به گزارش اصفهان زیبا؛ چند روز پیش خبر کلاهبرداری یک شرکت فروش موبایل (آیفون) منتشر شد. برای شرکت کوروشکمپانی، سلبریتیها و بلاگرهای زیادی تبلیغ کرده بودند و هرکدام در شناسایی این شرکت به مشتریان سهمی داشتند. حالا مدیر این شرکت فرار کرده است. نظرات فضای مجازی را از دیده میگذراندم. کاربران بیشماری درباره این شرکت و حواشی بهوجودآمده صحبت کردهاند. کاربری معتقد است نقش سلبریتیها کمتر از مسئولان است.
او میگوید: «حالا این سلبریتیها با خود میگویند شرکتی که اینطور تبلیغ میکند، حتما مجوزهای قانونی خود را گرفته است. شما بدون جواز کسب و بدون نظارت، حتی یک مغازه کوچک هم نمیتوانید باز کنید… حالا مقصر چنین کلاهبرداریهای بزرگی فقط سلبریتیها هستند؟» یکی دیگر از کاربران مقصر اصلی این ماجرا را مسئولان و تصمیمهای آنان میداند: «به نظرم مقصر اصلی، تصمیمهای غلط مسئولانی است که در دنیای امروز انواع محدودیتها را به جامعه تحمیل کردهاند؛ در مرتبه بعد کوروشکمپانی و سلبریتیها و مردم ساده.»
یکی از کاربران نگاهش را به سمت صداوسیما میبرد و مینویسد: «مگر صداوسیما که پدیده شاندیز را چندسال پیش تبلیغ کرد، وجدان درد گرفت…؟» در همین راستا کاربری نوشته است: «میخوان همهچی رو بندازن گردن سلبریتیها. وزارت صمت چیکاره است؟ پلیس چیکاره است؟ چرا ممنوعالخروج نبود؟ چرا علنا فعالیت پانزی میکرد؟»
کاربرانی نیز معتقدند سلبریتیها سرمایههای اجتماعیاند و چنین مسائلی خواسته یا ناخواسته از اعتبار آنان میکاهد: «با این کارش خراب کرد اعتمادی رو که مردم به سلبریتیها داشتن. شاید هم میخواستن که خراب بشه این اعتماد.»
نظرات بیشتری که میخوانم، میبینم هرکدام به نحوی در نقد ویژگیهای رفتاری مردم ایران است. طمع، یکی از کلیدواژههای اصلی این نوع نظرات است: «سرچشمه همه کلاهبرداریها طمع عدهای زیادهخواه است که فکر میکنند سود کلان، مال مفت و… بیزحمت هم ممکن است جایی پیدا شود. تا این طمعکاران هستند، کلاهبرداران هم هستند.»
بعضی از کاربران معتقدند طمع، عقل را کور میکند. آنها میگویند با عقل باید سنجید که آیا تبلیغاتی که میکنند مطابق با واقعیت است یا خیر؟کاربران دیگری رفتار شهروندان فعال در فضای مجازی را نقد میکند. آنها معتقدند کلاهبرداری مدیر کوروشکمپانی، پیامد چنین رفتارهایی است: «کشور جهانسومی یعنی کشوری که یه پیرمرد رو بهخاطر اُ اُ معروف کنی، فالوورهاش بشه یکمیلیون و سیصد هزار نفر، بعد هموم با اُ اُکردن بیاد تبلیغ یک شرکت دزد رو بکنه…»
یکی از کاربران، شیوه و سبک زندگی را موردانتقاد قرار میدهد. او با اشاره به زندگی نمایشی برخی افراد مینویسد: «از بس نمایشی زندگیکردن مد شده، گوشی آیفونداشتن برای یک عده شده هویت و شخصیت و برای بهدستآوردنش چهکارهایی که نمیکنن…»
با این نظر، یاد حرف یکی از آدمهای دوروبرم افتادم که سالها پیش گفت: «وقتی آیفون دست میگیرم، اعتمادبهنفسم بیشتر میشه!»
هر کاربری بنا به تجربیات خود، به گوشهای از این اتفاق و اتفاقاتی مشابه اشاره کرده است. راهکار چیست؟ چه باید کرد؟ کاربری میگوید: «هزینه پیشگیری خیلی کمتر از برخورد بعد از این جرم است.» بله! پیشگیری خوب است. اما وظیفه ما کاربرانی که مسحور فضای مجازی و تبلیغات چهرههای مشهور هستیم چیست؟ تکتک ما کاربران فضای مجازی و شهروندان چگونه میتوانیم از چنین اتفاقاتی پیشگیری کنیم؟
لازم است بدانیم چهرههای مشهور بیشتر دیدهشدن، کسب محبوبیت و جلب منفعت را جزو اولویتهای خود میدانند. هرچند آنان برای رسیدن به این اهداف، همیشه اخلاق را زیر پا نمیگذارند؛ ولی لزوما به پیامدهای اخلاقی کارهایشان هم چندان توجه ندارند؛ بنابراین در مواردی که پای پول و تبلیغات در میان باشد لازم است گفتههای آنان را با عقل و تجربه راستیآزمایی کنیم تا مانند هزاران مالباخته ماجرای کوروشکمپانی، پشیمان نشویم.