به گزارش اصفهان زیبا؛ میگوییم «کودک» و در ذهنمان خندهها و گریههای بچههای کوچکی میآید که هرکدامشان ظاهری منحصر به خودشان دارند؛ ریزجثه و تپل، سیاه و سفید، موهای لخت یا فر، قدبلند یا کوتاهتر…
دنیای متفاوتی از کودکان که دیدنشان هر انسان سالمی را به خنده وامیدارد و بعضا در خیابانها با انگشت به یکدیگر نشانشان میدهیم. دنیای کودکان، دنیای سادگیهایِ پیچیدهای است که سالها روانشناسان، جامعهشناسان، مدیران شهری و حتی گروههای مردمی در بخش خصوصی، برای رشد و پرورش آن طرح و برنامهها تدوین کردهاند؛ از توصیههای مادرانه برای تربیت کودک گرفته تا مصوبات و قوانین رسمی که به دنبال حمایت از کودکان بودهاند؛ از اشکال تربیتی قدیمی که گاه با خشونت همراه بوده تا راه و رسمهای امروزین؛ مثل شکلگیری مراکز «مادر و کودک» که با شعار پرورش خلاقانه فرزند به میدان آمدهاند.
وقتی از مراکز مادر و کودک سخن میگوییم، به معنای امروزینش مرادمان مکانهایی برای حضور مادران بههمراه کودکانشان است. در این محافل، مربیانی مبتنیبر بینش خاص مرکز، بر فعالیتهای مهارتی، ورزشی، اجتماعی، اعتقادی و… متمرکز میشوند و در قالب دوره یا تکجلسه، کودک، مادر و مربی مشغول بازی میشوند.
در واقع میتوان اینطور گفت که متناسب با سبک زندگی نوین و به دلایلی همچون پرورش کودکان در خانوادههای کمجمعیت و نبود همبازی، اشتغال طولانیمدت پدر و مادر، رواج آموزههای جدید تربیتی و مواردی از این قبیل، مراکز مادر و کودک در کمتر از یک دهه اخیر تأسیس شدهاند و در ساحت اجتماعی مخاطبان تازهای پیدا کردهاند؛بهطورمثال، «لیلا» مادری است که بههمراه پسر دوسالهاش به این مراکز رفته و اکنون که فرزندش چهار سال دارد، از این تجربه راضی است.
او میگوید: «پسر من تکفرزند است و در میان اقواممان نیز برای او همبازی نیست.از این جهت که نکند نتواند با دیگر همسنهایش تعامل خوبی داشته باشد، به فضایی نیاز داشتم تا در ارتباط با دیگران، تعاملهای اجتماعیاش تقویت شود.»
او همچنین از اشتغال خویش و نداشتن فرصت کافی برای تعامل با فرزندش میگوید: «بهخاطر اینکه روزها درگیر کار بودم، میخواستم روزهای خاصی از هفته را به فرزندم اختصاص دهم و اینطور نباشد که در خانه با او بازی کنم؛ چراکه هر خانمی در منزل کارهای تمامنشدنی دارد و من دوست داشتم پسرم حس کند فارغ از همه دغدغههایم، زمان خاصی را به او اختصاص دادهام.»
او همچنین بیان میکند که بازیهای مهارتی در این مراکز برتری خاصی نسبت به آموزشهای بازی در شبکههای مختلف اجتماعی ندارد؛ بلکه آنچه دلش را به حضور در این مراکز گرم میکند، تعامل با دیگر مادران است: «گاهی اوقات همینکه جمعی مادرانه دور هم جمع میشویم و از دغدغههایمان با همدیگر صحبت میکنیم، آرامشبخش است. همین که میفهمم دیگر مادران هم مشکلات من را دارند، التیام روحی پیدا میکنم.»
«مرضیه» نیز مادر دیگری بوده که سه فرزند دارد و همزمان شاغل هم است. او راجع به تجربهاش از حضور در این مراکز میگوید: «از آنجا که صبحها مشغول کار هستم، دوست دارم زمان مشخصی همراه دخترم به این مجموعهها بروم و برای بازی با او زمان بگذارم.»
او میگوید که دختر کوچکش، علاوهبر دو خواهر بزرگتر، دختردایی و پسرعمه هم دارد که با او بازی کنند و از این جهت دچار فقدان تعامل با دیگر کودکان نیست؛ اما دوست دارد با این کار به خودش ثابت کند که فرزندش کمبودی ندارد: «میدانم که در این مراکز پرورش مهارتی خاص برای دخترم اتفاق نمیافتد و همان بازیها را در خانه هم میتوانم انجام دهم؛ بیشتر دلم میخواهد او را به چنین دورههایی ببرم که عذابوجدانی بابت تربیت دخترم نداشته باشم و به خودم ثابت کنم درعینحال که شاغلم، مادر خوبی هم برای او هستم.»
فقدان نظارت، دلیل حضور بیراهههاست
آنطور که در تبلیغات مجموعههای مادر و کودک دیده میشود، بیشترین مخاطبان این مراکز کودکان یک تا شش سال هستند؛ بهطورمثال، مجموعهای، دورهای برای کودکان سهساله برگزار میکند که عمده این دورهها یکماهه، سه جلسه در هفته و جلسههای یکساعته است؛ بهاینصورت که در ابتدا کودکان بازی هیجانی انجام میدهند و سپس به سراغ بازیهای تمرکزمحور همچون کاردستی یا بازیهای مبتنی بر هوش ریاضی میروند؛ علاوهبراین، چه بهصورت تکجلسه و چه بهعنوان بخشی از برنامه دوره، جلسههایی با عنوان بهاصطلاح «کثیفکاری» برگزار میشود که حواس بچهها با موادی همچون آرد، کف، آب و… تقویت شود.
فرزانه خدادادی، مربی دبستان و فعال تربیتی، درباره مزایای چنین مراکزی میگوید: «از آنجا که مادران امروز به نسبت نسلهای قبل کمتر با کودکان تعامل دارند، راه و رسم برخورد با کودکان را نمیدانند؛ مثلا،اینکه چطور کتاب بخوانند، چطور بازی کنند، چطور صحبت کنند و مواردی از این قبیل را با زبانی بزرگسالانه بیان میکنند؛ بههمینخاطر میتوان گفت که مراکز مادر و کودک فرصت مناسبی برای آشنایی با این اصول است.»
درعینحال او به سودجوییهای برخی مراکز هم اشاره میکند و از مادران میخواهد که بدون تحقیق اولیه، فرزندشان را به هر مرکزی نبرند: «در مواجهه با کودکان دو رویکرد کلی وجود دارد: رفتارگرایی و توجه به احساسات و انگیزهها. متأسفانه برخی از این مراکز، ناآگاهانه یا عامدانه و به دلیل منافع اقتصادی، بر مبانی رفتارگرایی تمرکز میکنند؛ به این صورت که بدون درنظرگرفتن احساسات کودک، انگیزههای او و بافت اجتماعی خانواده، رفتارهای کودک را مشکل میخوانند و از این جهت علاوهبر اینکه به خانواده “ترس” میفروشند، او را به چرخه کلاسهای بیشتر برای رفع مشکلات رفتاری مبتلا میکنند.»
بر این اساس، او معتقد است که حضور چنین مراکزی در شرایطی میتواند مفید باشد که سودجوییهای اقتصادی دخیل نشود.
خانم متین تفویضی، مدیر فعلی پیشدبستانی و مدیر سابق خانه مادر و کودک مهرستان نیز با اشاره به چنین سودجوییهایی بیان کرد: «تا زمانی که هیچ چهارچوبی برای تأسیس این مراکز وجود ندارد، شاهد تأسیس مراکز مادر و کودکی خواهیم بود که صرفا با اهداف اقتصادی به میدان میآیند.»
او با گلایه از فقدان قدرت سازمان تعلیم و تربیت و قیاس مدارس غیرانتفاعی با مراکز مادر و کودک میگوید: «اول اینکه، مجوز یک مدرسه غیرانتفاعی را نمیتوان به هر صورتی تهیه کرد و ازطرفی، بعد از تأسیس هم دائما بر کار او نظارت میشود؛ اما در مقابل، برای تأسیس یک مرکز مادر و کودک از نهادهای مختلفی میتوان مجوز گرفت و در مرحله بعد هم تقریبا هیچ نظارتی بر کار آنها نیست.»
او درباره پیامدهای چنین شرایطی میگوید: «وقتی سازوکار مشخصی نباشد، علاوهبر سودجوییهای اقتصادی از خانوادهها، مشکلات فرهنگی هم بهوجود میآید؛بهطورمثال، مرکزی برگزاری جشن هالووین را جزو برنامهاش میگذارد و خانوادهها هم چنین برنامهای را دال بر مدرنگرایی میدانند؛ درحالیکه جامعهپذیری این کودک مقارن با فرهنگ ایرانیاسلامی شکل نمیگیرد.»
خانم تفویضی چالش دیگر این مراکز را در رابطه با هزینههای آنها میداند. او در پاسخ به قیمت این دورهها میگوید: «هیچ حدود قیمتی نمیتوان برای این دورهها بیان کرد؛ چرا که انواع و اقسام دورهها و کلاسها برگزار میشود که حداقل و حداکثرهای متفاوتی دارد. درواقع میتوان اینطور گفت که اگر جامعه ما بهدنبال تربیت مادران و فرزندان است، باید شرایطی فراهم شود که همه اقشار جامعه بتوانند از خدمات چنین مراکزی استفاده کنند و با قیمتهای گزاف، منحصر به گروه خاصی نشود.»
این مدیر سابق خانه مادر و کودک، با توجه به سابقه مدیریتیاش درباره مزایای چنین مراکزی میگوید: «اگرچه معایبی دامنگیر این مراکز است، مراکز مادر و کودک در اصل برای جامعه مفید هستند؛ همینکه مادری با مشکلات دیگر مادران آشنا شود و خودش را تنها نبیند، آرامش پیدا میکند و بهتر میتواند برای فرزندش مادری کند. ازطرفی، مادر در تعامل با دیگران میتواند راهکارهای تربیت بهتر را بیاموزد که این هم نکته مهمی است؛ در کنار مزایایی که میتواند برای تعامل کودکان ایجاد شود.»
پدیدههای جدید جامعه دیده شود
با توجه به آنچه بیان شد، به نظر میرسد متناسب با تحولات جدید جامعه، مراکز مادر و کودک بهدنبال پاسخگویی به نیازهای مادران و کودکان هستند و از این جهت میتوان آن را امر مثبتی دانست؛ بااینحال، همچون هر پدیده دیگری نیاز است تا سازوکارهای آن نیز بهسرعت شکل گیرد تا مشکلاتی همچون سودجوییهای اقتصادی و فرهنگی در جامعه فراگیر نشود.















