به گزارش اصفهان زیبا؛ اگرچه این روزها اسمی از آتشبس میان غزه و رژیم اسرائیل به میان آمده است، در روزهای گذشته رویکرد رسانههای خارجی فارسیزبان، مانند بسیاری از رسانههای آمریکایی و اروپایی، به شهروندان اسرائیلی و فلسطینی، نمود بارز مصداق یک بام و دو هوا بوده است.
این رسانهها میکوشند در لفافه گزارشهای خود، برای تکتک صهیونیستها ارزشهای فردی قائل باشند؛ اما در مقابل، نگاه این رسانهها به مردم و ساکنان فلسطین، این گونه نیست و متفاوت است.
در همین ایام گذشته، دیدیم که اسنپچت از ابتدای یورش صهیونیستها، به ابزاری برای مردم بیدفاع غزه بهمنظور گزارش مستندی از زندگی روزمره در زیر بمبهای اسرائیلی و محاصره تبدیل شد؛ درست از آنجا بود که جهان ویدئوهایی از صفهای طولانی برای آب یا نان، نانواییهای آوارشده، بمباران بیمارستانها و مدارس و بیرونکشیدهشدن اجساد کودکان از زیر آوارها را دید.
گاردین دراینباره مینویسد: «پس از قطع ارتباطهای مردم غزه، اکنون مردم بسیار کمی از این شبکه اجتماعی استفاده میکنند و امکان آپلود تصاویر چندان فراهم نیست؛ مگر کسانی که از سیمکارت سایر کشورها استفاده میکنند.»
یک وکیل دادگستری در جنوب غزه درست در بحبوحه حملههای شبانه در رشتهپستهایی در اسنپچت نوشت: «اینترنت و تلفن قطع است. هیچ پیامی ارسال نمیشود. آنها دسترسی ما را به همه چیز قطع کردند. غزه در شرایط بسیار، بسیار، بسیار خطرناکی است. وضعیت خیلی خطرناک است. ما در خیابانها میمیریم. حملههای هوایی، شدید و خشونتآمیز است. این اولینباری است که وضعیت اینگونه است. ما در خیابان هستیم و هیچکس قادر نیست با خدمات اورژانس تماس بگیرد. اجساد در کف خیابانها هستند.»
این وکیل در شهر غزه با انتشار تصویر ماه در کنار ابرها نوشت: «آیا منطقی است که نور ماه آخرین نوری باشد که در زندگی خواهم دید؟ آیا منطقی است که من در شرف مرگ باشم و درعینحال تشنه هم هستم؟»
کاربر دیگری به نام «نورما» نوشت: «نه آبی، نه برقی، نه نوری، نه تماسی و نه اینترنتی! متأسفانه آنها همه چیز را قطع کردهاند و هیچ مکانی امن نیست!»
صبح روز بعد او به دل خیابانهای شهر زد و تصاویر و فیلمهایی را منتشر کرد که بیانگر حملهها و تجاوزهای رژیم صهیونیستی بود. او تصویر محل کارش را پست کرد که اکنون به دلیل بمباران رژیم صهیونیستی مخروبهای بیش نیست.
«علی جادالله»، عکاس خبرگزاری ترکیهای آناتولی که چندین تن از اعضای خانوادهاش را در حملههای هوایی اخیر از دست داده، تصاویر و ویدئوهایی را از حملههای سنگین رژیم صهیونیستی به اشتراک گذاشته و نوشته است: «اینترنت و تماسهای ما قطع شده است و در انسداد کامل فرورفتیم. حملهها متوقف نمیشوند.»
«رشدی ابوالوف»، خبرنگار بیبیسی در خانیونس، ضمن اطلاعرسانی از وضعیت اسفناک غزه و قطعی ارتباط در این شهر نوشت که هنگام رانندگی در خانیونس، بیشتر مردم وحشتزده بودند و نمیدانستند که باید چهکار کنند.
او نوشت: «آنها نمیتوانند با دوستان و اقوام خود ارتباط برقرار کنند. مردم بهشدت نگران آنچه رخ خواهد داد، هستند.»
«هانی محمود»، خبرنگار الجزیره نیز در این خصوص نوشت: «پرسنل دفاعی و پزشکی میگویند که نمیتوانند خود را به مناطق هدفگرفتهشده برسانند؛ زیرا برقراری ارتباط میسر نیست. ارتباط کل نوار غزه قطع شده است.»
بامداد یکشنبه در ادامه تجاوزهای رژیم صهیونیستی به نوار غزه برای بیستوسومین روز، دهها تن شهید و صدها تن دیگر مجروح شدند؛ این در حالی است که مقاومت با قدرت در برابر پیشروی زمینی صهیونیستها ایستاده و با خمپاره، پهپاد و موشک به تجاوزهای اشغالگران پاسخ میدهد.
خبرنگار المیادین در غزه روز یکشنبه گزارش داد که شبکه ارتباطی که روز شنبه بهطور کامل قطع شده بود، به مناطق مرکزی و جنوبی نوار غزه بازگشته، اما ارتباط در شهر غزه و شمال این باریکه همچنان قطع است؛ بااینحال گزارشهایی از سوی الجزیره منتشر میشوند که گویا از اتصال مجدد اینترنت خبر میدهند.
وقتی یک برابر یک نیست
پس از حمله به بیمارستان الاهلی رسانههای معاند به جای پرداختن به ابعاد انسانی فاجعه، با استفاده از تکنیک «تحریف»، اصل ماجرا را رها کرده و این محور جعلی را برجسته کردند که حمله کار خود گروههای فلسطینی و نه اسرائیل بوده است.
در جنگی که در آن، قواعد پذیرفتهشده منازعهها زیر پا گذاشته شود، میزان آسیب به مردم غیرمسلح و شهروندان غیرنظامی بهمراتب افزایش مییابد.
در جنگ اخیر سرزمینهای اشغالی، به اذعان بسیاری از ناظران، در موارد بسیاری قوانین و اصول پذیرفتهشده جنگی نقض شد؛ نتیجه، تصاویر دردناکی از تلفات پرشمار غیرنظامیان و جنایتهایی است که در رسانهها بازتاب داده شد و جان و روان میلیونها نفر را در سراسر جهان به درد آورد.
این تصاویر اگرچه در رسانههای جهان بهطور گسترده بازتاب یافت، اغلب رسانههای غربی بهصورت متوازن و بیطرف مصائب دو طرف جنگ را به تصویر نکشیدند.
در قیاس میان پوشش اخبار مرتبط با آسیبدیدن غیرنظامیان در طرف اسرائیلی و فلسطینی (با توجه به نسبت و حجم تلفات)، کفه ترازو آشکارا بهسمت اولی سنگینی کرد.
چندوچون انتشار اخبار جنگ غزه در رسانههای خارجی فارسیزبان هم تابعی از رسانههای غربی بود.
در ادامه این گزارش، مصادیقی از یک بام و دو هوای این رسانهها را در پوشش جنایتهای جنگی و قربانیان بررسی میکنیم.
دفاع مشروع فلسطین و عبور جنونآمیز صهیونیستها از خطوط قرمز حقوق و هنجارهای بینالمللی
بیتوجهی جامعه بینالملل به تجاوزهای مزمن تلآویو به سرزمین فلسطین از طریق توسعه شهرکسازی، اصرار بر اعمال انواع فشارهای غیرانسانی بر فلسطینیها و روند عادیسازی روابط با تلآویو از سوی برخی دولتهای عربی در سایه نادیدهگرفتن حقوق و مطالبههای مردم فلسطین همزمان با محاصره طولانیمدت غزه، وقایع پانزدهم مهر را رقم زد، وقایعی که در چهارچوب نظریه «انباشت وقایع در توسل به دفاع مشروع بینالمللی» قابلتحلیل است.
این نظریه بیانگر مجموعهای از وقایع جزئی است که با هم جمع شدهاند؛ تا اینکه به آستانه تخاصم مسلحانه میرسند؛ ضمن اینکه از منظر حقوق بینالملل، دفاع مشروع زمانی مجاز است که ضرورت داشته باشد؛ به این معنی که دفاع مشروع زمانی میتواند انجام شود که راههای دیپلماتیک و غیرنظامی برای رفع تجاوز وجود نداشته باشد.
وجود همه این موارد، عملیات روز ۱۵ مهر «طوفانالاقصی» را زمینهسازی کرد. اقدام حماس در رسانههای خارجی فارسیزبان اما به مانند رسانههای غربی؛ «نامشروع»، «وحشیانه»، «متجاوزانه» و «تروریستی» خوانده شد.
رسانههای معاند تقبیح عملیات حماس و حمایت از اقدامات رژیم صهیونیستی را با تأکید بر گزارههایی چون «حق تلآویو برای دفاع از خود» در دستورکار قرار دادند.
این رسانهها بدون اشاره به مسئله محاصره طولانیمدت غزه و حقوق پایمالشده مردم این منطقه، مبارزههای حماس را «تجاوزکارانه» جلوه دادند و این گروه را مسئول جنگ معرفی کردند.
رسانههایی چون ایراناینترنشنال بهطور گسترده از این عنوان استفاده کرده و از عملیات این گروه علیه مواضع صهیونیستها به عنوان «حمله تروریستی» یاد کردند. انتشار گسترده تصاویر و گزارشهایی از عملیات غافلگیرانه حماس از همان ابتدا و در همین راستا در دستورکار این رسانهها قرار گرفت.
اسیر و کشتهشدن برخی یهودیان در یک جشنواره موسیقی در نزدیکی دیوار حفاظتی غزه، مهمترین سندی بود که این رسانهها برای اثبات ادعای خود به آن متوسل شدند؛ همچنین ادعاهای غیرمستندی چون «سربریدن نوزادان اسرائیلی توسط شبهنظامیان حماس، کشتار غیرنظامیان، رفتار وحشیانه با اسیران و…» در رسانههای موردنظر برجسته شد.
با وجود اثبات دروغینبودن این ادعاها، تصویری از تکذیب در رسانههای بیگانه انعکاس نیافت.
حامیان تلآویو هم با استناد به ماده ۵۱ منشور مللمتحد، حملههای این رژیم علیه مواضع فلسطینی را ذیل «دفاع مشروع» توجیه کردند؛ بدون توجه به اینکه بر اساس قواعد بینالمللی، در دفاع مشروع، تنها دفاع از خود و دفع حمله طرف مقابل مجاز است، نه حمله به مواضع غیرنظامی کشور مقابل، مانند آنچه درباره بیمارستان «الاهلی» روی داد.
جنایت در بیمارستان الاهلی به اندازهای هولناک و بزرگ بود که حتی رسانههای حامی تلآویو هم نتوانستند بر آن سرپوش بگذارند. آنچه در این ارتباط در این رسانهها رخ داد، بهاصطلاح مدیریت این خبر بود.
رسانههای معاند، به جای پرداختن به ابعاد انسانی این فاجعه، با استفاده از تکنیک «تحریف»، اصل ماجرا را رها کرده و این محور جعلی را (آنهم بدون هیچ سند و مدرکی) برجسته کردند که حمله به الاهلی، کار خود گروههای فلسطینی و نه صهیونیستها بوده است.
غالب جریان خبری رسانههای معاند در این ارتباط، به این سمت هدایت شد که «حمله به بیمارستان، کار اسرائیل نیست.» در نتیجه چنین همکاریها و لاپوشانیهایی از سوی رسانههای حامی تلآویو، صهیونیستها همچنان اماکن غیرنظامی در غزه را هدف قرار میدهند و به کسی هم پاسخگو نیستند.
این در حالی است که در جنگ، انهدام ساختمانها و تأسیساتی که در آنها افراد غیرنظامی زندگی میکنند، بهمنظور ضربهزدن به دشمن و ایجاد اختلال در روند امور آنان، عملی خلاف اخلاق و ممنوع است.
در این میان، منع یورش مسلحانه به اماکنی مانند مدارس، بیمارستانها، وسایل حملونقل و همچنین هدفهای نظامی که در مجاورت اماکن غیرنظامی قرار دارند، آشکار است؛ اینها هنجارهای بدیهی بینالمللی است که در برنامههای تحلیلی و تفسیری رسانههای یادشده عملا جایی ندارد؛ مگر در مقام توجیه و انکار.
اگر فاجعهای که در بیمارستان الاهلی اتفاق افتاد، در سمت اسرائیلی رخ داده بود، همین رسانهها به این راحتی کوتاه نمیآمدند و تا مدتها درباره ابعاد انسانی و نهفقط مقصر آن گزارش تهیه میکردند و با اشک و آه در خصوص تکتک قربانیان و آسیبدیدگان و خانوادههایشان گزارش میدادند.
تفاوت در واحد شمارش صهیونیستها و فلسطینیها!
رویکرد رسانههای خارجی فارسیزبان، مانند بسیاری از رسانههای آمریکایی و اروپایی، به شهروندان اسرائیلی و فلسطینی، نمود بارز یک بام و دو هواست. این رسانهها میکوشند در لفافه گزارشهای خود، برای تکتک صهیونیستها ارزش فردی قائل باشند.
در برابر، نگاه این رسانهها به فلسطینیها اینگونه نیست. فلسطینیها در رویکرد غالب این رسانهها، گروههایی با ارزش انسانی پایینتر از حدی که فرد «به ما هو» و «قائم به ذات»، ارزش وجودی داشته باشد، نگریسته میشود.
از روزهای نخست جنگ، رسانههای معاند گزارشهای متعددی درباره افراد مختلف اسرائیلی ازجمله خانواده اسرا یا کشتهشدگان، سربازان، شهروندان عادی و مواردی از این قبیل منتشر کردند؛ گزارشهایی که با هدف ایجاد فضای عاطفی برای حمایت از رژیم صهیونیستی تهیه شدند.
گویا اسرائیلیها آدمهایی هستند متمدن و با همه عواطف انسانی که فلسطینیها «وحشیانه» به آنها حمله کرده و زندگی زیبایشان را مختل کردهاند؛ بهعنواننمونه، «بیبیسی» در گزارشی که از «پذیرایی یک مادربزرگ اسرائیلی در محاصره از مبارزان اسرائیلی متجاوز به خانهاش با چای و بیسکویت» منتشر کرد، تلاش کرد با مهربان و با احساس نشاندادن اسرائیلیها، لایههای پنهان ذهن مخاطب را هدف قرار دهد و به نوعی به نفع تلآویو همدلی ایجاد کند.
شبکه من و تو هم با انتشار ویدئویی از مکالمه تصویری یک سرباز اسرائیلی با خانوادهاش در روز نامگذاری فرزندش در شبکههای اجتماعی و دعاخواندن او، فضایی احساسی ایجاد کرد و همین خط خبری را پیش برد.
در طرف مقابل، این رسانهها نهتنها مسائل انسانی را درباره مردم غزه لحاظ نکردند و آنها را بهعنوان گروهی غیرمتمدن معرفی کردند، بلکه با ترویج این نگاه، رژیم صهیونیستی را به حمله بیشتر به مواضع فلسطینی تشویق و تجاوزهای این رژیم را توجیه کردند.
اگر فاجعهای که در بیمارستان الاهلی اتفاق افتاد، در سمت اسرائیلی رخ داده بود، همین رسانهها به این راحتی کوتاه نمیآمدند و تا مدتها درباره ابعاد انسانی آن گزارش تهیه میکردند و با اشک و آه در خصوص تکتک آسیبدیدگان و خانوادههایشان گزارش میدادند؛ اما این رسانهها بهراحتی و آرام از کنار چنین خبرهایی که به زیان طرف اسرائیلی است، میگذرند.
گویا این رسانهها پروتکلی دارند که جنایتهای صهیونیستها و رنج و وضعیت بغرنج مردم غزه را بازتاب ندهند.
در مقابل، طی این مدت گزارشهای متعددی درباره افراد و شهروندان اسرائیلی منتشر شد، گزارشهایی نرم با جنبههای اجتماعی که میخواهد مخاطب را به قلب زندگی یک شهروند رژیم صهیونیستی ببرد و از نظر ذهنی مخاطب را با او و حاکمیت جعلی متبوعش علیه مردم غزه همراه کند.
به نظر میرسد نگاه این رسانهها به مردم فلسطین، به اصطلاح فلهای است و جان همه فلسطینیها از نظر آنها به اندازه جان یک صهیونیست ارزش ندارد.
در دنیایی که حضور افراد در صحنه همه رخدادهای مهم غیرممکن است، این رسانهها هستند که گوش و چشم مخاطباند؛ اما این چشم و گوش، مدتهاست درست و بیطرفانه کار نمیکند.
بخش مهمی از رسانههای جهانی مستقل نیستند و برای تأمین منابع موردنیاز خود، چشم به دست حامیان مالی و سیاسی دارند؛ بر این مبنا، رسانهها با تکنیکهای مختلف خبری، روایتی مطلوبِ خود و جهتدار از رخدادها به مخاطب ارائه میدهند.
این، داستانِ روایتگری اغلب رسانههای غربی و بخش فارسی آنها در خصوص بحران غزه است.
از نظر سیاستگذاران و حامیان مالی این رسانهها، باید فلسطینیها مردمی «درندهخو و غیرمتمدن» نشان داده شوند که نهتنها زندگی «زیبا و متمدنانه» اسرائیلیها را با «عملیات تروریستی» خود مختل کردهاند، بلکه به هموطنانشان نیز رحم نمیکنند و با عملیاتهایی چون منفجرکردن بیمارستان، اهداف «شرورانه» خود را پیش میبرند.
در این میان، با طرح موضوعهای ثانویه، پرسشهای مبنایی مانند «استعمارگران غربی به چه حقی سرزمین مردم فلسطین را به صهیونیستها برای موطنسازی پیشکش کردند؟»، «اشغالگری و تأسیس رژیم صهیونیستی بر چه مبنای حقوقی، سیاسی و انسانی صورت گرفته است؟»، «چرا جنایتها و سیاستهای توسعهطلبانه این رژیم متوقف نمیشود؟» یا «چرا فلسطینیها بهرغم فرایندهای عادیسازی با این رژیم مبارزه میکنند؟» در این رسانهها فراموش و کتمان میشود.
رمزگشایی از تکنیک رسانههای غربی در بازنمایی جنگ غزه
برجستهسازی و کمرنگنمایی هدفمند، قرینهسازی، انسانیتزدایی و اهریمنسازی، برچسبزنی، وارونهنمایی حقیقت و انحراف از واقعیت را میتوان شش تکنیک رسانههای جریانساز غربی در جریان جنگ غزه دانست.
از روز هفتم اکتبر (پانزدهم مهر) که جنگ رژیم صهیونیستی و حماس آغاز شد و غزه بهطور مداوم مورد حملههای موشکی رژیم قرار گرفت تا کنون رسانههای غربی پیوسته بر این بحران تمرکز کردهاند: حملههایی که تا کنون به شهادت بیش از هشتهزار فلسطینی منجر شده است و بیش از ۶۰درصد شهدای حملههای رژیم اشغالگر، کودکان و زنان هستند.
با نگاهی موشکافانه به اخبار و گزارشهای متنی و تصویری بازتابیافته از رسانههای جریان اصلی غربی همچون «رویترز»، «فاکسنیوز»، «سیانان»، «انبیسینیوز»، «بیبیسی»، «نیویورکتایمز» و غیره، میتوان به بخشی از تکنیکها و شگردهای رسانهای آنها پی برد:
1. برجستهسازی و کمرنگنمایی هدفمند
باوجود بمبارانهای شدید رژیم صهیونیستی و شهادت بیش از سههزار کودک، رسانههای جریانساز غربی آن را کمرنگ جلوه میدهند؛ در زمانی هم که خبری مبنی بر شمار شهدای فلسطینی، تخریب خانهها و بیمارستانها انتشار مییابد، آنها بیش از ارتباطدادن جنایتها به رژیم صهیونیستی، حماس را مقصر جلوه میدهند که در گزارش «نیویورکتایمز» برجسته است.
در کنار این مقصرنمایی و نیز کمرنگنمایی که حتی نسلکشی فلسطینیان را نیز دربرمیگیرد، اما مسئله «گروگانگیری» پررنگ به نظر میرسد و آنها با این تاکتیک درصدد مقصرنمایی حماس، مشروعیتبخشی به حملهها و انحراف افکار عمومی از جنایتهای روزافزون صهیونیستها در غزه برآمدهاند که «سیانان» را میتوان در این دسته گنجاند.
برخی رسانههای غربی همچون «انبیسینیوز» هم «آدمربایی» را مطرح و تصریح میکنند که گروگانگیری هدف اصلی حمله حماس به سرزمینهای اشغالی بوده است.
افزون بر اهداف ذکرشده، برجستهسازی و بزرگنمایی بحث گروگانها برای تحریک هیجانها و عواطف دائما تکرار میشود و در گزارش «رویترز» از پاداش رژیم برای کسانی که از وضعیت گروگانها اطلاع دهند، سخن به میان آمده است.
2. تکنیک قرینهسازی
در قرینهسازی دو واقعه کاملا نامتجانس و ناهمانند که میان آنها شباهتهای شکلی وجود دارد با هم مقایسه میشوند و واقعهای که بهصورت قطعی اتفاق افتاده با واقعه دیگری که قرار است القا شود، قرینه میشوند؛ تاکتیکی که در رسانههای خارجی این بار از آن برای همسنجی حماس و داعش بهره گرفتهاند.
این در حالی است که نهتنها هیچ شباهتی بین آنها وجود ندارد و داعش گروهی تندرو و تروریسم برای تسلط بر جهان بود، حماس برای بهدستآوردن سرزمین غصبشده خود با غاصب میجنگد.
3. انسانیتزدایی و اهریمنسازی
در تکنیک اهریمنسازی، رسانههای غربی و نیز متخصصان جنگ روانی تلاش میکنند هدف را بهطورکلی در ذهن مخاطب بیاعتبار کنند و به او وجه اهریمنی ببخشند.
در تاکتیک اهریمنسازی با استفاده از برچسبزنی صفات منفی به حریف ازجمله دزد، قاتل، دروغگو و… تلاش میشود برای بهکارگیری اقدامات ضدبشری و اهریمنی علیه کشور هدف زمینهچینی شود؛ تلاش برای ارائه تصویری خشن، بیرحم و بیتوجه به نیازها و احساسات دیگران هم در همین دسته قرار میگیرد.
با توضیحهایی که در ارتباط با تکنیک انسانیتزدایی و اهریمنسازی داده شد، چرایی تکرار «تروریسم» هنگام اشاره به حماس مشخص میشود.
در این روش رسانهای و با نامیدن حماس بهعنوان یک گروه تروریستی، اقداماتی همچون محاصره، جنگ، نسلکشی و جنایت جنگی علیه غزه عادی و مشروع جلوه میکند.
4. تکنیک برچسبزنی
در این تکنیک، رسانهها تلاش میکنند بدون ارائه استدلال و دلایل متقن صفات مثبت یا منفی را به گروه، طبقه یا کشوری نسبت دهند و آن را از طریق فن تکرار به ملکه ذهن عموم مردم تبدیل کنند.
بهکارگیری بعضی عناوین مثبت مانند دموکرات، آزادیخواه، نجاتبخش، معتدل، میانهرو یا بعضی عناوین منفی مانند تروریست، متحجر، تندرو، فاشیست و غیره نمادهای کوتاهشده و مختصری هستند که میتوانند مخاطب را در خصوص افرادی که این واژهها به تکرار برایشان بهکار گرفته میشود، شرطی کرده و برداشتهای خاصی را از آنها در ذهن ما تداعی کند.
رسانههای غربی علاوه بر «تروریسم» حتی از «آدمربا» و «گروگانگیر» هم استفاده میکنند؛ اما به جمعیت چند هزار نفری فلسطینیان که در زندانهای رژیم محبوساند، اشارهای نمیکنند.
5. وارونهنمایی حقیقت
اگرچه انعکاس حقیقت و واقعیت در زمره رسالت رسانهها قرار دارد، رسانههای غربی در این مدت حدود سه هفته نشان دادهاند که درصدد جابهجایی نقش مظلوم و ظالم هستند.
همانطور که در تصویر توییتر بیبیسی نمایان است، آنها همزمان از وحشتآفرینی حماس و تکرار فاجعه ۱۱ سپتامبر دم میزنند؛ البته در متن توییت «بیبیسی»، تصاویر دو روزنامه انگلیسی، یعنی «ساندیتایمز» و «ساندیتلگراف» بازتاب یافته است و نشان میدهد که این رسانهها در بحث غزه یک رویه واحد را دنبال میکنند.
6. انحراف از واقعیت
یکی از مهمترین مسائل پیرامون جنگ غزه، موضوع حقوق بشر و جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم بیگناه و غیرمسلح فلسطینی است.
با وجود اینکه نهادهای بینالمللی حقوق بشری مانند عفو بینالملل، کمیساریای عالی حقوق بشر، دیدبان حقوق بشر و غیره در چند دهه اخیر گزارشهای بسیاری از اقدامات این رژیم در نقض حقوق مردم فلسطین از قبیل رفتارهای وحشیانه، غیرانسانی، موهن، شکنجه، آوارگی، بیخانمانی، کودککشی و اعدام بدون محاکمه غیرنظامیان ثبت کردهاند، یکی از دلایل کمتوجهی به حقوق اساسی و اولیه مردم فلسطین و غزه، عدم بازنمایی واقعی آن توسط رسانههای غربی به نظر میرسد؛ موضوعی که طی هفتههای اخیر حتی با وجود تشدید بمباران مدارس، بیمارستانها و مساجد نیز به چشم میخورد.
در گزارشهای رسانهها و مطبوعات غربی هیچ اشارهای به آغاز بحران و نتیجه قیمومیت انگلیس بر فلسطین که منجر به این جنگ ۷۵ساله شده است، نمیشود.
شهرکسازیهای غیرقانونی در طول این سالها نادیده گرفته و تلاش قبلی و کنونی رژیم با حمایت آمریکا و تروئیکای اروپایی، برای اخراج فلسطینیها از غزه به مصر به حاشیه رانده میشود.
آنها برای انحراف افکار عمومی از این واقعیات جاری و تاریخی، مسائل جانبی و حاشیهای را پررنگ جلوه میدهند و اینگونه کارشان را پیش میبرند.
رسانه دست یهود است و یهود با همین رسانه رو به نابودی است