اهالی ورزنه می‌گویند از وقتی تالاب خشک شد، روزگار آن‌ها هم سیاه شد!

سووشون گاوخونی

چشم‌های گاوخونی بیش از دوسال است که چشم‌انتظار آب باقی ‌مانده تا لبی تر کند؛ از آذرماه 1402 که از حقابه 770میلیون مترمکعبی، شش‌میلیون مترمکعب به تالاب رسید و فقط برای ده روز جاری بود؛ اندک آبی عاریتی تا طعنه زند به روزگاری دور که از برهوت خبری نبود.

تاریخ انتشار: 10:10 - سه شنبه 1404/01/26
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه
سووشون گاوخونی

به گزارش اصفهان زیبا؛ باد زوزه‌کشان بر تن بی‌جان گاوخونی مرثیه می‌خواند و خاک نرم و مرده را به این‌طرف و آن‌طرف می‌پاشد.

خورشید، پولک‌های نقره‌ای‌اش را پاشیده بر تن کویر. تا چشم کار می‌کند، برهوت است.

کویر دامن گسترانده تا گاوخونی محصور شود میان شن و ماسه‌های روان؛ رو به وقار و سینه ستبر «سیاه کوه».

انگار ماکتی ساخته باشند تصنعی و دروغین! بی‌شباهت به عروس تالاب‌های ایران و خروش و سرزندگی گذشته؛ شبیه به گورستانی متروک و دورافتاده به وسعت 476 کیلومتر که تنها صدای مرگ می‌دهد.

نه خبری از جرعه آبی است و نه ردی از فلامینگوها و مرغانی که به هوای «آب»، هرسال کیلومترها پرواز می‌کردند تا در آسمان گاوخونی به رقص درآیند. آبی اما در کار نیست.

چشم‌های گاوخونی بیش از دوسال است که چشم‌انتظار آب باقی ‌مانده تا لبی تر کند؛ از آذرماه 1402 که از حقابه 770میلیون مترمکعبی، شش‌میلیون مترمکعب به تالاب رسید و فقط برای ده روز جاری بود؛ اندک آبی عاریتی تا طعنه زند به روزگاری دور که از برهوت خبری نبود.

زندگی جاری و بخت ورزنه ای‌ها سپید بود و کسب‌وکارشان رونق داشت. «روزگار گاوخونی که سیاه شد، ورزنه‌ای‌ها هم سیاه‌بخت شدند و روز خوش ندیدند»؛ این را حاج اکبر می‌گوید؛ پیرمردی خمیده که رد چروک‌های روی پیشانی او را 75 ساله نشان می‌دهد.

دست‌هایش چروکیده و سیاه است و چشم‌هایش از شور و شوق افتاده. ایستاده بر پیکر گاوخونی و نگاهش را سُر می‌دهد به سویش. می‌گوید: «از وقتی گاوخونی خشک شد، رونق از خانه‌هایمان رفت. روز و شبمان سیاه شده.

مردها بیکار و خانه‌نشین شدند و زنان سنگ صبور آن‌ها. کشاورزان زمین‌هایشان را به امان خدا رها کردند و جوان‌ترها راهی شهر شدند تا بتوانند در کارخانه‌ها مشغول به کار شوند و یک لقمه نان درآورند.»

باد ول‌کن نیست. زوزه می‌کشد و صدایش می‌پیچید لابه‌لای حرف‌های پیرمرد، وقتی می‌گوید: «در این سن و سال، دیگر نه توان کار کردن دارم و نه می‌توانم به شهر مهاجرت کنم. خیلی‌ها در ورزنه وضعیتشان این‌گونه است. نه راه پیش دارند و نه راه پس! هر چه زمین داشتم، در این سال‌ها فروختم تا بتوانم دختران و پسرانم را راهی خانه بخت کنم.»

او این حرف‌ها را می‌زند و قدم‌هایش را تندتر می‌کند. خاک زیرپایش سست است و جانی ندارد. زیر پا خالی می‌شود؛ مثل توپ پلاستیکی که با یک ضربه فرو می‌رود.

اربابان دیروز محتاج یک قرص نان شده‌اند

اربابان دیروز ورزنه، امروز ردای رعیتی به تن کرده‌اند و محتاج یک قرص نان شده‌اند! سال‌هاست که چشم‌هایشان به جاری‌شدن آب در گاوخونی سفید شده است. تقویم ورزنه‌ای ها حالا خیلی وقت است که با پرداخت یارانه‌ها رقم می‌خورد؛ پول خُردی که نمی‌دانند به کدامین زخم زندگی بزنند.

خیلی وقت است قحطی بر ورزنه سایه انداخته و خاکش نفرین‌زده شده است.
15هزار کشاورز خانه‌نشین شدند و به‌سختی طی‌طریق می‌کنند. از 100 هزار هکتار زمینی که زیر کاشت می‌رفت و شانه‌به‌شانه گاوخونی گندم و جو و خربزه و … بر تنش می‌رویید، فقط یک‌کف‌دست باقی مانده!

حالا شیارهای زمین بر قلب خاک تاول‌زده، شاهدان خاموشی هستند که سفیدبختی گاوخونی را به یاد دارند.

صدای هو هوی باد پخش می‌شود در دل کویر و می‌پیچید لابه‌لای سیاه‌کوه که انگار رخت سیاه به تن کرده و بر بالین گاوخونی زار می‌زند؛ مثل زنی بچه‌مرده. براده‌های خورشید، روی خاک می‌غلتند. سکوت دشت را پر کرده. صدای موتور از دوردست‌ها به گوش می‌رسد.

علی با دو فرزندش در حال عبور از حوالی گاوخونی است. لحظه‌ای توقف می‌کند. انگشت اشاره‌اش سمت تالاب می‌رود و کویر را به فرزندانش نشان می‌دهد؛ کویری که انگار بذر مرگ روی آن پاشیده‌اند.

می‌گوید: «ورزنه‌ای‌ها سال‌هاست که زندگی نمی‌کنند. گاوخونی که مرد، زندگی هم لای خاک کویر دفن شد. پدرم 300 جریب زمین داشت. خشک‌سالی که آمد، نتوانست کاشت کند. خانه‌نشین شد. چندروز بعد هم سکته کرد و مرد!»

داستان زندگی ورزنه‌ای‌ها شبیه به هم است. قحطی و خشک‌سالی مخرج مشترک همه دردهای آن‌هاست: «کار نیست. جوان‌های بیکار توان ازدواج ندارند. قبلا گردشگر زیاد به اینجا می‌آمد؛ اما حالا چیزی برای دیدن وجود ندارد. خیلی‌ها ورزنه را رها کردند و برای یافتن یک لقمه نان به شهرهای اطراف رفتند. زندگی ورزنه ای‌ها بعد از خشکیدن گاوخونی فلج شده. نه خسارتی به کشاورزان پرداخت می‌شود و نه آبی که بتوانند کشت کنند.

هرچند وقت یک‌بار به خاطر اعتراض‌های زیاد کشاورزان، جرعه‌ای آب رها می‌کنند؛ اما چه فایده. دائمی که نیست! هر بار همین آش است و همین کاسه!» او این‌ها را می‌گوید و سوار بر موتور در دل کویر گم می‌شود.

دشت در عطش آب می‌سوزد

آسمان کویر بلند است؛ زیبا و چشم‌نواز. ابرهای پنبه‌ای بالای سرش به پرواز درآمده‌اند. صدای باد، خوابیده. کویر در سکوت مطلق فرورفته و تشنگی امانش را بریده.

ورزنه‌ای‌ها می‌گویند کسی به دادشان نمی‌رسد و خبر از زندگی سخت آن‌ها ندارد. هرچند وقت یک‌بار صدای بی‌آبی در رسانه‌ها می‌پیچید و مسئولان وعده‌ووعیدهای مختلفی می‌دهند؛ اما تا به این لحظه هیچ گشایشی در کارشان حاصل نشده. می‌گویند مسئولان بارها قول پرداخت حقابه تالاب را داده‌اند و اما حالا حدود دوسال است که آبی به گاوخونی نرسیده.

این را حسین اکبری، معاون اداره حفاظت محیط‌زیست استان اصفهان نیز تأیید می‌کند؛ آنجا که در گفت‌وگو با «اصفهان زیبا» با بیان اینکه بارندگی مختصری در ایام عید در منطقه ورزنه و تالاب گاوخونی صورت گرفت، می‌افزاید: «ولی این باران منتج به جاری‌شدن رواناب و سیلاب در گاوخونی نشد و برای همین وضعیت این تالاب نسبت به سال گذشته که حقابه‌ای دریافت نکرد، هیچ تغییری نکرده است.»

به گفته معاون اداره حفاظت محیط‌زیست استان اصفهان، سطح تالاب به‌طورکلی خشک است و تنها مقداری رطوبت به‌صورت لکه در مصب تالاب وجود دارد که به دلیل ورود پساب‌ها و زهاب کشاورزی از ایستگاه «شاخ کنار» است.

او با بیان اینکه آخرین رهاسازی آب در گاوخونی در آذرماه 1402 رخ داد، اضافه می‌کند:

«حدود 10میلیون مترمکعب آب رهاسازی شد. متأسفانه به‌دلیل کاهش چشمگیر بارش‌ها حتی در سرشاخه‌ها ذخیره سد به حداقل ممکن رسیده و به‌خاطر محدودیت‌های آبی حقابه گاوخونی پرداخت نشده است. البته پیگیری‌های بسیاری انجام شد تا در زمستان 1402 حقابه تالاب تأمین شود؛ اما این اتفاق رخ نداد. در سال آبی جاری نیز (از مهر 1403 تا مهر 1404) حوزه زاینده‌رود با خشک‌سالی بسیار شدید مواجه است و ذخیره سد زاینده‌رود به حداقل رسیده.»
به گفته اکبری، خشکی تالاب و استمرار آن باعث می‌شود تا لایه‌های سطحی و زیرین آن هم خشک شود. خشک‌شدن این لایه‌ها باعث تضعیف زیستگاه پرندگان و همچنین تبدیل‌شدن آن به کانون گردوغبار و غبارخیزی می‌شود.

اکبری از لزوم کارگروه احیای زاینده‌رود سخن به میان می‌آورد و می‌گوید هیچ‌گاه برای احیای گاوخونی دیر نیست؛ اما شواهد و قرائن حاکی از این است که اگرچه تشکیل ستاد زاینده‌رود مصوب شده؛ اما هنوز احیای گاوخونی به‌طورخاص در دستور کار قرار نگرفته است و فعلا در اولویت نیست. این موضوع را حامد یزدیان، نماینده مجلس، در گفت‌وگو با «اصفهان زیبا» تأیید می‌کند.

آنجا که می‌گوید: «احیای تالاب گاوخونی به‌طورخاص پیگیری نشده است؛ اما اقداماتی در رابطه با احیای زاینده‌رود درحال انجام است که می‌تواند منجر به احیای تالاب شود؛ برای مثال شورای عالی آب مصوب کرده است که ستاد احیای زاینده‌رود تشکیل شود. همه پروژه‌های تأمین آب، مثل کوهرنگ سه و ماندگان و انتقال آب دریا نیز خوشبختانه در حال انجام هستند. در رابطه با مدیریت مصرف هم مصوبات خوبی صورت گرفته و دستگاه‌های اجرایی موظف به انجام آن هستند. علاوه بر این، برای کنترل پساب و مدیریت برداشت‌های بالادست نیز مصوباتی انجام شده است که ان‌شاءالله به‌زودی به نتیجه می‌رسد.»

این در حالی است که پس از سفر مرحوم آیت‌الله رئیسی، رئیس‌جمهور سابق، به اصفهان مسئولان اصفهانی بارها از احیای گاوخونی و قرارگرفتن پرونده آن بر روی میز رئیس‌جمهور
سخن گفتند.
ورزنه‌ای‌ها اما گوششان از این حرف‌ها پرشده و می‌رود که کم‌کم باور کنند گاوخونی مرده و دیگر امیدی به احیای آن نیست. آن‌ها به‌خوبی می‌دانند که گاوخونی این روزها مانند غول خفته‌ای است که اگر بیدار شود، نه‌تنها ورزنه، که به اصفهان و سایر استان‌هاهم رحم نمی‌کند.

رضا خلیلی ورزنه، فعال محیط‌زیست که سال‌هاست برای احیای گاوخونی می‌جنگد، این موضوع را می‌گوید: «مدت‌هاست که آب به گاوخونی نرسیده و اصلا آبی رها نشده است. هر موقع هم که رهاسازی صورت گرفته، صرفا به خاطر کشاورزی بوده و نه حقابه تالاب. هرچند همین اتفاق هم خوب است؛ چون باعث می‌شود زهاب کشاورزی وارد تالاب شود.»

به گفته او، ریزگردها تبعات بسیار زیادی برای شهروندان دارند و می‌توانند تا شعاع 600 یا 700 کیلومتری را نیز درگیر و دیو خفته گاوخونی را بیدار کنند.

او لابه‌لای حرف‌هایش به طرحی برای سروسامان‌دادن به زاینده‌رود اشاره می‌کند: «طرح مدیریت زیست‌بوم زاینده‌رود، چندین سال است که مصوب شده؛ ولی هنوز به مرحله اجرا نرسیده؛ درست مثل قانون 9ماده‌ای آب که روی کاغذ ماند و اجرا نشد. متأسفانه حقابه تالاب در اولویت قرار ندارد؛ درحالی‌که خشکی زاینده‌رود باعث ایجاد خسارت به ذی‌نفعان و همچنین آسیب‌رساندن به زیست‌مندان زاینده‌رود شده است.»

وقتی آسمان بخیل شد…

آسمان کویر بخیل است و خبری از بارش باران نیست! چشم ورزنه‌ای‌ها به آسمان دوخته شده تا شاید باران بتواند سیاه‌بختی آن‌ها را با خود بشوید و ببرد. خشک‌سالی بختک پهن کرده و سیمای سخت و عبوس کویر نه‌تنها وسعت 476 کیلومتری‌اش را، که فرسنگ‌ها آن‌طرف تر و شهرهای اطراف را هم درگیر کرده است.

ناصر اکبری، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان اصفهان به «اصفهان زیبا» می‌گوید: «متوسط بارش‌ها طی سی سال گذشته و در سال‌های نرمال 1250 میلی‌متر بود؛ اما تا به امروز عدد بارش در حوضه زاینده‌رود حدود 750 میلی‌متر است که تا شرایط نرمال حدود 500 میلی‌متر کمبود وجود دارد.»

این موضوع پیامدهای زیادی تا به الان داشته است. فعال‌شدن کانون گردوغبار تالاب گاوخونی در شرق اصفهان بحرانی است که کارشناسان نسبت به آن مدام هشدار داده‌اند؛ اتفاقی که به گفته آن‌ها با پرداخت‌نشدن حقابه این تالاب روزبه‌روز به آن نزدیک‌تر می‌شویم و در این صورت شهرها و استان‌های هم‌جوار را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

کارشناسان می‌گویند بازوی شرقی‌غربی تالاب گاوخونی در شرق اصفهان از بازوی سگزی قوی‌تر است و کنترل‌کردن چشمه‌های ریزگردهای تالاب در صورت فعال‌شدن بسیار دشوار خواهد بود. علاوه بر این، سونامی ریزگردهای نمک نیز از دیگر تهدیدهای فعال‌شدن کانون ریزگردهای تالاب است که امکان کشاورزی در منطقه را از بین می‌برد.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که هر شش روز یک‌بار در منطقه سگزی و هر هفت روز یک پدیده گردوغبار در «ورزنه» و تالاب گاوخونی رخ می‌دهد؛ بر پایه این تحقیق علمی، روند تولید گردوغبار در منطقه سگزی و تالاب گاوخونی افزایشی است؛ به طوری که بر اساس مقایسه صورت‌گرفته بین سال ۲۰۰۶ که هنوز اثری از خشک‌سالی نبوده با چهارماه ابتدای سال ۲۰۲۱، تولید گردوغبار از دو مورد در سال ۲۰۰۶ به ۱۳مورد (یعنی پنج برابر) در چهارماه ابتدای سال ۲۰۲۱ افزایش یافته است.

احمد جلالیان، استاد گروه خاک‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان و رئیس مرکز تحقیقات بیابان‌زدایی و مبارزه با گردوغبار با اشاره به پژوهش‌ها و مطالعات انجام‌شده از سال ۹۲ تاکنون، به ایرنا می‌گوید: «مسئله نگران‌کننده، شرق و شمال تالاب گاوخونی است؛ چراکه در این محدوده نوع رُس‌ها قابل انبساط است و توانسته فلزات سنگین و سموم را در طول دوره‌ای که تالاب زهکش اراضی کشاورزی بوده در خود انباشت کند و چنانچه فعال شود، با خطر ریزگردهای سمی روبه‌رو خواهیم شد.»

آوازه خشک‌سالی گاوخونی حالا دهان‌به‌دهان پیچیده و به گوش همه رسیده است. کمتر کسی است که این روزها از حال زار گاوخونی خبر نداشته باشد و نداند که تالابی که به عروس تالاب‌ها معروف بود، حالا به گورستانی برای دفن پسماند و فاضلاب تبدیل شده است.

سعید حیدری‌زاد، عضو شورای شهر ورزنه در گفت‌وگو با «اصفهان زیبا» با اشاره به اینکه گاوخونی در حال حاضر در شرایط بسیار بدی قرار دارد، بیان می‌کند: «با اندک بارش‌هایی که امسال رخ داد و میزان پسابی که وارد گاوخونی شده، شاید حدود 5درصد از تالاب آبگیری شده باشد.»
به گفته او، حدود دو دهه است که سوءمدیریت‌ها و بی‌تدبیری‌ها در حوضه زاینده‌رود، باعث شده تا تالاب خشک شود و اکوسیستم منطقه به هم بریزد. درحال حاضر، حدود 250 هزار هکتار زمین کشاورزی در ورزنه تبدیل به کویر شده است.

کویر در حال پیشرفت است. این مسئله مشکلات زیادی را به وجود آورده است. سرطان و بیماری‌هایی که ناشناخته هستند، به فور در این منطقه دیده می‌شود.

او تأکید می‌کند که اگر غول خفته گاوخونی بیدار شود، قطعا اتفاقات بدی رخ خواهد داد: «تقریبا 20 سال است که فاضلاب وارد گاوخونی و فضولات در آن ته‌نشین شده؛ به خاطر همین هم هر آن ممکن است فاجعه خیلی بدی رقم بخورد که تبعات آن نه‌تنها ورزنه که دیگر مناطق را هم درگیر خواهد کرد؛ چراکه زاینده‌رود حدود 480 کیلومتر وسعت دارد.»

او می‌گوید همین‌الان هم پیامدهای اجتماعی خشک‌شدن تالاب نمایان شده است: «89 زن به خاطر بیکاری، صبح‌ها برای کار به کوهپایه می‌روند و 470 نفر دیگر نیز به شهرهای هم‌جوار. این رفت‌وآمدها باعث شده تا 12 نفرشان در تصادفات کشته شوند. آمار طلاق در ورزنه بالا رفته و در عرض دو سال از 2/0 به 17درصد رسیده است. نرخ بیکاری نیز افزایش یافته و از 8/9 درصد به 27درصد رسیده.

مهاجرت نیز افزایش یافته و آن‌ها که توانایی داشته‌اند، وسایلشان را جمع کرده و از اینجا رفته‌اند؛ اما متأسفانه کسی به فکر حل مشکل نیست و جز رهاسازی حقابه کشاورزان که هرچند وقت یک‌بار انجام می‌شود، آبی در گاوخونی جاری نمی‌شود.

برهوت است…

ورزنه ایستاده در کویر. سیمای سخت آن به خاطر خشک‌سالی روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود و دیگر خبری از مزرعه‌های سرسبز و چشم‌نواز نیست.

از گاوخونی آن روزها تنها تابلویی در 30 کیلومتری ورزنه باقی مانده و گورستانی از شن و ماسه‌های روان و سکوتی که صدای مرگ می‌دهد.

باد زوزوه‌کشان بر پیکر بی‌جان گاوخونی شیون می‌کند و خاک نرم و مرده را به این‌طرف و آن‌طرف می‌پاشد و صدای ورزنه‌ای‌ها را در خود نهان می‌کند که می‌گویند: «گاوخونی فراموش شده…». تا چشم کار می‌کند، برهوت است و برهوت… .

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

1 × پنج =