دهه هشتادیها فرهنگ لغت جدیدی را به تاریخ بشریت اضافه کردند، جوری که انگار فرهنگ لغت دهخدا رفته خارج درس خوانده، حالا که برگشته میخواهد فرهنگ لغت معین را زخمی کند. یکی نیست به هشتادیها بگوید «گوگولی» چی کم داشت که عوضش کردید و گفتید «کیوت». زمان ما یک گوگولی بیشتر نداشتیم که آن هم اسمش «قلقلی» بود و زبانبسته از شبکه دو قصد داشت ما را بخنداند. آن وقت مدار کیوت بودن هشتادیها از گربههای وسط چهارباغ شروع میشود و حتی سیبیلهای حشمت خان قصاب محله ما را هم در بر میگیرد. جوری که یک هشتادی از پشت شیشههای قصابی که رد میشود به حشمت خان در وزن ۲۳۰ کیلو که عامل شب بیداریهای من از سن 6 تا ۱۲سالگی بود، نگاه میکند و میگوید: «وای چقدر سیبیلهاش کیوته.» در مقابل کلمه مضحک «کیوت» کلمهای دیگری دارند که اگر یک نفر خیلی خفن باشد بهش میگن «گنگش بالاست.» من یادم است زمان ما هفتادیهای منفور، اگر خیلی میخواستی خفن باشی در یکی از دستانت ساق دست اسپرت میکردی و در انگشت وسطیات انگشتر رینگی، به «هودی» هم میگفتیم سویشرت در بسته که آن را خیلی خفنها داشتند. حالا این گنگ بالاهای هشتادی سرتا پا مشکی میپوشند و تیپ لش میزنند، انگار اصلا متوجه نیستند که دارند به نسل اپل بیاحترامی میکنند. حاجی! مامان تو اگر اپلش از دختر خالهاش بزرگتر نبود به چشم بابات نمیومد و الان گنگی مثل تو را نداشتند. زمان ما با یک دبه ماست میرفتیم اردو و شاد بودیم، چند تا بچه خفن هم داشتیم که شلوار جین میپوشیدند و آدامس میجویدند، همیشه هم مینشستند ته اتوبوس و میگفتند فقط نوار. آن وقت گنگهای دهه هشتادی که گروه سنی «ب و ج» را در بر میگیرند، برنامه میکنند که بروند کمپینگ! من بعد از دو دهه و نصفی زندگی، اگر به مامانم بگویم میخواهم بروم کمپینگ، فکر میکند معتاد شدهام و میگوید «چرا خرج اضافه؟ بیا ببندیمت به همین تخت!»