یش از چهارماه از آغاز جنگ غزه میگذرد. این جنگ تاکنون موجب کشتهشدن بیش از 28 هزار فلسطینی و زخمیشدن بیش از 70هزار تن دیگر شده است. البته که هزاران فلسطینی نیز در نتیجه بمبارانهای ارتش اسرائیل علیه بخشهای مختلف نوار غزه، زیر خروارها آوار هستند.
کتاب «سفر به ولایت عزرائیل» در میان سایر کتابهای معروف مرحوم جلال آلاحمد مانند «غربزدگی»، «زن زیادی»، «مدیر مدرسه» و… یکی از گمنامترین آنهاست که حتی بسیاری از اهالی کتاب هم از آن بیاطلاعاند.
یکی از ابزارهای قدرتمند که توسط جوامع گوناگون علیه جنایات رژیم صهیونیستی به کار گرفته میشود، آثار هنری است.
آنچه در روزهای اخیر در میدانهای جنگ غزه بیشازهمه خودنمایی میکند، آشکارشدن شکافهای جدی میان روایتهای ارائهشده از سوی مقامهای ارشد نظامی و سیاسی رژیم اشغالگر قدس و جریانهای رسانهای متحد آنها با واقعیتهای میدانی جنگ غزه است.
آنچه در ادامه میخوانید، شرح و توصیفی است که «فرح»، دختر دوازدهساله فلسطینی، از جنگ کنونی غزه، برای پایگاه خبری «میدلایستآی» ارائه میکند؛ از زمان بمباران خانهاش تا وقتیکه او و خانوادهاش مجبور شدهاند به جنوب نوار غزه حرکت کنند.
حالا نهفقط به شکاف روی دیوار، که به دیوارهای ریخته هم میخندید. به غمهای انباشته روی هم، به غزهای که خالی از دیوار بود، میخندید.
صدای گریههای مهنا پیچیده بود توی گوشم. نگاهشان کردم؛ دنیا برای ما خراب شده است. یه گوشه حیاط روی دو پا نشستم. هنوز شلوغ نبود. به موبایلم نگاه کردم. انگار عقربه ساعت تکان نمیخورد.
اولین توافق برای آتشبس موقت (چهار روزه) میان حماس و رژیم صهیونیستی در شرایطی صورت گرفت که صدها هزار نفر در شمال نوار غزه با نبود امکانات پزشکی، مواد غذایی و سوخت دستوپنجه نرم میکنند و فشار جامعه جهانی بر رژیم اسرائیل به اوج خود رسیده است.
برجستهسازی و کمرنگنمایی هدفمند، قرینهسازی، انسانیتزدایی و اهریمنسازی، برچسبزنی، وارونهنمایی حقیقت و انحراف از واقعیت را میتوان شش تکنیک رسانههای جریانساز غربی در جریان جنگ غزه دانست.
شهروندان فلسطینی از هر فرصتی برای اطلاعرسانی جهانی استفاده کرده و اتفاقا همین مخابره آنهاست که باعث شده ملتهای سرتاسر جهان از خواب غفلت بیدار شده و نسبت به آنچه در غزه به وقوع پیوسته است، واکنش نشان دهند.
ادعای 2500 سال تمدن که در فرازهاوفرودهای خود از یونان و روم باستان به فلسفه مدرسی و سپس به قرون وسطی رسید و در ادامه با نقطه عطف رنسانس به تجدد و پساتجدد وارد شد، به یکباره فرو ریخته است؛ الان حصحص الحق.
جنگ در تاریخ جامعه بشرى سابقهای دیرینه دارد و مىتوان آن را همزاد زندگى اجتماعى بشر و همراه همیشگى آن دانست. هرچه تاریخ جامعه بشرى را در اعصار مختلف ورق مىزنیم، عصرى را نمىیابیم که در آن نه یک جنگ، بلکه جنگهاى متعددى روى نداده باشد.