توسعه در نگاه هم‌عصران امیرکبیر

ابوالحسن فیاض انوش، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان: ایام شهادت امیرکبیر، فرصتی مناسب برای تأمل در نوع مواجهه ایرانیان با موضوع توسعه و پیشرفت است. موضوعی که ریشه در تاریخ معاصر ایران دارد و همواره محور بسیاری از تحولات، کشمکش‌ها و دستاوردها بوده است.

تاریخ انتشار: 11:23 - پنجشنبه 1403/10/20
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
توسعه در نگاه هم‌عصران امیرکبیر

به گزارش اصفهان زیبا؛ ابوالحسن فیاض انوش، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان: ایام شهادت امیرکبیر، فرصتی مناسب برای تأمل در نوع مواجهه ایرانیان با موضوع توسعه و پیشرفت است. موضوعی که ریشه در تاریخ معاصر ایران دارد و همواره محور بسیاری از تحولات، کشمکش‌ها و دستاوردها بوده است.

 به دلیل اینکه مفهوم «توسعه‌یافتگی» و «توسعه» در ایران، دارای وجوه و ابهامات زیادی بوده لازم است، به جای استفاده از این واژه از کلمه‌های «ترقی» و «پیشرفت» استفاده شود. علت این ترجیح، ناشی از این است که کلمه «توسعه» و «توسعه‌یافتگی» به مفهوم “Development” در دوران قاجار و اوایل پهلوی، مورد نظر متفکران و فعالان حوزه‌ی اقتصاد ایران نبود. این مفهوم بعدها و بیشتر در علوم اجتماعی و در حوزه‌های تاریخی، سیاسی و اقتصادی به کار رفت.

 مواجهه اولیه ایرانیان با مفهوم پیشرفت(توسعه)، در دوره قاجار صورت گرفت و نقطه ثقل تحولات و کشمکش‌های آن دوران شد. آنچه باعث شد ایرانیان به تفاوت دستاوردهای فرهنگی، اقتصادی و فناورانه خود با کشورهای غربی پی ببرند، درد جانکاهی بود که از طریق جنگ‌های ایران و روس در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی (قرن سیزدهم هجری) به ایران تحمیل شد. این جنگ‌ها، ضایعات سیاسی و نظامی بسیاری برای ایران به همراه داشت و منجر به جدایی بخش‌های آباد قفقاز از ایران شد.

علاوه بر این، مواجهه ایرانیان با پیشرفت، گونه‌های مختلفی داشت و در هر گروه و قشری از جامعه عکس‌العمل‌های متفاوتی را پدید آورد. مثلا نظامیان در رویارویی با پیشرفت بیشتر به دنبال توسعه مباحث سیاسی و نظامی بودند. آنان معتقد بودند که برای پیشرفت، باید یک قشون و سپاه مجهز تشکیل شود. در رأس این گروه، شخصیت‌هایی چون عباس میرزا قرار داشتند. بر اساس مکتوبات تاریخی، عباس‌میرزا در گفت‌وگو با مستشاران فرانسوی، به دنبال درک دلیل تفاوت‌های میان ایران و غرب بود. اخبار فتوحات ناپلئون، هیبتی از آنان در میان ایرانیان ایجاد کرده و سپاهیان فرانسوی، الگوی ایرانیان شده بودند. لذا دغدغه اصلی نظامیان در پیشرفت، تشکیل یک قشون مجهز بود.

قشر بازرگانان اغلب به حوزه‌های اقتصادی و فنی توسعه توجه داشتند. در دوره قاجار، شخصیت‌هایی چون «امین الضرب» (پدر صنعت برق ایران) با خرید ژنراتور، به دنبال ایجاد صنعت برق در ایران بودند. این گروه، دغدغه‌های فنی و اقتصادی را دارای اولویت برای پیشرفت قرار داده بودند.

منورالفکران نیز در پی دغدغه‌های خاص خود بوده و رویکردهای متفاوتی اتخاذ می‌کردند. این گروه نیز به دنبال درک نوع مواجهه ایرانیان با پیشرفت و تبیین آن بودند. شخصیت‌هایی چون طالب‌اُف آخوندزاده و میرزا ملکم خان، نمونه‌هایی از این گروه هستند. این افراد، دغدغه‌های گوناگونی داشتند، از جمله دغدغه‌های اجتماعی و تربیتی. طالب‌اف و آخوندزاده، بیشتر به دنبال رفع انحطاط اخلاقی و تربیتی در جامعه بود و به موضوعاتی چون بهداشت و سوادآموزی توجه داشتند و به نظم و انضباط اجتماعی و لزوم دیسیپلین‌های مدنی در جامعه تاکید می‌کردند. اما میرزا ملکم، شخصیتی متفاوت داشت. دغدغه‌های او بیشتر بر اساس منفعت شخصی بود، به طوری که می‌توان او را یک نان به نرخ روز خور دانست. با این حال، تاثیرگذاری او در جامعه نخبگانی زیاد بود.

 اشراف دیوانی نیز از پیشرفت ایران، منحصرا به دنبال کسب منافع شخصی بودند. شخصیت‌هایی چون میرزا ابوالحسن خان ایلچی، که نخستین سفیر ایران در کشورهای اروپایی بود، بیشتر به دنبال لذت و تمتع در زندگی بودند.

 اما قشر محصلان ایرانی اعزامی به کشورهای غربی که عمدتاً از خاندان‌های اشرافی بودند در برابر دستاوردهای غرب مفتون می‌شدند. هرچند برخی از آن‌ها دغدغه‌های آموزشی و فرهنگی داشتند و به دنبال انتقال این دستاوردها به ایران بودند. میرزا صالح شیرازی، که در دوره فتحعلی شاه قاجار به تاسیس اولین روزنامه با عنوان «کاغذ اخبار» در ایران اقدام کرد، نمونه‌ای از این افراد است.

 اما مواجهه روحانیون با مقوله ترقی و پیشرفت اروپایی، یکسان نبود. لایه‌های مختلفی را در این قشر می‌توان تشخیص داد.

لایه اول درکی وسیع از مسائل تمدنی و فاصله ایجاد شده میان سطح تمدنی غرب و جهان اسلام داشنتد و به دنبال رقابت با آن بودند. شخصیت‌هایی چون سید جمال‌الدین اسدآبادی از این گروه هستند. این گروه روحانیون مدافع پیشرفت و منادی اصلاحات بوده و به دنبال اقتباس از فناوری‌های غرب بودند. شخصیت‌هایی چون حاج‌آقا نورالله اصفهانی و آقانجفی، که تلاش می‌کردند تا با ایجاد فناوری‌های نوین در ایران، استقلال وطن را حفظ کنند نیز در این لایه قرار می‌گیرند. تاسیس شرکت اسلامیه در اصفهان با هدف تولید منسوجات ایرانی، نمونه‌ای از تلاش‌های آنان است.

لایه دوم از روحانیون عمدتاً با نگاهی فقهی و اجتهادی به دنبال ایجاد مشروعیت برای اقدامات اصلاحی بودند. علمایی که در تدوین رساله های جهادیه (دوران عباس میرزا) شرکت داشتند و نیز شخصیت میرزا محمدحسین نائینی در دوره مشروطه با کتاب دوران‌سازش با عنوان تنبیه الاُمّه و تنزیه المِلّه از سرآمدان این دسته هستند.

اما در لایه سوم می توان روحانیونی را تشخیص داد که نگاهی عرفی و عوام‌زده به مسئله داشتند این دسته که به لحاظ سطح سواد و بینش سیاسی نازل‌ترین لایه را شامل می‌شد، بیشتر به دنبال تکفیر دستاوردهای غرب بوده و استفاده از آن دستاوردها را به واسطه تشبه به کفار جائز نمی‌دانستند.

 اما امیرکبیر در ترقی و پیشرفت ایران جایگاهی ویژه دارد. او هم به لحاظ اجتماعی از توده مردم بود و هم به لحاظ شغلی، در زمره دیوانیان بوده و به دغدغه‌های اداره کشور آگاهی کامل داشت. او از لحاظ اعتقادی نیز فردی باورمند به مکتب اسلام و تشیع بود. امیرکبیر، طرفدار حکومت متمرکز و اقتدارگرا و به دنبال این بود که سلطان را آگاه و مقتدر کند. او در زمینه سیاست خارجی، طرفدار «نفی سبیل» بود؛ یعنی با سلطه اجانب بر ارکان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور مخالف بود. امیرکبیر همچنین در زمینه فنی و اقتصادی، پیشگام تحول و نوسازی محسوب می‌شد و در زمینه آموزشی و تربیتی، نهادهایی را تاسیس کرد که بسیار تاثیرگذار بودند. او از یک طرف، رسانه روزنامه را برای آگاهی بخشی به توده مردم بنیان نهاد و از طرف دیگر، دارالفنون را به سان یک دانشگاه برای تربیت نخبگان ایجاد کرد.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

سه × 2 =