به گزارش اصفهان زیبا؛ عقربه بزرگ ساعت به 12 میرسد و خاموش؛ سناریویی که دستکم این روزها برای همه مردم آشناست. رأس ساعتی مشخص برق میرود و دوساعتی دنیایمان تاریک میشود. الحق هم تاریک میشود؛ خصوصا اگر یک زندگی آپارتمانی داشته باشی که آب ساختمان هم قطع شود، احتمال زیاد تلفن برقیات هم از کار بیفتد و حتی گاهی صدها پله را باید بالا و پایین بروی؛ چراکه خانهات در طبقات بالای ساختمان است؛ محرومیتهایی که این روزها برای گروههای مختلف مردمی به اشکال متفاوت ایجاد میشود و گاهی ما را به فکر وامیدارد که راستی اگر برق نباشد، چطور میتوان تاریکیهای دنیا را تحمل کرد؟ به مناسبت روز بهره وری و بهینهسازی مصرف به این موضوع پرداختیم.
برق، گاز، آب و سایر انرژیهای طبیعی، از بحثهای جنجالی این روزهاست؛ البته بهتر است اینطور بگوییم: از بحثهایی است که مردم هم به آن ورود میکنند و هم به آن واکنش نشان میدهند؛ وگرنه بحث جدیدی نیست. دهههاست که کشورهای مختلف در خصوص انرژیهای تجدیدناپذیر نگراناند و اقدامهایی نیز برای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر انجام دادهاند؛ حتی در برخی از مناطق مساعد کشورمان هم توجههایی به این مسئله شده و کموبیش نیروگاههای خورشیدی، پنلهای خورشیدی و توربینهای بادی، تأسیس شده است؛ بااینحال در این روزهای گرم و پیشتر از آن، در روزهای سرد زمستان، با قطعیهای انرژی که اتفاق افتاد، مردم با بحرانی در سبک زندگیشان مواجه شدند.
مصرفی شدهایم
انسان ایرانی از سده گذشته همچون انسان غربی روزبهروز بر مصرفش افزوده شده است؛ مصرف خوراک، پوشاک، رفاهیات و هر چیزی که با زندگیاش در ارتباط باشد، ازجمله انرژی. او آموخته است که دنیا و متعلقات آن ابزاری است در خدمتش برای لذتبردن بیشتر از زندگی و در این راه هیچ محدودیتی هم برای خود قائل نیست. شاید این جملهها کمی اغراقآمیز بهنظر برسد و عدهای بگویند این وصلهها به آنها نمیچسبد؛ ولی واقعیت تفکر امروز ما همین است. مصرفگرایی با ابعاد مختلفی که دارد، تازه اگر آن را به چنین مصارف مادی محدود کنیم، در زندگیمان چنان ریشه دوانده است که حتی درباره آن کمترین آگاهی هم نداریم. به همین خاطر است که در برهههای حساسی همچون قطعیهای برق این روزها، ناگهان زندگیهایمان با چالشهای جدی مواجه میشود. آغاز قطعیهای برق به تابستان چند سال پیش برمیگردد و حالا نزدیک به یک سال بوده که کموبیش بخشی همیشگی از زندگیمان شده است.
البته اینکه چرا بهیکباره کشور با چنین مشکلی مواجه شده، ناترازی مدیریتی باعث آن است یا ناترازی انرژی، بیمدیریتیهای سالهای گذشته چنین رخدادی را بهوجود آورده یا تغییرات اقلیمی بیخبر ازراهرسیده و پرسشهای دیگری ازاینقبیل، موضوعهایی نیست که بتوان پاسخ مشخصی به آن داد. مسئله قابلپرداخت این است که در حال حاضر جامعه ایرانی با کمبود انرژی مواجه بوده و اینطور که مشخص است، راهحل کوتاهمدتی هم برای برطرفکردن آن مدنظر نیست؛ حتی گاهی در اخبار ضدونقیضی شنیده میشود که روزهای سختتری هم در راه است.
یک سوزن هم به خودمان بزنیم
پس باید چه کنیم؟ هزینههای گزاف بپردازیم و از موتورهای برق استفاده کنیم؟ سوخت را جایگزین برق کنیم یا آب؟ راستی بحران کمبود آب را چه کنیم؟ لولهکشی از خلیجفارس ارزانتر است یا خرید آب؟ مصرف شرب و غیرشربمان را از یکدیگر تفکیک کنیم؟ اصلا چطور است جمع کنیم و برویم؛ اینجا دیگر چیزی برای مصرف ندارد؟ اینها پرسشهای مختلفی است که میتوان به تعداد شهروندان ایرانی برای آنها پاسخهای متنوع هم پیدا کرد.
بااینحال شاید بد نباشد حالا که به هر دلیل آب و برقمان قطع میشود و نفسهایمان را تنگ میکند، یکسری هم به خودمان بزنیم؛ به آمارهای متفاوتی که از سرانه مصرفمان نسبت به سایر کشورها منتشر میشود؛ مثلا اینکه در ایران سرانه مصرف آب برای مصارف خانگی ۱۸۰ لیتر بهازای هر نفر در روز است؛ درحالیکه این رقم برای کشورهای دیگر به این صورت است: دانمارک (۱۵۹ لیتر در روز)، سوئد (164 لیتر در روز)، پرتغال (۱۹۴لیتر در روز)، اسپانیا (۲۰۰لیتر در روز)، انگلستان (۱۵۳ لیتر در روز)، اتریش (۱۵۳ لیتر در روز)، ایرلند (۱۴۲ لیتر در روز)، فرانسه (۱۳۹ لیتر در روز)، آلمان (۱۲۹ لیتر در روز)، هلند (۱۲۹ لیتر در روز)، بلژیک (۱۱۲ لیتر در روز)، لهستان (۹۸ لیتر در روز)، فنلاند (۲۱۳لیتر در روز) و ایتالیا (۲۱۳لیتر در روز).
یا به این نکته توجه کنیم که به گفته میرسامان پیشوایی، رئیس سازمان ملی بهرهوری ایران، «میانگین مصرف انرژی در جهان کاهشی است؛ اما در کشور ما روبهافزایش قرار دارد.» البته اصلا درستترش این است که خودمان را تنها با خودمان مقایسه کنیم؛ چراکه چگونگی مصرف انرژی ازجمله آب و برق به عوامل زیرساختی مختلفی بستگی دارد که قطعا بر میزان مصرف تأثیر میگذارد؛ پس نمیتوان صرفا با اتکا به آمار بگوییم که چرا میزان مصرف ما بیش از سایر کشورهاست؛ اما میتوان واقعبینانه به موضوع نگاه کرد که اگر هر دلیل توجیهکننده فناورانهای هم برای مصرف بیشتر ایرانیان در کار باشد، اصل این است که فعلا و حتی از گذشته هم منابع تجدیدپذیر ایرانیان پاسخگوی نیازهای رنگارنگشان نبوده و نیست. آنطور که سید محمد بهشتی، استاد دانشگاه شهید بهشتی، در کتاب «ایران کجاست، ایرانی کیست» میگوید: «بررسی رفتار ایرانیان در گذشته با اقدامهایی همچون حفر قنات و استفاده از آبهای زیرزمینی بیانگر اقلیمی با موانع و منابع طبیعی بوده که همواره نیاز به پرستاری داشته است. برخلاف سرزمینهای غربی که منابع طبیعیشان در حالت حداکثری بوده و همین موضوع در طول قرنهای متمادی آنها را بهسوی یک روحیه جنگجویانه و مصادرهطلبانه برده که بهدنبال تسلط بر هر چیزی ازجمله طبیعت بودهاند.»
نیمه پر لیوان، هنوز آبی است
درواقع جامعه ایرانی در شرایطی بهسر میبرد که از یکسو، وضعیت زندگیاش هرروزه او را به مصرف بیشتر تشویق میکند و از سوی دیگر، کمبودهای منابع طبیعیاش روزبهروز بیشتر به چشم میآید. البته بیان این مطالب هیچیک به این معنی نیست که مدیریت دولتها در این سالها خالی از اشکال بوده است یا همچنان برنامههای جدی برای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر ندارد؛ اما گاهی میتوان تهدیدها را بهگونهای دیگر نگاه کرد و بهدنبال استفاده از فرصتهای پنهان آنها باشیم؛ ازجمله اینکه شرایط فعلی شاید تلنگری باشد برای رویآوردن مردم و حکومتها به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر؛ همانطور که در ماههای اخیر بسیاری از شرکتهای خصوصی کوچک به فکر استفاده از انرژی خورشیدی افتادهاند و فقط نیاز است حمایتی جدی از آنها بشود یا از سوی دیگر، مواجهه مستقیم با قطعیهای آب و برق فرصتی پیش آورده است تا مردم تأملی در نحوه زندگیشان داشته باشند: بهدنبال خرید وسایل کممصرفتری باشند، از استفاده بیمورد انرژی اجتناب کنند و مهمتر از همه، فرهنگ درست مصرف متناسب با اقلیم ایران را در خانواده نهادینه کنند و به فرزندان خود بیاموزند.















