تغییر نگرش
اولین و مهمترین دلیل این تحول، تغییر نگرشی بود که در ذهن مدیران و هواداران و هر شخصی که به نوعی در تصمیم گیری سهیم بود، صورت گرفت. تا قبل از این زمان، حضور مربیان خارجی چندان مورد پذیرش نبود و حضور مربیان کلاسیک بریتانیایی طبق سنت انگلیسیها کاملا عادی بود؛ مربیانی که تفکرات خاص خود را داشتند البته که در زمینه مدیریت تیم و بازیکنان شاید باید گفت بهترین مربیان تاریخ بودند؛ اما پس از چندین سال دیگر از لحاظ تاکتیکی جذاب نبودند، هرچند که در اروپا نمایش خوبی داشتند. البته باید در نظر داشت درخشش تیمهای انگلیسی در اروپا تا آن زمان فقط محدود به چند تیم خاص بود که بهترین مثال برای آن لیورپول است.
این اتفاق باعث شده بود که از تفکرات و خلاقیتهای مربیان مختلف در نقاط مختلف جهان دور بمانند، به عبارتی انگلیس از فلسفههای جدیدی که به وجود میآمد و هر کدام با شاخه و برگهایش فوتبالی جذاب تر و یا جالب تر را نمایش میداد، دور بود.
تغییر نگرش در ذهن مدیران و قدرتمندان سیاسی انگلیس مورد بعدی بود. خاندانهایی که هرکدام مالک یک تیم به روش سنتی بودند و به صورت موروثی آن مالکیت جابجا میشد. در تفکر انگلیسیها این مورد نهادینه شده بود که آنها ابداع کننده فوتبال هستند و فوتبال برای آنهاست.
آنها معتقد بودند روش آنها صحیح است و هیچ مشکلی ندارد. بازیکنان خارجی زیاد جذب نمیکردند، البته که بازیکنان خارجی نیز به دلایل مالی و اینکه از لحاظ مالی پیشنهادات جذابی در انگلیس وجود ندارد، تمایلی به بازی در آن لیگ نداشتند. به عبارتی انگلیس در رویای تک قهرمانی خود در جام جهانی و نیز موفقیتهای لیورپول در جامهای اروپایی بود.
بحث مالی
بحث مهم دیگر در این تحول در باره امور مالی بود؛ تا قبل از سال 1992 حتی در اروپا نیز بحث اسپانسرینگ چندان جدی نبود. پس از این سال بود که با تغییرات در لیگ قهرمانان اروپا و حضور نامهای تجاری مختلف در زمین فوتبال، این بحث داغ تر شد.
امروزه مبلغی که تیم انتهای جدولی لیگ جزیره از حق پخش تلویزیونی دریافت میکند، حتی از درآمد قهرمان برخی لیگهای معتبر دیگر از حق پخش تلویزیونی بسیار بیشتر است. دریافتیهایی که هر کدام از تیمها از اسپانسرینگ و بلیط فروشی و هزاران راه درآمدی دیگر دارد، بسیار بیشتر از درآمد تیمهای سایر لیگها است و این موضوع باعث شده تا قراردادهایی با مبالغ بسیار بالا ببندند و بازیکنان را به راحتی جذب کنند.
مبلغی که تیم تازه صعود کرده به لیگ برتر دریافت میکند، بسیار چشم گیر است که این موضوع باعث تفاوت تیمهای بنونتو و یا کادیز در برابر استون ویلا و لیدز شده است و شاهد هستیم که عموما تیمهای تازه صعود کرده با این مبلغ دریافتی به راحتی خریدهای معقول و خوبی را انجام میدهند و بازیکنان به جای حضور در تیم میانه جدولی لیگ های دیگر به این تیمها میپیوندد.
تیمهای لیگ برتری قراردادهای بسیار سنگینی میبندند، به همین دلیل تیم سقوط کرده برای این که ورشکسته نشود، مبلغی به نام(پرشوت پیمنت) دریافت میکنند تا افت درآمدهایش جبران شود.
تا قبل از سالهای تحول، فوتبال در انگلیس به طور عمده محدود به طبقه کارگر بود. این طبقه نیز جز اقشار ضعیف محسوب میشد که فقط برای سرگرمی در آخر هفته به تماشای فوتبال میپرداخت. بدین ترتیب قیمت بلیطها چندان زیاد نبود، علاوه بر این فقط انجام بازی و پیروزی مهم تر بود. با تغییر نگرشی که گفته شد، حال قیمت بلیط در لیگ جزیره جز گران ترین بلیطها در تمام جهان است. همچنین فوتبال همه گیر تر شده و همه اقشار جامعه به آن میپردازند و متمولان نیز آن را به صنعت و کسب و کار خود تبدیل کرده اند که این مورد شاید ترکیب و نتیجه کلی این اتفاقات بود.
حضور سرمایه داران حاشیه خلیج فارس، سرمایه داران آمریکایی، چینی و… باعث تزریق پول بسیار خوبی به تیمهای لیگ جزیره شده، به طوری که حضور شیخ منصور در سیتی، رومن آبرامویچ در چلسی، گلیزرها در یونایتد، کرونکه در آرسنال و FSG درلیورپول باعث تحول بسیاری شد و تفاوت تیمهایی با مالک سنتی و این تیمها به طور واضح مشخص است.
دوموردی که گفته شد، پایههای اصلی این تحول هستند. با این که دلایل روز و درشت بسیاری وجود دارد و هرکدام از این دو دلایل به زیر شاخههای بسیاری تقسیم میشوند اما پایههای تحول در انگلیس این دو مورد هستند، البته باید توجه کرد که نه تنها در انگلیس بلکه در هر نقطه از جهان نیز این دو مورد پایههای تغییر و تحول فوتبال هستند.