
پرسش اساسی که در این یادداشت مطرح میشود، نیازمند تأمل عمیقی در ساختار فکری معاصر ایران، بهویژه پس از انقلاب اسلامی است. در سایه حضور پربرکت و هدایتبخش قرآن کریم و سیره معصومین (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) که مفسران حقیقی و تأمینکنندگان سعادت ابدی انسان قلمداد میشوند، چه نیازی به برجستهسازی و رجوع مکرر به اندیشمندانی مانند رضا داوریاردکانی احساس میشود؟

در جريان بازي اخير بسكتبال ايران و استراليا در يك چهارم دوم بازي، به يك باره اختلاف امتياز استراليا از ايران زياد شد و متاسفانه تيم كشورمان در امتياز حدود 21 انگار قفل شد.

در بعضی از مطالبی كه در تمجید و ستایش مقام استاد فرشچیان نوشته شد، مشاهده كردم كه نام ایشان را در رده برخی هنرمندان معاصر دیگر قرار داده بودند، از جمله در نوشتارهایی مشاهده كردم نام ایشان را در كنار نام استاد محمدرضا شجریان قرار داده بودن

اگر پرسیده شود جمهوری اسلامی چیست، میتوان پاسخ داد که جمهوری اسلامی تنها یک شیوه مشخص حکومتی نیست، بلکه اگر آن را مفهومی عام در نظر بگیریم، آن مفهوم مطلوب تمام انبیا و اولیای الهی در طول تاریخ بوده است.

بروز معرفت را در سه شکل عمده میتوان دید: اندیشه و پژوهش، رسانه و ترویج، آموزش و تربیت. اکنون باید دید که اصفهان در مقطع کنونی در کدام بعد میتواند خود را بیشتر و بهتر بروز دهد و در فرآیند ماجرای معرفت نقش داشته باشد. بدیهی است که ما برای پیشرفت در بعد معرفتی نیازمند هر سه بخش هستیم و اینگونه نیست که این بخشها از هم جدا باشند.

شیخ بهایی را معمار اصفهان عصر صفویه میدانند. این سخن به چه معناست؟

شیخ بهایی را معمار اصفهان عصر صفویه میدانند. این سخن به چه معناست؟ آیا به این معناست که او بناهای زمان شاه عباس را ساخته یا نقشه معماری آن ها را کشیده است؟ می دانیم که چنین نیست. برای مثال در نمونه مسجد امام، به طور آشکار و بی تردید سازنده بنا، معماری به نام استاد علی اکبر اصفهانی بوده است و تأثیر شیخ بهایی در ساخت آن اثر باشکوه را در سنگ شاخصی می دانند که وقت اذان را مشخص می کند.

استاد احمد زمانی رفت و با رفتنش بخشی از حافظه تاریخی انقلاب اسلامی این شهر را برای همیشه با خود برد.

اصفهان داغدار فقدان آیتالله سید مرتضی مستجابی شد؛ در حالی كه رحلت او مصادف با اولین سالروز رحلت آیتالله عبدالقائم شوشتری بود.

جملات بزرگ برای انسانهای بزرگ است و تنها انسانهای بزرگ هستند که میتوانند قدر آن جملات را بدانند. یکی از آن جملات بینظیر و انقلابی تاریخ این است: «واقعبین باش، غیرممکن را طلب کن!»

در اینکه باید آرمانگرا باشیم، شکی نیست. در اینکه آرمانگرایان انقلابی باید دغدغه جهانی داشته باشند هم شکی نیست.

انبیا همه از برای تحقق یک دین آمدند. جمله آنان به دنبال برقراری کلمات «توحید» و «عدالت» بودند و آیین آنان در یککلام تسلیم امر حق بودن یا همان اسلام بوده است. حال سؤال مطرح میشود که اختلاف میان ادیان از برای چیست؟