تولد یک ستاره جدید در آسمان تخت‌فولاد

شهر قائم به معنویت

اصفهان داغدار فقدان آیت‌الله سید مرتضی مستجابی شد؛ در حالی كه رحلت او مصادف با اولین سالروز رحلت آیت‌الله عبدالقائم شوشتری بود.

تاریخ انتشار: 08:12 - پنجشنبه 1403/12/2
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
شهر قائم به معنویت

به گزارش اصفهان زیبا؛ اصفهان داغدار فقدان آیت‌الله سید مرتضی مستجابی شد؛ در حالی كه رحلت او مصادف با اولین سالروز رحلت آیت‌الله عبدالقائم شوشتری بود.این دو شخصیت اگرچه از دو نسل سنی عالمان شیعه بودند؛ اما شباهت‌هایی با هم داشتند. هر دو شخصیت ازجمله علمایی نبودند كه عامه جامعه آنان را بشناسد و از این حیث با آیت‌الله محمدعلی ناصری و یا آیت‌الله سید كمال فقیه ایمانی، تفاوت داشتند.

این دو شخصیت عالی‌مقام بنا به شیوه زیستی خود با گروه‌های خاص در ارتباط و به همین مناسبت گروه‌هایی از مردم با ایشان آشنا بودند؛ برای مثال آیت‌الله مستجابی بنا بر حضورش در زورخانه‌ها، دایره ارتباطی خاص و ویژه‌ای داشت؛ دایره ارتباطی ویژه‌ای كه كمتر عالمی از علمای دین توفیق داشتن چنین ارتباطی را پیدا می‌كند.

تشابه دیگر این دو عزیز سفركرده، سابقه سیاسی آنان بود. ماجرای مبارزات سیاسی آیت‌الله مستجابی در دوران ملی‌شدن نفت و حضور او در كنار آیت‌الله كاشانی و نواب صفوی امری مشخص است و در این زمینه عكس‌ها و اسناد مسلمی نیز منتشر شده است.

از طرف دیگر آیت‌الله شوشتری نیز سابقه چندین دوره امامت جمعه را در دوران جمهوری اسلامی در دهه شصت و هفتاد داشته‌اند؛ تا جایی كه درباره شخص امام خمینی(ره) از ایشان درخواست می‌كنند (بخوانید تكلیف می‌كنند) كه مسئولیت امام‌جمعه‌بودن را رها نكند؛ اما درنهایت آنچه ذكر شد، مربوط به گذشته بود و ارتباط مردم با این دو شخصیت نه به خاطر سابقه سیاسی آنان و نه به خاطر مرتبه اجتهادی آنان بود؛ بلكه به خاطر آن بود كه مردم به‌واسطه ارتباط با ایشان نوعی از حضور معنویت را به زندگانی خود وارد می‌كنند و این مهم تنها بر اثر سخنرانی و امر درس و بحث نبود؛ بلكه اصل آن همان حضور و حیات ایشان بود.

باید بپذیریم كه اخلاق و معنویت نوعی گمشده امروز جامعه ما به‌حساب می‌آیند؛ و الا كم نیستند اساتید عالی‌رتبه كه در تخصص فقه صاحب كرسی عالی هستند و كم نیستند روحانیونی كه در امور سیاسی و اجتماعی در حال انجام خدمت هستند. انسان امروز به دنبال گمشده خود می‌گردد و اتفاقا به‌درستی می‌داند سراغ چه كسی برود. انسان امروز آن‌قدر نسخه فیک و بدلی دیده كه آب‌دیده شده و می‌داند كه جنس اصل كدام و جنس تقلبی كدام است.

اگر بخواهیم جریان روحانیت شیعه را به لحاظ تاریخی دسته‌بندی كنیم، باید دوره بعد از انقلاب اسلامی را دوره‌ای مجزا بدانیم كه در این دوره و از بعد جنگ تحمیلی و در دوران توسعه، جهاد فرهنگی وظیفه بارز این دسته تاریخی روحانیت شد. اكنون آیت‌الله مستجابی و آیت‌الله شوشتری هر دو مهمان سرزمین تخت فولاد هستند و به آسمان آن در طی یک سال، دو ستاره دیگر اضافه شد.

اگر بخواهیم مقداری به عقب برویم، متوجه شخصیتی مانند آیت‌الله ناصری می‌شویم و به‌دنبال آن نام‌هایی چون شیخ‌مهدی مظاهری، شیخ غلامرضا فیروزیان و شیخ یدالله رحیمیان مطرح می‌شود. این بزرگواران اگرچه در پیش از انقلاب اسلامی هم حضور درخشان و مؤثری داشته‌اند؛ اما می‌توان آنان را متعلق به دوره انقلاب اسلامی دانست و حضور تاریخی آنان به‌واسطه درخشش آنان در فریضه جهاد فرهنگی بوده است.

حال آنكه زمینه بروز و ابزار هرکدام با یكدیگر تفاوت‌هایی داشته است. مرحوم مظاهری با دعاهای دسته‌جمعی‌اش شناخته می‌شود و مرحوم فیروزیان با اقداماتش در راستای محرومیت‌زدایی. نام آیت‌الله ناصری با عشق او به امام زمان به آسمان می‌رسید و آیت‌الله شوشتری را با مربی‌اخلاق‌بودنش می‌شناختیم.

این‌ها هركدام باری در این مقطع تاریخی برداشتند كه اكنون جای خالی آن احساس می‌شود. آیت‌الله مستجابی با آنكه به دلیل كبر سن فعالیت آن‌چنانی نداشت؛ اما حضوری اصیل داشت. جنس اصلی كه به درگاه و محضرش می‌رفتند و از كلام و بیان و مجالست با او بهره‌ها می‌بردند و این حكایت در خانه‌ای بود كه بر روی خیلی‌ها باز بود.

كنارنشستن آقایان مستجابی و شوشتری از سیاست نه به معنای عدم‌تأیید حاكمیت بود؛ بلكه به معنای قرارگرفتن در موقعیتی بود كه امروز جامعه نیازمند دسترسی به چنین جایگاهی است و در جای دیگری نمی‌تواند مثال آن را بیابد. این حفظ اصالت و بهره‌بردن از تمایز شخصیتی و ظرفیت‌های فردی در عین شناخت مسئولیت تاریخی است؛ مسئولیتی كه آن را وجدان كرده‌ای و دانسته‌ای كه اكنون كلید حل مشكلات در امر قدرت و سیاست نیست؛ بلكه در این است كه در جایگاه مناسبی از امر فرهنگی بنا به نیاز جامعه بایستی.

درهرصورت امروز به دور از هر كلیشه‌ای باید اعتراف كرد كه رخنه‌ای پدید آمده است و در حداقل كلام می‌توانیم بگوییم هم‌نشینی از باب همدلی از میان ما رفته است. این وضعیت به معنای كاسته‌شدن از قوت معنایی و معنوی شهر است؛ قوتی كه می‌توانست ولو اندک، موجب چرخش دیدگاه‌ها به روحانیت باشد و تجربه دیدار و مواجهه با یک انسان متفاوت بود. اما در پایان چه می‌توان گفت جز آنچه خود او می‌گفت و به ما گوشزد می‌كرد كه «آقایان! دل‌هایتان را قوی كنید.»

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

چهار × سه =