گلی در عالم خلق شده که هر ساعت از روز رایحه ویژهای دارد و بر هر گلبرگش نقشی منحصربهفرد میبینیم؛ با این وجود در تناسب و تعادل و زیبایی کامل است. بیش از یکهزاره برای خلقشدنش زمان، انرژی، خرد و خلاقیت صرف شده و حالا میتوانید ساعتها، روزها یا سالها به تماشایش بنشینید و هر روز رازی از رازهایش را کشف کنید. این گل خارقالعاده در اصفهان برای جهانیان خلق شده، اما شماری از ما اصفهانیها هنوز از پس دیدنش برنیامدهایم؛ از چه حرف میزنم؟! از «او» که مسجد جامع عتیق اصفهان است و نامش در فهرست میراث ملی ایرانیان و فهرست میراث جهانی بشر به ثبت رسیده است.
دیوارهایی سـربـه فـلـککــشـیــده و برجهایی مستحکم و باستانی. خانهها، کوچهها، میدان و مسجد و بازار و ارگ حکومتی و چشمهای که در قامت یک خندق طبیعی گرداگرد این قلعه افسانهای را فرا گرفته است. اینجا قلعه طبرک است؛ شهری از خشت و گل. قلعه دفاعی اصفهان که از دیرباز در شرق شهر سر بر آسمان میساییده. آرزوی دیـدن این بـنـای باعظمت، امروز آرزویی محال است. قلعهای که هجوم مغول و تیمور و محمود افغان را تاب آورد، عاقبت به دست خود اصفهانیها از بین رفت. حالا فقط میتوان در محدوده تاریخیاش رکاب زد و محله پاقلعه را با همه کوچهپسکوچههایش تماشا کرد.
وقتی اسم «میدان شاه» میآید، خیلیهایمان به یاد «شاه عباس کبیر» و «میدان نقش جهان» میافتیم. اما میدانستید که شیراز هم «میدان شاه» دارد و این عنوان، اسم یکی از محلات بافت قدیم «شهر راز» است؟! و تازه جالب این که این نام هم به دو شاه یعنی شاه عباس و کریمخان زند اشاره دارد و میدانی که بروبیای زیادی داشته اما حالا فقط نامی از آن باقی مانده است که البته در دوران معاصر در پس نام «محله سنگ سیاه» به دست فراموشی سپرده شده است.
پل تــاریـخـــی سـیوســهپــل منجر به شکلگیری دو خیابان تاریـخـی در دو سوی شمالی و جنوبی رودخانه زایندهرود شده است. یکی چهارباغ عباسی و دیگری چهارباغ بالا. خیابان چهارباغ بالا که در سوی شمالی رودخانه قرار دارد، درست از تقاطع پل آغاز شده و تا میدان آزادی امتداد دارد. این خیابان که از مناطق برخوردار و گرانقیمت اصفهان از حیث قیمت زمین و ارائه خدمات به شمار میرود، بهجز بافت مسکونی از کارکردهای تجاری متعددی نیز برخوردار است. چنانکه مجتمع تجاری کوثر، مجتمع تجاری پارک و مجتمع تجاری اوسان در این خیابان قرار دارد که هر دو از مراکز خرید مهم شهر به شمار میروند.
نفس ساباط بنبست 44 خیابان طالقانی به شماره افتاده و فریاد همسایهها را هم بهدنبال داشته است؛ آنقدر که دست یاری بهسوی مسئولان دراز کردهاند و خواهان رسیدگی هرچه ســریــعتــر بـه این فــضــای شـهـری هستند. ساباطها ازجمله فضاهای معماری سنتی ایران هستند؛ اتاقهایی روی کوچهها که همچون تاجی بر سر آنها قرار دارند. ساباطها نمونههایی ارزشمند از طراحی کوچهها در معماری سنتی ایران هستند،؛ کوچههایی سرپوشیده با تنوع فرمی بسیار. آنها نگاهی نو به فضایی اصیلاند که همچون نخ اتصالی بین خانههای تاریخی آنها را پشتدرپشت، حامی یکدیگر نگاه میدارد.
هر جهان، وجهههای خاص خویش را داراست؛ «جهان سنت» وجوهی دارد و «جهان مدرن» وجوهی دیگرگونه. این وجوه، در علم، دین، هنر، سبک زندگی و… مشهودند، اما شاید بتوان عنوان داشت اساسیترین وجه تمایز این دو جهان، تمایز «انسان» برآمده از هر عصر است؛ بدین معنا که «خواجه حافظ شیرازی» و «مهدی اخوان ثالث» علیرغم همصنف بودن، متعلق به دو جهان متمایزند؛ همانگونه که «هراکلیت» و «کانت» نیز هم. حافظ، مخلوق جهان سنت است و در عین حال خالق آن؛ همانگونه که کانت برخاسته از عصر مدرن است و همزمان، تداومبخش آن. به عبارت رساتر، هر جهان، انسان مختص خویش را دارد.
در قسمت ششم یادداشتهای «درددل آثار و ابنیه تاریخی اصفهان» منتشرشده در سال 1344 نوروز جمشاد به سراغ خیابان مطهری رفته و از آنجا راهی سی و سهپل میشود. تاکنون دو قسمت از یادداشتهای منتشرشده در روزنامه اصفهان در دهه چهل با عنوان «درد دل آثار تاریخی اصفهان» به چاپ رسیده است. این مطلب حاوی دادههای بسیار جالب و ارزشمندی راجع به اوضاع این آثار و ابنیه از زبان خودشان است. ما در این قسمت به سی و سهپل و اطراف آن میپردازیم.
رنها پیش از آنکه اصفهان بر محور نقشجهان تولدی دوباره پیدا کند، محلههای این شهر کهنسال، پیرامون میدان عتیق گسترش یافـتـه بودند. محلههایی باســتــانـــی که از اسامی و افسانههایش معلوم است در دوره پیش از اسلام نیز زنده و پویا بودهاند. سنبلستان یکی از همین محلههای افسانهای است. محلهای که فرهنگعامه بسیار غنی دارد و روایتهای تاریــخـیاش از دورههــای ساسانی تا قاجار را شامل شـــده و دهانبهدهان نقل میشود. رکــابزدن در کوچهپسکوچههای سنبلستان مثل پاروزدن در دریای هــمـیــن روایتها و افسانههای عامیانه است.
اصفهانیها اقبال بلندی دارند که میتوانند در یکی از زیباترین میدانهای تاریـخـی جـهـان، پا در رکـاب تـاریـخ دوچرخهسواری کنند. با پیادهراه شدن این میدان کهنسال و بافت پیرامون آن، فضای بسیار مناسبی برای رکابزدن در آن فراهم شده است. میدانی که روزگاری پر از غوغای تاختوتاز سوارکاران چوگانباز بوده، حالا با سوارکارانی از جنس دیگر روبهرو شده است. رکابزنانی که دور نقشجهان میگـردنـد و تـاریـخ ایـن مجموعه مهم را با نگاهی تازه مرور میکنند.
گزارش امروز صفحه مدیریت شهری با دو موضوع پیوند خورده است. یکی از منطقه3 شهرداری اصفهان و دیگری از میدان مرکزی میوه و ترهبار اصفهان. منطقه3 شهرداری اصفهان، یکی از مناطق گردشگری است که توجه به آن موجب تقویت، توسعه و رونق گردشگری در اصفهان میشود. این منطقه از یک بافت تاریخی و قدیمی شهر تشکیل شده و ساماندهی محور گردشگری و تاریخی که از شمال به مرکز شهر منتهی میشود، در دستور کار منطقه قرار گرفته است. همچنین این روزها ساماندهی بازار اصفهان در دستور کار مدیریت شهری این منطقه قرار گرفته است. به گفته مدیر منطقه: «برای ساماندهی بازار اصفهان در سالهای ۹۹ و ۱۴۰۰ اعتباری معادل ۲۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است.»
رکابزدن در هر کوچه و خیابان اصفهان مانند رکابزدن در هزارتوی تاریخ است. حتی خیابانهایی که تازهساز و مدرنتر به نظر میرسند هم ریشههایی در تاریخ این شهر کهنسال دارند. خیابان عباسآباد یکی از همین خیابانهاست. گذرگاهی نود ساله با پیشینهای چهارصد ساله. این خیابان نامش را از ثروتمندترین و زیباترین شهرکهای صفوی اصفهان یعنی عباسآباد گرفته. شهری که شاه عباس برای مهاجران تبریزی در غرب اصفهان بنا کرد و خیلی زود تبدیل به شهرک طلایی پایتخت شد. شهرکی با خانهها و خیابانهای زیبا و اشرافی مسکن تاجران و ثروتمندان و درباریان صفوی. پُر از باغ و مادی و مدرسه و بازار و حتی نقارهخانه و مسجد جامع. پس دوچرخههای خود را زین کنید تا در یکی از محورهای تاریخی اصفهان رکاب بزنیم و به جستوجوی شهر گمشده عباسآباد برویم.
اگر آثار و ابنیه تاریخی اصفهان زبان داشتند چه میگفتند؟! امروز چه حرفی برای گفتن داشتند و از دیروز چه میگفتند؟! «درددل آثار تاریخی اصفهان» عنوان مجموعه مطالبی به قلم نوروز جمشاد است که در سال 1344 در روزنامه اصفهان به چاپ میرسید. این مطالب حاوی دادههای بسیار جالب و ارزشمندی راجع به اوضاع شماری از آثار و ابنیه تاریخی اصفهان است که از زبان خودشان به قلم این طنزنویس نقل میشود. اصفهان بود که قلم طنز و زیبایی داشت او در دهه چهل و پنجاه، در روزنامههای اصفهان بهخصوص روزنامه «اصفهان» که به مدیریت امیرقلی امینی انتشار مییافت، قلم میزد و عموما مطالب طنز مینوشت.