سومین نشست تخصصی بازآفرینی شهری برگزار شد:

کاربست دانش آینده‌پژوهی در بازآفرینی پایدار بافت‌های فرسوده

«چارچوب‌های عملیاتی و سیاست‌های بازآفرینی شهری» عنوان سومین نشست از سلسله‌نشست‌های بازآفرینی شهری است که به ابتکار «دبیرخانه انتقال تجربیات بازآفرینی منطقه دو کشور» برگزار شد.

تاریخ انتشار: 12:40 - شنبه 1402/02/9
مدت زمان مطالعه: 10 دقیقه
کاربست دانش آینده‌پژوهی در بازآفرینی پایدار بافت‌های فرسوده

«چارچوب‌های عملیاتی و سیاست‌های بازآفرینی شهری» عنوان سومین نشست از سلسله‌نشست‌های بازآفرینی شهری است که به ابتکار «دبیرخانه انتقال تجربیات بازآفرینی منطقه دو کشور» برگزار شد.

ریاست این دبیرخانه به مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان سپرده شده است و یکی از فعالیت‌های دبیرخانه، برگزاری مرتب سلسله‌نشست‎‌های بازآفرینی شهری است که از بهمن‌ 1401 آغاز شده و هر هفته پنجشنبه‌ها برگزار می‌شود.

مخاطب هدف این رویدادها نیز مسئولان و تصمیم‌گیران حوزه بازآفرینی شهری شاغل در فرمانداری‌ها، شهرداری‌ها و استانداری‌های استان‌های اصفهان، فارس، قم و یزد هستند.

در گزارش پیش رو مشروح صحبت‌های دکتر علی توپچی‌ثانی، مدیر کارگروه «مدیریت شهری» بنیاد نخبگان استان اصفهان را می‌خوانید. این سخنرانی مفصل در سومین نشست انتقال تجربه بازآفرینی شهری ارائه شده و در گزارش پیش رو، گزیده‌ای از صحبت‌ها را می‌خوانید.

رویکردهای آینده

علی توپچی‌ثانی صحبت‌هایش را در این نشست آنلاین، این‌گونه آغاز کرد: «ما در بسیاری از مسائل مدل‌های ذهنی را پذیرفته‌ایم که حاضر نیستیم در این مدل‌ها تردید و درنگی انجام دهیم و این می‌تواند سرمنشأ اتفاقات نامناسب و عدم تحقق طرح‌های توسعه شهری باشد.»

به روایت او، می‌توانیم در خصوص آینده چهار رویکرد را اتخاذ کنیم که عبارت‌اند از: رویکرد شترمرغ واکنش زده (passive)، رویکرد آتش‌نشان واکنش‌گرا (reactive)، بیمه‌گر پیش فعال (preactive)، دسیسه‌گر بیش فعال (proactive).

توپچی‌ثانی که دانش‌آموخته دکترای شهرسازی از دانشگاه اصفهان است، افزود: «برنامه‌ریزی، گرایش و خواست انسان نسبت به آینده است و ما در حوزه بافت‌های فرسوده، عمل معطوف به آینده انجام می‌دهیم که رویکرد به آینده می‌تواند در ذیل یکی از موضوعات بالا باشد. در حوزه مدیریت شهری در سال‌های اخیر بیشتر دو رویکرد اول اتخاذ شده است. اما رویکردهای سوم و چهارم مطلوب است.»

شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه و ایران

به روایت توپچی ثانی، هرساله به شهرهای کوچک و بزرگ کشورهای در‌حال توسعه، به نحو بهت‌آوری 45 میلیون ساکن جدید اضافه می‌شوند.

برآوردها نشان می‌دهد تعداد ساکنان شهری کشورهای در‌حال‌توسعه طی سال‌های 1950 – 2025 به حدود 14 برابر افزایش خواهد یافت و از 300 میلیون به رقم مبهوت‌کننده 4‌ میلیارد نفر خواهد رسید.

همچنین این اطلاعات نشان می‌دهد در سال 2025 تقریبامقابل هر چهار نفر ساکن شهری نواحی در حال‌توسعه یک ساکن شهری در دنیای توسعه‌یافته وجود خواهد داشت.

او افزود: «تعداد شهرهای ایرانی از 210 شهر در سال 1335 به 1245 شهر در سال 1395 رسیده است. نسبت جمعیت شهرنشین نیز از حدود 32 درصد از جمعیت 19 میلیونی ایران در سال 1335 به حدود 74 درصد از جمعیت 80 میلیونی آن در سال 1395 می‌رسد. این رشد اگرچه با سرعت کمتر اما همچنان ادامه دارد.»

طرح‌های توسعه شهری در ایران

این پژوهشگر حوزه شهرسازی تصریح کرد: «نظام شهرسازی ما در دوره معاصر با بهره‌گیری از شیوه برنامه‌ریزی کلاسیک، دولت‌محور و از ابتدا متکی به نفس دولت رفاه یا شبه‌رفاهی در شهرها بوده است. طرح‌های توسعه شهری نیز ترجمان اداره این دولت بر روی زمین و زندگی مردم بوده که به قصد تأمین منافع عمومی توسط ارکان این دولت تهیه می‌شوند. اما واقعیت توسعه شهری چیز دیگری است.»

توپچی‌ثانی همچنین درباره ارزیابی طرح‌های توسعه شهری در ایران، گفت: در زمینه جمعیتی حدود 70 درصد از پیش‌بینی‌ها با اشتباه فاحش روبه‌رو بوده است. در زمینه اقتصادی (در سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات) عملا هیچ‌یک از پیش‌بینی‌ها تحقق پیدا نکرده است. در زمینه پیش‌بینی جهات گسترش تقریبا 40 درصد توسعه در جهات خلاف مورد نظر طرح اتفاق افتاده است.

ایشان ادامه داد: در زمینه تراکم ساختمانی تقریبا در هیچ یک از شهرها تراکم‌های پیشنهادی تحقق پیدا نکرده است. در زمینه شبکه ارتباطی نه‌تنها شبکه پیشنهادی شکل نگرفته بلکه گاهی شبکه‌های احداثی در مسیرهای دیگر احداث شده است.

او افزود: «در حالی‌که 82 درصد سرانه‌های پیش بینی شده در بخش تجاری و خدمات انتفاعی شکل گرفته است، این نسبت برای فضای سبز و ورزشی تنها 52 درصد و برای خدمات عمومی 60 درصد بوده است. در زمینه شکل‌گیری ساخت و بافت شهر به دلیل عدم تحقق شبکه و استقرار خدمات، ساختار پیشنهادی طرح در هیچ شهری به شکل کامل مطابق طرح شکل نگرفته است.»

او همچنین تأکید کرد: «در واقع می‌توان گفت چه از منظر فرایند و چه از دریچه نتیجه، مداخلات ما در شهر ایرانی در نیم قرن اخیر، فرجامی روشن نداشته است. افزون بر تمام مشکلات وضع موجود باید به سرعت‌گرفتن تغییرات و تحولات جهانی، تلاش برای کسب جایگاه مناسب جهانی، گسترش روزافزون رقابت‌های منطقه‌ای، افزایش شدید عدم قطعیت‌ها در حوزه‌های مختلف برنامه‌ریزی و در نهایت ضرورت ساخت آینده به صورت کنشی و فعال و نه از پی آینده رفتن به صورت واکنشی و منفعل نیز اشاره کرد که دشواری‌های برنامه‌ریزی و مدیریت شهری را بسیار بیشتر کرده است.»

به گفته او، این روزها با پیچیدگی محیط برنامه‌ریزی بیش از گذشته مواجه‌ایم، این پیچیدگی سبب افزایش عدم قطعیت‌ها شده است. در شیوه‌های رایج برنامه‌ریزی شهری در ایران، محیط برنامه‌ریزی ثابت و کاملا قابل پیش بینی و شناخت فرض شده، فرایندی یکنواخت و غیرمنعطف مبنا باشد و چشم انداز و اهداف پیشنهاد شده برای شهر نیز، محتوم و قطعی در نظر گرفته می‌شود.

توپچی ثانی با اشاره به «مفروضات برنامه‌ریزی سنتی» افزود: درحالی‌که اکنون شرایط نوین برنامه‌ریزی، بسیار متغیر و متحول گردیده، پویایی و پیچیدگی فرایند و ابزار را طلب می‌نماید و آینده‌ای سیال را نیز رقم می زند.

او سپس به «مفروضات نوین برنامه‌ریزی» اشاره کرد و گفت: «اگر بخواهیم با همین شیوه‌ای که تاکنون انجام داده‌ایم، ادامه دهیم چیزی بیش از آنچه تاکنون به دست آورده‌ایم، کسب نخواهیم کرد.»

مهم‌ترین چالش‌های کنونی برنامه‌ریزی

سخنران سومین نشست تخصصی بازآفرینی شهری پایدار در ادامه نشست چالش‌های کنونی برنامه‌ریزی را اینگونه برشمرد: «فضای پرتلاطم و سراسر تغییر عصر کنونی و تحولات حیرت آور در عرصه‌های مختلف همراه با روند شتابان جهانی‌شدن. عدم شناخت هوشمندانه آینده در مقاطع زمانی گذشته (متأثر از ابزارهای برنامه‌ریزی، شامل ابزارهای شناخت، تحلیل و پیش‌نگری و نحوه به‌کارگیری آن‌ها در فرایند برنامه‌ریزی).»

او افزود: .برای اینکه موضوع شناخت و تحلیل را ابتدا به عنوان ابزارهای اصلی برنامه‌ریزی مورد مداقه قرار دهیم، باید از مدل‌های ذهنی آغاز کنیم. امروزه مدل‌های ذهنی یک بحث مهم و در مرز دانش مدیریتی است. مدل‌های ذهنی چارچوب‌های ذهنی است که افراد براساس داستان‌های خودشان به موقعیت‌ها و رویدادها نسبت می‌دهند و از این طریق معناهایی برای درک آن رویدادها مهیا می‌کنند.

ایشان ادامه داد: همه افراد از طریق مدل ذهنی دنیای اطرافشان را درک می‌کنند. در مواقعی که بخشی از اطلاعات موجود نباشد مدل ذهنی ما آن بخش را اضافه کرده ما را به سمت یک درک خاص سوق می‌دهد. همچنین ممکن است مدل ذهنی ما بخش‌هایی از اطلاعات را که در تطابق با خودش درک نکند، حذف کند. مانند تجربه شل در قبایل اندونزی. جهت‌گیری نسبت به بعضی رویدادهای گذشته می‌تواند شکل‌دهنده به مدل ذهنی افراد باشد.

مدیر کارگروه مدیریت شهری بنیاد ملی نخبگان استان اصفهان ادامه داد: «افراد ابتدا با مشاهده، بعد در مرحله بعد با فیلتر اطلاعات و انطباق آن با باورها، قابل فهم‌کردن داده‌ها، خلق فرض و مفروضات براساس مفاهیم اضافه‌شده، استنتاج و نتیجه‌گیری، اقتباس یک باور در مورد جهان و تحولات آن و در نهایت مبادرت به انجام کاری براساس باور به وجود آمده واقعیت را درک می‌کنند.»

سوگیری‌های شناختی را بشناسیم

علی توپچی ثانی در ادامه نشست افزود: «مشکل در این زمینه، سوگیری‌های شناختی است، سوگیری‌های شناختی الگوهای ثابتی هستند که در قضاوت انحراف ایجاد می‌کنند و در شرایط و زمان و مکان خاص تأثیرات متفاوتی را بر درک و تحلیل ما پدید می‌آورند. ما برای به‌دست‌آوردن هر شناخت ناخودآگاه 60 سوگیری شناختی یا پیش پنداشت شناختی بر تصمیم ما اثر می‌گذارد.»

به گفته این پژوهشگر، در بافت‌های شهری ادراکات متفاوتی داریم که خودمان هم چندان متوجه آن‌ها نیستیم. مفروضاتی داریم که تمام مراحل بعدی برنامه‌ریزی را متأثر می‌کند و متأسفانه هر جا هم که ابهامی وجود داشته باشد آن را با درک خود پوشش می‌دهیم. یعنی اساسا ساختار ادراکی انسان به گونه‌ای است که هر چیز مبهمی را سرکوب و به جای آن چیز دیگری را جایگزین می‌کند.

او افزود: «یکی دیگر از سوگیری‌های شناختی، در دسترس بودن اطلاعات است. در مسائل مختلف اطلاعات را به آن شکل در دسترس خود تقلیل می‌دهیم. اما در طرح‌های توسعه شهری و بافت فرسوده، اقتصاد خانوار است و به پرسشگر می گوییم در خصوص درآمد اطلاعاتی را کسب کند. اما بعد از چند بار بررسی که متوجه درآمد نمی‌شویم، می‌خواهیم از روی اطلاعات موجود در خصوص هزینه‌ها به میزان درآمد دست پیدا کنیم. در حقیقت در این مورد، متغیر درآمد را نداریم و آن را به متغیر هزینه محول می‌کنیم و فقیر و غنی بودن افراد را تخمین می‌زنیم.»

توپچی ثانی گفت: «در بافت‌های فرسوده این احاله می‌تواند منشأ تحلیل‌های نادرست باشد. چراکه اتفاقا محل تأمین درآمد فرد در این موارد مهم است تا بدانیم چه بخشی مبتنی بر اقتصاد رسمی و چه بخشی مبتنی بر اقتصاد غیررسمی است. یکی دیگر از سوگیری‌ها، جایگزینی شناسه‌هاست. در برخی مسائل پیچیده با ساده‌سازی سؤال به سوگیری شناسه‌ها دچار می‌شویم و سؤال ساده را به جای مشکل جواب می‌دهیم.»

در ادامه این نشست سخنران به مرحله پردازش اطلاعات، بازنمایندگی و تطبیق و تنظیم هم اشاره کرد و افزود: مثلا درباره درآمد شهرداری در سال آینده با احتساب چند درصد بیشتر از سال قبل آن را تخمین می‌زنیم که در این مورد موضوع را به یک اتفاق ساده یعنی سال قبل تقلیل داده‌ایم. درحالی‌که درباره سال آینده باید برنامه‌ریزی کنیم.

ایشان ادامه داد: در حوزه خروجی اطلاعات با دو سوگیری وهم کنترل و تفکر آرزومندانه روبه‌رو هستیم. به این معنا که فکر می‌کنیم جهان آینده و دنیای فردا کاملا در دسترس ماست و ما می‌توانیم آن را کشف کنیم و ترجیحات فردی خود را به آن تعمیم دهیم و متأثر از آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کنیم. قاعده‌ای هم وجود دارد که تصور می‌کنیم ما درگیر سوگیری نیستیم، درحالی که همین موضوع هم خود نوعی سوگیری است.

جمع‌بندی شناخت و تحلیل

شش نکته‌ای که سخنران در بخش جمع‌بندی شناخت و تحلیل ارائه کرد، عبارت بودند از: «ادراک افراد از واقعیت بسیار مهم‌تر از خود واقعیت است. ادراک انتخابی است که افراد از آن مطلع نیستند و چیزی را درک می‌کنند که قبلا انتخاب شده است. ابهام همواره در ادراک انسان سرکوب می‌شود. اگرچه قضاوت‌های افراد به طور عمده شهودی است و بسیار سریع و با کمترین تلاش انجام می‌پذیرد، ولی همین قضاوت‌ها را نیز می‌توان با فرایندهای ارادی اصلاح کرد. علوم شناختی ظرفیت زیادی در ایجاد برتری رقابتی در تصمیم‌گیری‌های راهبردی برای سازمان‌ها دارد.»

پیش‌بینی و پیش‌نگری

توپچی ثانی افزود: «امروزه تمام طرح‌های توسعه شهری متأثر از پیش‌بینی است. در نتایجی که فیلیپ تتلاک طی 20 سال و با بیش از دو میلیون انسان (اندیشمند حوزه ارزیابی سیاست‌ها) به دست آورده است آمده که میانگین پیش بینی کارشناسان در بازه‌های زمانی میان‌مدت و طولانی‌مدت، چیزی بیش از حدس و گمان‌های تصادفی نیست.»

به گفته او در حقیقت هنگامی که پرسش‌ها به بازه زمانی سه تا پنج ساله آینده مربوط می‌گردد، از میزان دقت و درستی پیش‌بینی‌ها کاسته و ارزیابی‌های کارشناسان به سطح شامپانزه دارت‌انداز نزدیک می‌شد. قرن‌ها بود که دانشمندان بر این باور بودند که رشد دانش، باید قابلیت پیش‌بینی‌پذیری را افزایش دهد. با این حال امروزه می دانیم حتی اگر ما همه آنچه درباره شکل‌گرفتن ابرها، قابل آموختن است بیاموزیم، باز هم نخواهیم توانست شکل ابری را که ایجاد می‌شود، پیش بینی کنیم.

همچنین ادوارد لورنز در مقاله پیش‌بینی پذیری اشاره می‌کند که تغییرات بسیار کوچک در شرایط اولیه می‌تواند به سرعت موجب شکل‌گیری قرینه‌های بسیار بزرگ در خروجی شود. مثلا جایگزین‌کردن یک عدد با شش رقم اعشار با همان عدد با سه رقم اعشار، در داده‌های جوی در شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای می‌تواند، پیش‌بینی‌های دراز مدت بسیار متفاوتی را موجب شود.

او همچنین ادامه داد: «هرقدر آینده دورتر باشد، پیش‌بینی آن سخت‌تر است. پیشگویان در محیطی بسیار تاریک قدم برمی‌دارند و همچون نابینایان در مورد رنگین کمان مباحثه می‌کنند. نادانی و اعتماد‌به‌نفس دو مشخصه مهم برنامه‌های کنونی است. اثری در مدیریت به نام اثر دانینگ کروگر داریم؛ با این تفسیر که هرچه میزان نادانی افراد در مورد یک موضوع بیشتر باشد، اعتماد‌به‌نفس بیشتری برای اظهارنظر دارند.»

چالش‌های تفکر درباره آینده

قائم مقام مدیر عامل و مدیر ارشد پروژه‌های سازمان خدمات طراحی شهرداری‌های استان اصفهان در مورد چالش‌های تفکر درباره آینده چهار گزاره را مطرح کرد که عبارت‌اند از:

دانش ما عموما در مورد گذشته بوده و تصمیم‌های ما درباره آینده است.

معمولا پیش بینی‌های ما براساس این فرض که «جهان فردا شبیه به جهان امروز خواهد بود» بنا می‌شود.

آینده دیگر ثابت نبوده و یک هدف در حال حرکت است.

اغلب آن چیزهایی که نیاز داریم تا تصمیمات بهتر بگیریم، امروزه خارج از حوزه درک ماست. ما حتی نمی‌دانیم که آن‌ها وجود دارند.

او افزود: «در همین بستر باید به دو موضوع “تغییر” و “پیچیدگی” بپردازیم. سرعت تغییر و تحولات به‌شدت بالا رفته است. ضمن اینکه از روند بسیار غیرخطی و عدم قطعیت هم پیروی می‌کند. یکی از فرضیه‌های تولید بافت‌های فرسوده، عدم تطابق با زندگی و تغییرات روزمره است. این مشکل در گذشته هم بوده اما امروز سرعت آن بیشتر شده است و مشکل زمانی به وجود آمده که ما زمان لازم برای سازگاری نداریم.»

آینده‌پژوهی

به روایت توپچی ثانی، آینده پژوهی دانش و معرفت شکل بخشیدن به آینده به شیوه‌ای آگاهانه، عاملانه و پیش‌دستانه است. این دانش به انسان می‌آموزد که چگونه آینده‌ای مطلوب را برای خود، سازمان یا جامعه ترسیم کند. آینده‌پژوهی به عنوان یک مقوله میان‌رشته‌ای در پی کشف و شناسایی آینده‌های ناممکن، محتمل و مطلوب و کاربست آن در زمان حال است. هدف آینده‌پژوهی تولید روشمند دانش راهنما و استفاده بیشتر از ملاحظات آینده‌محور در فرایند تصمیم‌گیری است.

آینده‌پژوهی مشتمل بر مجموعه تلاش‌هایی است که با استفاده از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر یا ثبات، به تجسم آینده‌های بالقوه و برنامه‌ریزی برای آن‌ها می‌پردازد. آینده‌پژوهی منعکس می‌کند که چگونه از دل تغییرات «امروز» و واقعیت «فردا» تولد می‌یابد.

یکی از مأموریت‌ها در آینده‌پژوهی، تولید آینده‌های بدیل است؛ به این معنا که به جای اینکه آینده‌ای ثابت را پیش‌بینی کنیم باید آینده‌های بدیل را تولید کنیم.او همچنین درباره «آینده‌های بدیل» به چهار گزاره اشاره کرد که عبارت‌اند از:

آینده‌های ممکن. تمامی حالات‌ شدنی که استعداد تحقق در آینده را دارند و به عبارتی روشن‌تر محال ذاتی نبوده و امکان‌پذیر هستند.

آینده‌های باورپذیر. همان آینده‌هایی هستند که برپایه دانش و خرد بشر، باورکردنی و پذیرفتنی هستند.

آینده‌های محتمل. در میان آینده‌های ممکن و باورپذیر، برخی از آینده‌ها از امکان وقوع بیشتری برخوردار هستند و بر پایه دانش و درک ما پذیرفتنی هستند.

آینده‌های مرجع یا مطلوب. همان آینده‌هایی هستند که ما بر پایه ارزش‌ها و هدف‌گذاری‌ها خواستار شکل گیری و تحقق آن‌ها هستیم.

او سپس توضیح داد: ما در تفکر آینده‌محور دو رویکرد به آینده داریم که یکی از آن‌ها مبتنی بر‌نامه‌ریزی رایج و سنتی است و دیگری مبتنی بر آینده‌پژوهی است. در پارادایم اکتشافی که مبتنی بر برنامه‌ریزی رایج است، آینده نتیجه علی و معلولی از وضعیت حال است و تاریخ مطابق با قوانین خود حال را به آینده تبدیل می‌کند.

ایشان ادامه داد: در پارادایم هنجاری که معمولا معطوف به آینده‌پژوهی است. ما به دنبال ساخت آینده هستیم. بنابراین اول طیف وسیعی از آینده‌های بدیل را می‌نویسیم و سناریوهای مختلف را بررسی می‌کنیم و بعد پلان‌های بعدی را ما می‌سازیم نه اینکه پیش بینی کنیم. در این وضعیت به دنبال تعریف مدل‌های آینده برای برنامه‌ریزی هستیم.

فرایند عمومی آینده‌پژوهی

سخنران نشست سوم هفت مرحله فرایند عمومی آینده پژوهی را این‌گونه معرفی کرد: «1. ارزیابی محیطی 2. روند پژوهی 3. بررسی افق‌ها 4. برنامه‌ریزی سناریویی 5. ساخت چشم‌انداز 6. پس‌نگری در چشم‌انداز 7. نوشتن نقشه راه»

به روایت او، دو روش ابزارهای مهمی را در برنامه‌ریزی دارند که یکی از آن‌ها مدل تحلیل لایه علت‌هاست؛ در مدل کوه یخی سطحی داریم که در آن اتفاقات قابل رؤیت وجود دارد، پایین‌تر تغییرات و در سطح پایین‌تر ساختارهای ثابت وجود دارد.

همان مدل در یک نگاه تحلیلی‌تر در بالا رویدادها را داریم که اگر بخواهیم آن‌ها را دنبال کنیم به واکنش می‌رسیم. در یک سطح پایین‌تر الگوها و روندها را داریم که برای آن پیش‌بینی می‌کنیم، اما خیلی از مسائل مربوط به دو سطح پایین‌تر یعنی ساختارهای بنیادین و مدل‌های ذهنی است.

در اینجا اهمیت مدل‌های ذهنی تبیین می‌شود که در این دو سطح اخیر باید طراحی و تغییر را پیگیری کنیم.او سپس به معرفی «تحلیل لایه‌ای علی (CLA)»، «برنامه‌ریزی سناریو» و «رویکرد سناریونویسی پیتر شوارتز» پرداخت.

بافت فرسوده

به گفته دکتر علی توپچی ثانی، «بافت فرسوده معلول شرایط نامساعد، پیچیده و چند وجهی است. در واقع بافت فرسوده یک سازواره ناموزون و نیمه‌بسته و منعکس‌کننده انزوای فرهنگی و قطبی‌شدن جامعه است. این بافت‌ها دچار افت شهری‌اند که تمرکز فضایی مشکلات در آن‌ها کاملا جدی است. نوع برنامه‌ریزی در بافت‌های فرسوده پیچیده‌تر از شهر است.»

او سپس ابعاد فرسودگی را این گونه بیان کرد: «این ابعاد شامل افت اجتماعی، افت کالبدی، افت اقتصادی، افت محیطی، افت فرهنگی است. از سویی رسالتی برای بازآفرینی شهری پایدار قائلیم که باید این بافت‌ها را به زندگی برگردانیم، از توقف در فرایند پیچیده فرسودگی و ایجاد تکانه‌های مثبت ممکن است شروع شود.»

فرایند بازآفرینی شهری پایدار

در بخش بعدی نشست سخنران رویداد به توضیح فرایند بازآفرینی شهری پایدار پرداخت و گفت: «در این فرایند که از سوی اتحادیه اروپا به تأیید رسیده است، گام نخست تشخیص است، بعد به تعریف چشم‌انداز می‌رسیم، گام‌های بعدی برنامه‌ریزی و اجراست و بعد بازبینی می‌کنیم و مجددا به مرحله اول بازخورد می‌دهیم.»

به گفته او، در مرحله تشخیص باید کنشگران و ذینفعان، مشکلات و ظرفیت‌ها و پیش برندگان تغییر و شاخص‌های تعیین فرسودگی را شناسایی کنیم تا به یک شناخت اولیه از بافت فرسوده برسیم.

در گام دوم و برای تبیین چشم‌انداز باید سناریوپردازی کنیم و سیاست‌ها و مقاصد روشن تعریف کنیم.در مرحله سوم و برنامه‌ریزی، برنامه بازآفرینی را با معیارهای سنجش و زمان‌بندی برنامه تعریف و طرح جامع بازآفرینی داشته باشیم.

در مرحله اجرا باید پروژه‌ها و اقدامات ابتکاری انتخاب و ارزیابی شود، همچنین مدیریت پروژه صورت گیرد.در مرحله بازبینی یا پایش هم باید تغییرات و اجرا ارزیابی شده و اقدامات اصلاحی اجرایی شود.

در این مرحله به کسب آموزه‌ها و بهبود وضعیت نواحی رو به زوال و فرسوده می‌رسیم. علی توپچی ثانی سپس به بیان تجارب مختلف پرداخت و «تجربه بافت فرسوده شهری درگهان جزیره قشم» را به طور مفصل تحلیل کرد.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

20 − 1 =