این همان سیاستی است که متاسفانه تلویزیون چند سالی است به آن پناه برده و نتیجه مطلوبی هم از آن نگرفته است. اینکه برنامههایی نظیر «عصر جدید» و «خندوانه» به عنوان بمبها و غافلگیریهای نوروزی قلمداد شوند، تنها در نتیجه نداشتن سرمایهگذاری تلویزیون برای تولید برنامههای جدیدتر و البته نبود مهندسی و برنامهریزی حسابشده برای یک بازه دوهفتهای طلایی است.
این اتفاق زمانی بیشتر به چشم میآید که میبینیم عمده توجه مدیران رسانه ملی بر روی سریالسازی نوروزی است و آنها تنها درصدد هستند تا یک سریال جدید را برای هر شبکه تعریف کرده و چندان به مختصات کیفی آن توجه نمیکنند. نتیجه هم آن میشود که سریالی مانند «نون. خ» به شکلی دستوری، به عنوان یک «برند» به مخاطبان حقنه شده و مدام صحبت از تولید فصلهای جدید آن میشود.
این سیاست کجدارومریز سبب شده تا حداقل برای نوروز چندسال اخیر، نه سریالی بتواند به عنوان «برند» برای مخاطبان مطرح شود و نه یک برنامه ترکیبی بتواند جای پای خود را در خانههای مردم ثابت نماید. انتظار مخاطبان برای نوروز امسال با توجه به انفعال ناخواسته رسانه ملی در نوروز 99 این بود که به جبرانمافات روی آورده و لحظات خوشی را برای آنها فراهم آورد اما همان فرمول همیشگی «استفاده از بزنگاه برنامههای پرمخاطب تلویزیون در ایام سال و تولید سریال اختصاصی برای هر شبکه» سبب شد تا تلویزیون برای نوروز امسال هم نمره چندان خوبی از مخاطبان خود نگیرد.
همان همیشگیها در سال تحویل
ساختار ترکیبی برنامههای سال تحویل، هماکنون سالهاست به یک شیوه نسبتاً مشابه در حال اجرا است. هر شبکه، یک یا دو مجری معتمد دارد و از آنها به عنوان مرغ عروسی و عزا استفاده میکند؛ دیگر فرقی ندارد که آن برنامه برای شبیلدا باشد یا نوروز؛ در هر صورت این چهرهها، مجریهای برنامههای ویژه و فوقالعاده شبکههای خود هستند.
برنامههایی که همه آنها دایرمدار مهمانهایی میباشند که باید برنامه را به جلو پیش ببرند. این، یک اصل حرفهای و ثابتشده است اما انتظار مخاطب آن است که حداقل در لحظات سال تحویل، چهرههایی به برنامه دعوت شوند که در طول سال، حضور چندانی در رسانه ملی نداشته و بهاصطلاح حرفهای ناگفته و شنیدنی برای مخاطبان خود داشته باشند. متاسفانه اکثریت چهرههایی که به عنوان مهمان لحظات سال تحویل، در شبکههای مختلف سیما حضور یافتند، جذابیت چندانی برای مخاطبان نداشتند و ترکیب این چهرههای تکراری با همان مجریان همیشگی رسانه ملی، نتوانست پتانسیل جدید و نهفتهای از قابلیت این برنامهها را برای مخاطب شکوفا کند.
به مانند چند سال اخیر، رقابت میان برنامههای تولیدی «احسان علیخانی» و «علی ضیا» بود؛ علیخانی که امسال برگ برنده معرفی برگزیده فصل دوم «عصر جدید» را در دست داشت و ضیا هم تقریباً همان سیاست همیشگی «فرمول یک» را برای امسال پیاده کرد. شبکههای دیگر هم برنامههایی در درجاتی پائینتر از این دو برنامه را به روی آنتن بردند که توفیق چندانی در جذب مخاطب حداکثری پیدا نکردند.
نبود خلاقیت در سریالهای نوروزی
در سالی که تلویزیون اصرار عجیبی برای برند کردن «نون. خ» از خود نشان داد، انتظار مردم برای تماشای دو قسمت پایانی فصل ششم «پایتخت» بیش از حد بود. دو قسمتی که متاسفانه نتوانست در سال تولیدات ضعیف تلویزیون، اهرم اعتنای آن باشد و با ضعفهای عدیدهای مواجه بود. این دو قسمت که از داستان و جریانی منفک از بدنه داستانی فصل ششم تولید شد، حتی نتوانست با برگ برنده فلاشبکهای خود به ماجرای آشنایی نقی و هما، یک داستان مفرح را برای مخاطبانش تعریف کند. چگالی موقعیتهای کمیک به شدت پائین بود و صحنههای ملودرام سریال نیز نتوانستند جذابیت خاص و ویژهای را برای مخاطبان فراهم آورند و بیشتر در حکم یک سرهمبندی برای تمام کردن فصل ششم بود تا دو قسمتی که بخواهد با یک هدفمندی و کاریزما، پایان جذابی بر یک فصل دوستداشتنی باشد.
«نون. خ» که طبق آمارهای منتشره رسانه ملی، دایره مخاطبانش حتی از «پایتخت» هم فراتر رفته، حرف چندانی برای گفتن نداشت. سریال «سعید آقاخانی» در برزخی از شوخیهای کلامی و موقعیتهای رئال باقیمانده و مشخص نمیکند که به کدام دسته تعلق دارد. نه شوخیها و فضاهای شبهکمیکش، میخنداند و نه چسبندگی درام به اندازهای است که مخاطب بخواهد حوادث و طعنههای آن را بپذیرد. سیاستی که از فصل نخست هم در همین بینابینی تعریف شده و تا امروز هم در همان سطح تداوم یافته است. نوعی سطحینگری و قشرینگری در کلیت داستان دیده میشود که اجازه نمیدهد مخاطب از تماشای آن سرکیف شود. «نون. خ» بهنوعی حیثیت سریالی امسال تلویزیون بود که قرار بود در غیاب «پایتخت»، راندمان رضایت مخاطبان نوروزی را بهتنهایی بالا بکشد.
در چنین فضای دوقطبی که طی سالهای اخیر برای «پایتخت» و «نون. خ» رقم خورده، «گاندو» خیلی بیادعا، سهم پررنگتری در جذب و رضایت مخاطب داشت. سریالی که بدون هیچ سروصدا و عنایتی از سوی تلویزیون، به روی آنتن رفت و با پایان ناگهانی خود، مخاطبانش را غافلگیر کرد. این سریال در روزگار بدون برند تلویزیون، توانسته خودی نشان داده و با همان بضاعت اندکش، عملکرد بهمراتب بهتری به نسبت سریالهای بودجهخوار صداوسیما داشته باشد. دیگر سریالهای تلویزیون در اندازهای نبودند که بخواهند به موجسازی برسند.
امید به غافلگیری با همان برنامههای تکراری
خیلی جالب است که تلویزیون طی چند سال اخیر، برنامههای روتین خود را در ایام نوروز هم به روی آنتن میبرد و با گلآرایی صحنه این برنامهها و دعوت از مهمانان شناختهشده برای مردم، از این برنامهها بهعنوان «ویژه نوروز» نام برده و کنداکتور دوهفتهای طلاییترین بازه سال خود را میبندد. تعدد این برنامهها در شبکههای مختلف سبب شده تا عملاً جای دیگری برای برنامهسازیهای جدیدتر و طرحهای ابتکاری دیگری وجود نداشته باشد. به عنوان مثال شبکه اول سیما برای نوروز امسال مسابقه «دستپخت»، مستند «ایرانگرد» و مسابقه «ایران» را به عنوان برنامههای ویژه نوروز خود به روی آنتن برد و با پوشش روزانه این برنامهها، سعی داشت تا نوروزی متفاوت را برای مخاطبانش رقم بزند اما قدرمسلم آنکه تعداد مخاطبان این برنامهها، در بهترین حالت همان میزانی است که در طول سال بود و چون تغییر ملموسی در چارت کیفی و تولیدی این برنامهها لحاظ نشده، بنابراین درصد رضایت هم در همان اندازهای است که در طول سال بوده است.
بار اصلی برنامههای عیدانه شبکه سوم بر دوش «سیم آخر» و «شوخی شوخی» بود. مسابقه «رضا رشیدپور» که به مانند یکی، دو برنامه اخیر او، اقبال چندانی در طول سال پیدا نکرد، درحالی در ایام نوروز بر روی همان پاشنه همیشگیاش تولید شد که نوآوری نوروزیاش در دو آیتم لب زدن خواننده و شعبدههای «سعید فتحیروشن» خلاصه شد و اقبال بیشتری به نسبت آنچه تاکنون داشت در جذب مخاطب به دست نیاورد. «شوخی شوخی» که تولید چندماهه اخیر شبکه سوم است، توانسته بیادعا مخاطبانی را برای خود جذب کند و در ایام نوروز هم به همان منوال همیشگی پیش رود و خیلی بیشتر از ظرفیت و انتظاری که از آن میرفت، مخاطبش را سرگرم کند.
شبکه نسیم نیز یک رونمایی کمرمق از «خندوانه» داشت که با توجه به انتظارهایی که از این سری جدید میرفت، بسیار کمفروغ ظاهر شد. «هوش برتر» یک رونمایی از فصل جدید خود داشت که جالبتوجه بود. «کودکشو»، «شکرستان» و «دستانداز» دیگر برنامههای مهیج این شبکه بودند که توانستند به نسبت دیگر شبکهها، رضایتخاطر مخاطبان بیشتری را جلب کنند.
اما خلاقیت خوب تلویزیون در نوروز امسال، پخش 2 فیلم سینمایی جدیدی بود (یدو و تکتیرانداز) که هنوز به روی پرده نرفتهاند. اتفاقی که برای تلویزیون، بازی برد و برای سینما، خبر خوبی محسوب نشده و بیم آن میرود که این روند تبدیل به سنت شود.
وقتی به عملکرد نوروز 1400 شبکههای تلویزیون نگاه میکنیم میبینیم که فهرستی از برنامهها در این مدت به روی آنتن رفته که عملاً چندان با اقبال مواجه نشدند. برنامههایی که یا با قید «فوریت» ساخته شدهاند و یا آدمهایی تکراری در تولید و اجرای آن نقش داشتهاند که پیش از این پتانسیل آنها برای مردم تمام شده بود. این در شرایطی است که رسانه ملی برای تولید تمامی این برنامهها، هزینههایی را متقبل شده و حال آن نتیجه مطلوب را به دست نیاورده است. عملکردی که شبیه به آن را طی چند سال اخیر بارها تجربه نموده است. مطمئناً اکنون وقت آن است که فرآیند تولید و اجرای برنامه در شبکه ملی با یک هوشمندی و آیندهنگری، به نسلی با ایدههای جدید و مخاطبپسند سپرده شود.