یکی از دوستان من (که از این به بعد او را «جِی»1 مینامیم) در اوایل دهه 90 در نیویورک برای شرکت آیبیام کار میکرد. او برنامهنویس کامپیوتر بود و درآمد خوبی داشت. گاهوبیگاه، شرکتهای رقیب و استارتاپها از جی میخواستند که به آنها ملحق شود. یکبار او پیشنهادی از سوی یک سازمان جالب اما کوچک در شهر سیاتل دریافت کرد. درآمد مطرحشده ناچیز بود و بخش غالب بسته پیشنهادی هم شامل سهام شرکت میشد. جی بعد از مشورت با دوستان و والدینش این پیشنهاد را رد کرد و در آیبیام ماند؛ اما او از همان موقع تابهحال به خاطر این تصمیمش افسوس میخورد چون آن شرکت کوچک مایکروسافت بود.
ترس و بیاعتمادی حاکم بر بازار سرمایه سبب شده تا کوچکترین رخدادها نیز بر حجم و قدرت عرضهها بیفزاید. درست برعکس چند ماه نخست سال 1399 که بازار درخصوص اخبار منفی ایزوله شده بود، اکنون اخبار منفی فارغ از اینکه تأثیری بر سودآوری و عملکردهای شرکتهای بورسی داشته باشد، بازار سرمایه را قرمزپوش میکند.
محاسبه «ارزش»، مهمترین دغدغه سرمـایـهگذاران است و اسـتــراتــــژی سرمایهگذاران زیادی بر همین اساس بنا شده است. برخی به دنبال خرید سهامی هستند که زیر ارزش واقعی آن، قیمتگذاری شده است؛ روشی که وارن بافت بزرگ در این چند دهه دنبال کرده است. برخی نیز در جستوجوی سهامی هستند که ارزش آن روزبهروز افزایش یابد، همانند آنچه برای شرکت تسلا و مالک آن، ایلان ماسک رخ داده است. در واقع مبنای بسیاری از تصمیمهای انسان بر پایه «ارزشدار» بودن کار یا تصمیمی است.
چرا پاییز بورس ریزشی بود؟ فعالان بازار سرمایه در شبکههای اجتماعی دلایل مختلفی برای توجیه روند اصلاحی شاخص کل و شاخص هموزن در طول مهرماه بیان میکنند. عدهای نوسانهای ارزی و احتمال کاهش نرخ دلار را مقصر میدانند و عدهای از افزایش نرخ سود بین بانکی میگویند. آغاز مذاکرات وین و البته فروش اوراق بدهی دولتی نیز از دیگر دلایل اصلاح بورس بیان میشود. فعالان بازار سرمایه در شبکههای اجتماعی با دلایل مختلف ادعای خود را توجیه میکنند و عقیده دارند بورس اولویت اول کشور نیست؛ پس شاید روند اصلاح زمانی، مدتها ادامهدار باشد.
آن چیزی که این روزها در بازار دیده و تجربه میشود، رشد قیمتهاست، اما آنچه علت این رشد است و دیده نمیشود، ترس سرمایهگذاران نسبت به شرایط اقتصادی است. شاخصکل بورس توانسته تا مرز کانال 1.6 میلیون واحد رشد کند و به این ترتیب، از آخرین و پایینترین مقدار خود در حدود 9 ماه اخیر، رشد 500هزار واحدی را به ثبت رسانده است. بخشی از این رشد طبیعی است و بخشی دیگر به هیجان خرید سرمایهگذاران باز میگردد.
یکی از تکنیکهای پرکاربرد قماربازان، اکنون به استراتژی سرمایهگذاران تبدیل شده و این گونه است که نام و آوازه شیوه مارتینگل، در ماههای اخیر زیاد شنیده شده است. بسیاری از سهامداران عنوان میکنند شیوه خرید سهام با پیروی از روش مارتینگل، میتواند از میزان زیان و ضرر آنها بکاهد. اما روش مارتینگل چیست و آیا میتواند استراتژی سودآوری باشد؟
بالا و پایین شاخصکل بورس در سال گذشته، تجربههای گرانبهایی را برای سهامداران رقم زد. رؤیاپردازانی که به دنبال چندین برابر کردن سرمایه خود در عرض چند ماه بودند، با زیان چند دهدرصدی سال را به پایان بردند. اما فقط سهامداران نبودند که تجربه کسب کردند! افزایش چندین برابری کدهای سهامداری و ورود بخش قابلتوجهی از مردم به بازار سرمایه، چالشهای زیادی برای مسئولان سازمان به همراه داشت.
بازار سرمایه در سال 98 و 99 روزهای طلایی را پشت سر گذاشت و با رشد بیسابقهای مواجه شد؛ تا جایی که هزاران سهامدار را بهسوی خود جذب کرد. رشد تقاضا برای سرمایهگذاری در بورس باعث رونق سبدگردانی شد؛ از شرکتهای رسمی در این حوزه گرفته تا اشخاص حقیقی به سبدگردانی در بازار سرمایه مشغول شدند، ولی بازار سرمایه از نیمه دوم سال 99 با اصلاح و ریزش شدید مواجه شد و دود آن به چشم سهامداران و سبدگردانها رفت. درنهایت تیرماه 1400 اخبار سبزشدن شاخصهای بورس دلیلی شد تا سبدگردانان دوباره وارد گود شوند.
از قدیم گفته شده «هیچ ارزانی بیعلت نیست و هیچ گرانی بیحکمت». قاعده آن است که اگر کالا یا خدمتی ارزان است، به خاطر کیفیت پایین محصول، خدمات نامطلوب و… است؛ در مقابل اگر محصولی قیمت بالایی دارد، منطقی پشت آن نهفته است که بهواسطه داشتن مزیت رقابتی در آن کالا یا خدمت است. اما در اقتصاد ایران که دولت در آن نقش ویژهای بازی میکند، بهدفعات ارزانیهای بیعلت و گرانیهای بیحکمت دیدهایم. دامنه قیمتهای نادرست به یک بازار یا صنعت محدود نمیشـود، ردپای آن را مـیتـوان در کالاهای اساسی همانند گوشت و میوه تا صنایعی همانند خودرو یا حتی بازار مسکن مشاهده کرد.
هفته امیدوارکننده بورس به پایان رسید و این هفته، موجهای عرضه، بازار را به سمت قرمزپوششدن کشانده است. در اولین روز هفته، بازار با رشد چند هزار واحدی کار خود را آغاز کرد و در ادامه با فشار فروش در میانههای بازار، به افت چند هزار واحدی رسید. روز گذشته اگرچه بازار با صف فروش و حجم سنگین عرضهها کار خود را آغاز کرد؛ اما در ادامه، تعادل حرف اول را در تقابل عرضه و تقاضا میزد. بااینحال، شاخصکل با افت مختصر به کار خود پایان داد. آیا تا پایان هفته باید منتظر افت بیشتر باشیم؟
سمتوسوی بورس در هفتههای اخیر امیدوارکننده بوده است. شـاخـصکـل بورس از کف قبلی خود در محدوده یکمیلیون و 90 هزار واحد رشد 13درصدی داشته است و حالا در میانههای کانال یکمیلیون و 200 هزار واحد قرار دارد. دوره زمانی رشد اخیر بورس هم بهگونهای بوده است که نمیتوان آن را به انتخابات ریاستجمهوری مرتبط دانست. دلیل این رشد هر چه باشد، سهامداران توانستند بعد از مدتها نفس راحتی بکشند. بااینحال، اگر خوشبینی را کنار بگذاریم، موارد دیگری هست که سهامداران باید مدنظر قرار دهند.
هفته گذشته، روزهای دلهره آوری برای سهامداران بود. شاخص کل در ادامه ریزشهای پی در پی به کانال یک میلیون واحد سقوط کرد تا بدین ترتیب ریزش شاخص کل از قله خود در مردادماه، به حدود یک میلیون واحد برسد. از نظر زمانی نیز روند نزولی بورس 10 ماه طول کشیده است و در نتیجه سهامداران خود را در یک منجلاب گرفتار میدیدند که نتیجه آن کاهش روزانه ارزش دارایی و عدم امکان نقدکردن داراییشان بود؛ اما شرایط معاملات در روز چهارشنبه و دو روز ابتدایی هفته امید را در دل سهامداران زنده کرده است.