کیمیا صادقی

کیمیا صادقی

خبرنگار

آرشیو مطالب منتشر شده
NONE
شنبه 1400/01/14

غروب سیزده و آجیل‌های دپوشده در کابینت

با نخودچی‌ها و تخمه ژاپنی‌های باقی‌مانده آجیل، عید همه ما همان سیزدهیم کز همه عالم به دریم! مخصوصا امسال که در خانه را هم بسته بودیم و به جز یک پشت‌بام و حیاط و پارکینگ، محلی برای در کردن سیزده به در نداشتیم! حالا که غروب سیزده به در غم‌انگیزتر از سال‌های پیش شده است، گریزی بزنیم به همان سیزده به در های قدیم که از یک روز قبل برنامه ریزی‌اش را می‌کردیم و به یک نفر وظیفه خطیر «جاگیر» را می‌دادیم.

NONE
سه شنبه 1399/12/19

دلی را که درد نمی‌کند، نمی‌تکانند!

در سال 1260 هجری شمسی، عده‌ای از مردم که افاده‌ای‌های این زمانه را زاییده‌اند،  چند هفته مانده به نوروز اسباب و اثاثیه خود را نو می‌کردند تا تمیز و نو به استقبال نوروز باستانی بروند. در ده‌های پایین‌تر مردم که فرودستان دیروز و زیر خط فقران امروز هستند، توان نوکردن اسباب اثاثیه منزل را نداشته و به تمیزکردن وسایل خانه می‌پرداخته‌اند تا از غر زدن‌های همسر خویش در امان باشند.

NONE
شنبه 1399/12/2

مُد زمانه‌ات را بشناس!

هنوز نتوانسته‌ام درک کنم چطور شد که ما ایرانیان این‌قدر درگیر مد شدیم. یک زمانی فقط لباس پوشیدنمان روی مد بود؛ اما امروز از حرف زدن و غذا خوردن گرفته تا مهمانی گرفتن و راه رفتنمان را روی مد تنظیم می‌کنیم. یعنی من اگر چند نکته را بتوانم رعایت کنم، می‌توانم ادعا کنم زندگی مد روزی دارم. اول از همه اینکه مثل آدم‌های خسته که در تمام طول روز تریلی از رویش رد شده و او را خسته و کوفته کرده است رفتار کنم. کمی هم افسرده باشم و هیچ‌وقت اشتهایی برای غذا خوردن نداشته باشم یا اگر هم غذایی خوردم آن‌قدر بی‌انگیزه باشم که اشتهای بقیه را کور کنم.

NONE
چهارشنبه 1399/11/29

رژیم غذایی گام‌به‌گام

اختلاف طبقاتی در کشور حذف شد و این تنها خبری بود که می‌توانست بیش از 80 درصد مردم کشور را خوشحال کند. چند سال پیش آن‌قدر اختلاف طبقاتی در جامعه موج مکزیکی می‌زد که باقالی‌پلو با گوشت را فقط آن‌ور آب‌نشین‌های درواز شیراز به بعد می‌توانستند بخورند اما اکنون‌که جامعه یکپارچه‌شده و همه به زیرخط فقر رفته‌ایم، باقالی‌پلو با گوشت را هیچ‌کس نمی‌تواند بخورد و همه باید خوراک لوبیا و ماکارونی با سویا بخوریم که خاصیتشان از گوشت بیشتر است.

NONE
پنجشنبه 1399/11/9

چه‌کسی لوبیاهای لوبیاپلو را جدا کرد؟

تجربه ثابت کرده است در زندگی، یک نفر هست که در گوشت بزند.

NONE
سه شنبه 1399/10/30

زندگی با طعم معجون نوتلا و خاویار

آنچه گذشت: «بعد از استعفایم از آن شرکت فکسَنی و کارکردن در کافه بهروز، توانستم اولین مشتری کافه را به خود جذب کنم. پسری قدبلند با چشمان قهوه‌ای.»

NONE
پنجشنبه 1399/10/25

خواستگاری با سامان گلریز و خانم‌های کلاس ایروبیک

زندگی روال عادی خود را داشت؛ تا اینکه مادر من در کلاس ایروبیک باشگاه سر کوچه ثبت‌نام کرد. همچنان زندگی روال عادی خودش را داشت تا اینکه مادرم باخانم جلالی آشنا شد و در گروه «خانم‌های باحال» عضو شد. از آن به بعد مادرم یا در کلاس ایروبیک بود یا باغ خانم شفیعی یا سالن آرایشی منصوره جون یا مزون خانم جعفرپیشه.

NONE
شنبه 1399/10/20

مازوت تنفس می‌کنیم چون حیفس!

زندگی در اصفهان سبک خاص خودش را دارد. به غیر از پنهان‌کردن پولت در جوراب و چانه‌زدن با مغازه‌دار، باید یک روحیه استفاده‌گری هم در ذاتت نهفته باشد. به قول معروف «نگذاریم چیزی حیف شود» یا به قول ما اصفهانی‌ها «حیفس». نمونه بارز این سبک زندگی هم همین ماسک‌هایی است که دوازده ماه بر صورتمان نشسته است.

NONE
یکشنبه 1399/10/14

عید نوروز خانواده دکتر ارنست

به همین کاج کریسمس که وسط خانه گذاشته‌ام قسم، فقط ما ایرانیان هستیم که غیورانه در تمام آیین‌های ملی،  شمسی، قمری، میلادی و… در ۳۶۵ روز سال شرکت می‌کنیم و در این راه از هیچ تلاشی دست بر نمی‌داریم. نوروز باشد سبزه می‌کاریم، شب یلدا باشد حافظ می‌خوانیم، کریسمس باشد کاج‌های پارک محله را می‌کنیم و از چراغانی‌های مناسبتی برای چراغانی‌اش استفاده می‌کنیم، سپندارمذگان باشد به دوست خود کتاب «پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک» هدیه می‌دهیم؛ اما ولنتاین چون که اسمش لوس و تیتیش مامانی است، خرس و پاستیل هدیه می‌دهیم.

NONE
پنجشنبه 1399/10/4

حاجی گنگش بالاست!

زندگی زمانی لوس شد که هشتادی‌ها وقتی روی کسی نظر داشتن بهش گفتن «کراش» و از آنجایی لوس‌تر شد که فقط یک پسر روی دختر کراش نزد، بلکه دختر رو پسر و همه روی همه کراش زدند؛ اما خداروشکر «کراش» ماهیت خودش را حفظ کرد و مثل جدّش «نظر» اجازه نداد هیچ کدام به‌هم برسند وگرنه فیلم‌های ترکیه‌ای بود که در سطح شهر تردد می‌کرد.