلف این سرزمین نداریم؟
سینمای قبل انقلاب، قومیتها را با لباسها و لهجههای مختلف نشان میدهد؛ ولی آن افراد همیشه در دوگانه روستا و شهر و یک محیط نامتمدن در برابر تهران قرار میگرفتند و عموما نشاندهنده توسعهنیافتگی هستند. این موضوع در سینمای بعد از انقلاب هم وجود دارد و از قومیتها اساسا بهرهکشی یا سوءاستفاده میشود. در بسیاری از فیلمهای سینمایی ایران، کلفتها، سرایهدارها و… همگی اسمهایی مثل رحمتالله و شکرالله و محمد دارند. این افراد یا از فرودستان هستند یا از اقوام مختلف ایرانی و اکثرا نقشهای سطح پایین و کماهمیت را بازی میکنند. البته بعضا مشاغل سطح بالا هم به این افراد اختصاص داده میشود ولی در اقلیت هستند و قومیتها اکثرا در مسائل حاشیهای نشان داده میشوند.
یکی از دلایل این موضوع، فرایند ساخت فیلمهاست که باعث میشوند قومیتها بهدرستی دیده نشوند و وجهی از توسعهنیافتگی کشور قلمداد میشوند. ضمن آنکه خود مدیوم سینما یک هنر مدرن است و بیشتر سازوکارهای زندگی شهری برایش جذاب است. ولی شهری درنظر گرفته میشود که فقط تهرانیها در آن حضور دارند و قومیتهای مختلف کمتر دیده میشوند.
در پایان، پیشبینی شما از آینده سینمای ایران و ژانر اجتماعی چیست؟
سینمای ایرانی هنری است که تقریبا هفت سال بعد از اختراع وارد ایران شده است و سابقهای نسبتا طولانی دارد. سینما در ایران هنری است که نسبت به همتایان ایتالیایی و فرانسوی خود خیلی زود بهاصطلاح پا گرفت و متولد شد. سینما چه قبل و چه بعد انقلاب با مسائل مختلفی مواجه شده که باعث شده در مواقعی فیلمهای مبتذل و سطح پایین تولید کند و گاهی اوقات آثاری تولید شده که حتی توانستهاند در جشنوارههای معتبر خارجی موفق باشند؛ بنابراین ظرفیت پیشرفت در آن وجود دارد؛ اما عناصر چندگانهای که برخی مربوط به سیاستگذاریهاست و برخی دیگر مربوط به خود عوامل تولید است، همگی دست به دست هم داده تا سینما در وضعیت میانمایهای قرار بگیرد و به نظر در همین وضعیت میانمایه باقی خواهد ماند. چرا که فیلمهای زبان فارسی بازار محدودی دارند.
درخصوص سینمای اجتماعی هم میتوان گفت جامعه، کماکان در حال خلق مسائل جدیدی است و سینما هم همواره به این مسائل حساس است. پس میتوان گفت که حتما در آینده تنوع موضوع در ژانر اجتماعی به خاطر خصلت عمومی جامعه ایران خواهیم داشت. اما اینکه کیفیت آثار تا چه میزان پیشرفت خواهد کرد، احتمال میدهیم که هوش مصنوعی بیشتر به کمک سینمای ایران بیاید و بتوانیم آثاری بسازیم که باورپذیرتر باشد یا از تکنولوژی بهتری استفاده کنیم.