«شهر» را نمیشود از پشت شیشه پنجره یک اتاق یا اتومبیلِ در حال حرکت، در میان صفحات کتابها، در میان عکسها و فیلمها یا گفتهها و شنیدههای اینوآن شناخت. شهر مجموعهای از مؤلفههای دیدنی، شنیدنی، لمسکردنی و حتی بوییدنی است که باید در تعامل مستقیم و بیواسطه با آنها قرار گرفت و از نزدیک با هویت و ماهیت آنها آشنا شد. شهر را باید «قدم زد». خیابان به خیابان، کوچه به کوچه، گذر به گذر و معبر به معبر قدم زد و آنچه را در شهر جریان دارد، به درک و دریافت شخصی رساند.
مقوله گردشگری فقط مختص و دغدغه مسئولان و مدیران شهری نیست. این صنعت رو به رشد، چنان است که منافع آن به طور غیرمستقیم، برای تمام مردم شهر خواهد بود؛ بنابر این همگی باید خود را در آن سهیم دانسته و برای رونق و گسترش آن کـوشـش کـنـنـد. بـههـمـیـن منـظـور پیشنهادهای یک شهروند اصفهانی در سال 1342 در این رابطه آورده میشود.
مرسوم ما این است که اگر خارجیها از بنایی یا چیزی خوششان بیاید، بیش از پیش به آن توجه میکنیم؛ اما نمیدانم چرا راجع به روستا یا قلعه ایزدخواست بهرغم این همه تعریف و تمجیدی که در منابع از آن صورت گرفته و گردشگران بسیاری را حیران کرده است، باز هم این اثر باستانی و عجیب مورد توجه مسئولان امر قرار نگرفته است. به خاطر دارم چند سال پیش موقع عید نوروز آنجا را بازدید کردم. گروهی از خود جوانان روستا تشکیلات گردشگری آن را میچرخاندند، بلیت میفروختند و در روستا تورگردانی میکردند. خانههای روی صخره خالی و در حال تخریب بودند. از مرمت بناها وخانهها اصلا خبری نبود. یک نمایشگاه کوچک هم آن سوتر برپا کرده بودند. همت آنها قابل تحسین بود؛ اما کافی نبود؛ بهخصوص آن که خانههای چند طبقه و زیبای روی صخره در حال فروپاشی و نابودی بودند. باران و عوامل طبیعی بخشهایی از آنها را بههمراه لبههای صخره میشست و فرو میریخت.
امروز نهمین سالگرد ثبتجهانی مسجد جامع عتیق اصفهان در فهرست میراث جهانی بشر است؛ روزی مهم برای ایران، برای اصفهان و برای بنایی که فخر معماری اسلامی دوران مختلف تاریخی محسوب میشود. امروز و هفته پیش رو را برای دیدار با مسجدجامع غنیمت بشمارید. شناخت دقیق این بنای مهم تاریخی بر همه مسئولان اصفهان واجب است؛ میراثی که باید بارها در زمانهای مختلف از زوایای گوناگون ببینیدش تا به اهمیت و فقط بخشی از رازهای بیشمارش پی ببرید. نــــاگفتـــههـــای فـــراوانـی دربـــاره مسجدجامع عتیق اصفهان وجود دارد و پژوهشهای مختلفی که در این بنا انجام شده، هنوز نتوانسته شناخت همهجانبهای را از این میراث مهم در اختیار ما قرار دهد. پژوهشها همچنان ادامه دارند و جالب اینکه هر بار با شگفتیهای بیشتری در تاریخ مسجد جامع عتیق اصفهان روبهرو میشویم. برخی از مهمترین و اساسیترین نکاتی که باید همه ما اصفهانیها و ایرانیان علاقهمند به میراث فرهنگی بدانیم، در ادامه این متن ذکر میکنم.
در جمعه داغی که پشت سر گذاشتیم، حرف همه، انتخابات بود. بعضیها میپرسیدند به کدام کاندیداهای شورای شهر رأی بدهیم. 450 نفر از جمعیت 2میلیون و 200 هزار نفری اصفهان کاندیدای حضور در شورای شهر ششم شده بودند که کمتر از حدود یک چهارم آنها تقریبا رأی مردم شناخته شده بودند اما بقیه نه! به نظر من آنهایی را باید انتخاب کرد که اصفهان را بشناسند، بارها در زمانهای مختلف ابنیه تاریخی شهر را دیده باشند، در خیابانها و کوچهپسکوچهها قدم زده باشند، بدانند اصفهان چه مشخصاتی دارد و چه مشکلاتی. یادتان باشد اگر خواستید چهار سال دیگر کاندیدای شورای شهر شوید، این متن به دردتان میخورد! از همین الان شروع کنید و اصفهان را سر فرصت ببینید.
«بعضی از مردم به خاطر تاریخ به ایران سفر میکنند؛ ۲۴ میراث جهانی بشر برای شروع خوب است. دیگران به دنبال فرهنگ و زندگی جاری در ایران هـسـتــنـد و البــتـه غذای عــالــی و مهماننوازی افسانهای هم مواردی هستند که مسافران عادی از آنها لذت میبرند.» به این روایت جذاب رسانه آمریکایی دقت کنید! کافی است همین یک پاراگراف سیانان وایرال شود، یکی از بهترین تبلیغات سفر ایران در پساکرونا همین یک پاراگراف است که هفتم ژوئن (17خرداد امسال) در این رسانه پربازدید جهان منتشر شده و با معرفی کتاب «شبهای پارسی» به قلم یک نویسنده سوئیسی تصاویر بسیار جذاب و متفاوتی را از ایران ارائه داده است.
شهرضا یا قمشه شهری است در هفتاد کیلومتری جنوب اصفهان. این شهر همواره جزئی از استان یا ولایت اصفهان بوده؛ اما میتوان گفت در عرصههایی از فرهنگ، راهی جداگانه پیموده است. یکی از این نحلهها که خود در آن سرآمد شد، دانش حکمت و فلسفه بود. پرورش حکیمان بزرگ و انتشار نظریات برجسته فلسفی در تاریخ این شهر آنقدر بوده است که آنجا را در منابع، «یونان کوچک» یا «یونانچه» خواندهاند.
«میدانگاه و مجموعه فرهنگی عباسی اصفهان ثبت ملی شد». خبر کوتاه و بهظاهر ساده است. مثل خبر ثبت ملی خیلی از میراث فرهنگی ملموس و ناملموس شهر و کشورمان که تنها به ثبتنام یک اثر در یک فهرست ختم میشود و بعد از آن نه اتفاق خوشایندی برای اثر ثبت شده میافتد و نه به دنبال آن مجموعهای از اقدامات و فعالیتها برای زندهنگهداشتن ارزشهای آن اثر انجام میشود!
از پل تاریخی «زمانخان» که مرز میان چهارمحالوبختیاری و اصفهان است، تا بیایید به دیوارهای شهر اصفهان، منطقهای است که آن را لنجان میگویند. این دشت وسیع، زایندهرود را دربرگرفته و قدمبهقدم با آن جلو میآید تا به شهر اصفهان واردشود. «لنجان از نظر تقسیمات اداری در دورههای مختلف تاریخی تغییرات فراوانی به خود دیده است و در حال حاضر در سه شهرستان فلاورجان، مبارکه و لنجان پراکنده شده است، اما در تقسیمبندی کلی که با توجه به وضعیت توپوگرافی لنجان صورت گرفته و سابقه آن به دوره صفویه باز میگردد، از این منطقه به نام بلوک لنجان و النجان یاد شده که شامل دو قسمت لنجان علیا (لنجان) و لنجان سفلی (النجان) بوده است. هر دو را با هم لنجانات میگویند.
شــهــر گلپایگان یــکی از مراکز مهم فرهنگی ایران در دوران معاصر است. دهها شخصیت فرهنگی و علمی که از این شهر برخاسته و بر جهان دانش پرتوافکن شدهاند، دلیل این سخن است. این شهر به همراه همسایهاش، خوانسار، یکی از ییلاقهای خوشآبوهوای اصفهان است که میتواند گردشگران اصفهانی را در ایام گرم تابستان به خود جذب کند؛ شهری که در اصل باغ بزرگی است از جویهای روان و زیباییهای طبیعی و غیر قابل وصف که در دامنه کوههای زاگرس، طبیعت دوستان را به خود میخواند.
آیــا مــوزهگــردی در اصفــهــان حــوصلهســربر است؟! میتواند نباشد! چرا که این روزها شاهد جریانی در تغییرات موزهای هستیم که شاید بتوان از آن بهعنوان پوستاندازی تدریجی و آرام موزههای اصفهان نام برد. سردمدار این جریان هم «موزه موسیقی اصفهان»، «موزه مردمشناسی ارامنه جلفای نو» و «گنجینه موسیقی ارمنیان جلفای نو» بودند؛ موزههایی که به سمت تعاملیشدن، تولید و ارائه متنوع و چندرسانهای اطلاعات و ارتباط بیشتر با مخاطبان پیش رفتند. یکی از شواهد این جریان هم این است که به تازگی نام شش موزه استان اصفهان در فهرست برترین موزههای کشور به انتخاب ایکوم (کمیته ملی موزههای ایران) منتشر شده است.
دراگان اســکــوچــیــچ را در مــیــانــه نقشجهانگردیاش ملاقات کردیم. سرمربی کروات تیم ملی ایران، ظهر روز بازی پرسپولیسسپاهان را به دیدن میراث جهانی و بازار اصفهان گذراند؛ آنهم با راهنمایی زوج کرواتایرانی ساکن اصفهان که به تازگی از کتابشان هم رونمایی کردهاند. دومین ملاقاتمان با اسکوچیچ در حیاط هتل عباسی بود. دقایقی پیش از آنکه برای دیدن بازی به ورزشگاه نقش جهان برود،به گفتوگوی کوتاهی با او نشستیم و او از علاقهاش به اصفهان و اینکه فکر میکند این شهر برایش خوششانسی آورده است، برایمان گفت.