یکی از بخشهای مهم آموزشی در این مرکز، مباحث ادبی و هنری است. این موضوع بهانهای برای دانستن بیشتر درباره مرکز ویژه سالمندان شد. آنچه میخوانید گفــتوگــوی اختــصاصــی اصفهــانزیــبــا بــا «نیلوفر هرندیزاده»، مدیرعامل مرکز روزانه آموزشی توانبخشی رنگینکمان سپید اصفهان، است.
مــجــوز مــرکز روزانــه آمـــوزشی تــوانبــخشی رنـگیــنکمــان سپــیــد اصفهان از چه سازمانی است؟
مجوز را از سازمان بهزیستی کل کشور گرفتهایم.
از چه سالی فعالیت خود را شروع کردید؟
بهمنماه 1380 شروع به کار کردیم.
قبل از شما مرکز دیگری برای سالمندان فعالیت داشت؟
قبل از ما مراکز بهصورت شبانهروزی برای سالمندان کار میکردند؛ همچنین کانونهای بازنشستگان فعال بودند و ما بهعنوان اولین مرکز روزانه سالمندان در اصفهان و در ایران فعالیت خود را شروع کردیم.
این مرکز توسط چه کسانی ایجاد شد؟
من، خواهر و مادرم هرکدام دغدغههای خاص خودمان را داشتیم؛ اما مهم این بود که همه این دغدغهها به یک نقطه رسید و توانست یک موضوع را شکل دهد. البته آن موقع که میخواستیم کتاب «سبز گردد شاخساران کهن» را بنویسیم به این کشف رسیدیم که هرکدام از ما دغدغههای متفاوتی داشتیم که برای خودمان هم جالب بود.
کتاب «سبز گردد شاخساران کهن» چه موضوعی دارد و چه زمانی نوشته شد؟
دستاوردهای بیش از هفده سال فعالیت فرهنگی ما درباره سالمندان و میانسالان در مرکز روزانه آموزشی توانبخشی رنگینکمان سپید اصفهان است که نویسندگان و سرمایهگذاران آن نفیسه و نوشین نفیسی و همچنین نیلوفر و مرجان هرندیزاده هستند؛ ضمن اینکه در نوشتن آن از نیروی مربیان و کارکنان مرکز استفادهشده است. این کتاب درباره شکلگیری مرکز و اهداف آن است که به معرفی تمام واحدهای مرکز پرداخته و در عینحال روش کار با سالمندان و تفاوت آن نسبت به کار با کودکان و اینکه به چه علت سالمندان باید ادبیات بیاموزند، زبان انگلیسی بخوانند یا نقاشی کنند و مانند این آموزشها را بهتفصیل ارائه کرده است.
ایده ایجاد این مرکز چگونه شکل گرفت؟
همانطور که گفتم، دغدغههای من، خواهر و مادرم متفاوت بود و ازنظر من جرقه ایجاد این مرکز بهاینترتیب شکل گرفت که پدربزرگم «دکتر ابوتراب نفیسی» پزشک مطرحی در جامعه بودند و وقتی به دوران سالمندی رسیدند و دیگر نمیتوانستند مانند قبل در جامعه تأثیرگذار باشند، ما به این فکر افتادیم که همه سالمندان کشورمان نیز به همین صورت هستند. زمانی در اوج فعالیت و شکوفایی هستند؛ اما چرا این اجازه و امکان را نداشته باشند که این شکوفایی را در دوران سالمندی به شکل دیگری ادامه دهند؛ بنا بر همین ضرورت به این فکر افتادیم که باید مکانی وجود داشته باشد که سالمندان درعینحال که در میان خانواده خودشان هستند و از خانوادهشان جدا نمیشوند، صبح تا ظهر را به این مرکز بیایند.
ویــژگیهـــای ایــن مــراکــز بـــرای سالمندان چیست؟
این مراکز باید بهگونهای باشد که نیاز تعلق به گروه را برای آنها برآورده کند و فرد سالمند بتواند وقت خود را با همسنوسالهایش بگذراند و در سلامت روان بسیار مؤثر باشد؛ دوم اینکه، ما باید در این مراکز فعالیتهایی داشته باشیم که موجب شکوفایی آنها شود؛ یعنی مسائلی در وجود سالمندان وجود دارد که نتوانستهاند آنها را شکوفا کنند؛ مثلا بسیاری از افرادی که میآیند، طبع شعر و نقاشی دارند، ولی هنوز آن را کشف نکردهاند. ما در این مکان فضایی را برای آنها فراهم میکنیم تا مربیها متوجه چنین مواردی در وجود سالمندان شوند و آنها را شکوفا کنند؛ یعنی استعدادهای آنها در این مراکز شکوفا شود؛ سوم اینکه، ما دوست داشتیم که سالمندان با تکنولوژی روز هم آشنا شوند؛ چراکه ما میخواهیم افراد در دوران سالمندی نیز بتوانند با جامعه و نسل نو، بهویژه با نوههای خود، تعامل داشته باشند که لازمه آن آشنایی با تکنولوژی جدید است. به این منظور برنامههایی مانند کامپیوتر، آشنایی با موبایل، شهروند الکترونیک و آموزش زبان انگلیسی ارائهشده است تا بتوانند با دنیای روز در تعامل باشند.
با چه کلاسی شروع کردید؟
در ابتدا با یک روز در هفته و سه کلاس قرآن، یوگا و خاطره گویی شروع کردیم. آن زمان یوگا هنوز در اصفهان همهگیر نشده بود. تحقیقاتی انجام دادیم و متوجه شدیم که یوگا ورزشی است که هم ذهن و هم جسم را درگیر میکند و اثر عمیقی بر افراد دارد؛ درعینحال ورزش خطرناکی هم نیست؛ به همین دلیل یوگا را انتخاب کردیم.
سالمندانی که میتوانند به این مرکز مراجعه کنند، چه گروه سنی هستند؟
شروع سن سالمندی از شصتسالگی است؛ ولی ما کارمان را با چهل سال به بالا شروع کردیم. معتقدیم افراد باید قبل از ورود به سالمندی آموزشهای لازم را ببینند و برای ورود به سالمندی آماده شوند؛ اما بعد که مباحث مجوز را دنبال میکردیم، متوجه شدیم که مراکز روزانه سالمندان هنوز برای بهزیستی تعریف نشدهاند؛ فقط بهزیستی مصوبات و بخشنامههای مربوط به مراکز شبانهروزی را داشتند. تا اینکه سال 1383 ایجاد مراکز روزانه سالمندان برای بهزیستی پیش آمد و بخشنامههای مربوط به آن صادر شد. ابتدا بر این موضوع تأکید میکردند که حتما پذیرش سالمندان در این مراکز باید از شصتسالگی باشد؛ البته ما هنوز معتقدیم که بهتر است سن پذیرش از پنجاهوپنجسالگی باشد.
مرکز رنگینکمان سپید در چه زمینههایی فعالیت دارد؟
این مرکز بهطورکلی در سه زیرشاخه فعالیت دارد: یکی، فعالیتهای فیزیکی و حرکتی که یوگا را انجام میدهیم و امسال تصمیم داریم ورزشهای جدیدی را به آن اضافه کنیم؛ دوم کلاسهای هنری و ادبی و گردشگری که برای سلامت روان بسیار مؤثر است و سوم، کلاسهای علمی شامل زبان انگلیسی، کامپیوتر و موبایل.
ادبیات شامل آموزش چه مواردی است؟
ادبیات در سه مقطع مقدماتی، متوسطه و پیشرفته برگزار میشود. مرحله مقدماتی شامل سوادآموزی است؛ مرحله متوسطه مربوط به افرادی است که سواد خواندن و نوشتن دارند، ولی میخواهند بیشتر روی آن کار کنند و ادبیات پیشرفته هم بهصورت تخصصی است؛ یعنی شامل آشنایی با نویسندگان و شاعران بزرگ ایران و جهان، شیوههای مختلف نوشتن و آشنایی با عناصر داستان بوده و تخصصی است. البته ممکن است در این کلاس افرادی با سطح سواد پایینتر نیز حضور داشته باشند؛ اما مدرس بخش ادبیات یعنی خانم نفیسه نفیسی به گونهای برخورد میکند که همه این افراد با او همراه شوند.
منــظــورتـــان از فعــالیــتهای گردشــگری، بــرگـــزاری ســفــر بــرای سالمندان است؟
بله، این بخش طرفداران زیادی دارد و ما سعی میکنیم همه این گردشها ازنظر وسیله حملونقل و مکان استقرار و وسایل بهداشتی و نداشتن پله، برای سالمندان مناسبسازی شده باشد؛ ضمن اینکه برای بازدید از مکانها نشستی هم در آنها برگزار میکنیم تا سالمندان بتوانند خاطرات خود درباره آن مکان یا مکانهای مشابه را بیان کنند یا مثلا بنا به فراخور حال اگر به طبیعت میروند، بتوانند برنامههای یوگا هم داشته باشند.
خانم «ثمر»، مسئول بخش گردشگری و از بازنشستگان مرکز بهداشت است که بعد از بازنشستگی همکاری خود را با ما شروع کرد. او سالمند فعالی است. یکی از اهداف ما این است که سالمندان در فعالیتهای مرکز و فعالیتهای سطح شهر حضور فعال داشته باشند که خانم ثمر یکی از این افراد است.
این مرکز چقدر توانسته است در زندگی سالمندان تغییر و تحول داشته باشد؟
ما هر روز این صحبت را از زبان سالمندانی که عضو مرکز شدهاند، میشنویم که بهترین دوران زندگیمان سالمندی است یا میگویند از وقتی که به این مرکز آمدیم و با شما آشنا شدیم، زندگی ما شکوفا شد و توانستیم به آرزوهایمان برسیم. بیشتر سالمندان با بسیاری از مشکلات به این مرکز میآیند؛ مثلا بیشتر آنها همسر یا فرزندان خود را ازدستدادهاند و در دوران سوگ هستند یا سردردهای شدید و میگرنی دارند و اغلب در جلسههای اول وقتی مربی با آنها حرف میزند، دائم به گریه میافتند و ناملایمات زیادی دارند؛ ولی کمکم میتوانند همه این مسائل را کنار بگذارند و به سمت زندگی جدیدی بروند؛ یعنی مرکز رنگینکمان سپید در بازگرداندن آنها به زندگی و شکوفاییشان تأثیر زیادی دارد. امیدوارم بتوانیم در سطح شهر و کشورمان مراکز بیشتری از این نوع داشته باشیم تا بتوانیم خدمات بیشتری به سالمندان ارائه کنیم.
چرا تعداد مراکز روزانه برای سالمندان کم است؟
اول اینکه، هنوز فرهنگ این موضوع جای خود را در میان خانوادهها باز نکرده است. همین الان خانوادههایی هستند که میگویند وقتی میخواستیم مادر یا پدرمان را به این مرکز بیاوریم، آنها فکر میکردند که ما میخواهیم آنها را به مرکز شبانهروزی سالمندی بیاوریم و در مقابل این موضوع مقاومت میکردند؛ یعنی هنوز مرکز روزانه سالمندان جای خود را باز نکرده است تا مردم بدانند این مراکز حالتی مثل مدرسه و مهدکودک دارند و رسانهها در این زمینه میتوانند بسیار کمک کنند. مورد دیگر، مسائل مربوط به هزینهها است؛ بهویژه در موضوع رفتوآمد هزینههای بالایی وجود دارد؛ چراکه نمیتوان برای سالمندان سرویس تعیین کرد و به آنها گفت سر فلان ساعت مثلا سر چهارراه بایستید. آنها چون مسن هستند باید ماشین درب خانههایشان برود که هزینه زیادی را برای آنها ایجاد میکند. البته در این زمینه بهزیستی کمک زیادی میکند. یارانههایی پرداخت میکند. اگر این کمکها نبود، ما در همان سالهای اول مجبور بودیم در مرکز را ببندیم. یک علت دیگر نیز کمبود مربی در این زمینه است؛ یعنی آموزش مربی سالمند موضوعی است که ما باید الان به آن توجه کنیم . ما همیشه با بهزیستی و مراکز دیگر این موضوع را عنوان کرده و تصمیم داشتیم از طریق فنی و حرفهای اقدام کنیم. البته هنوز فنی و حرفهای سازوکاری برای این قضیه ندارد که در صورت انجام میتواند این موضوع را خیلی جلو بیندازد؛ یعنی تربیت مربی تخصصی که در زمینههای مختلف به سالمندان آموزش دهد؛ مثلا الان وقتی بخواهیم مربی انگلیسی جذب کنیم باید تحصیلات لیسانس یا فوقلیسانس در این زمینه داشته باشیم؛ بعد باید به آنها آموزش دهیم که چطور این درسها را با سالمند کار کنند و روش برخورد با سالمند چگونه باید باشد. این مسائل در عدم افزایش و شکلگیری چنین مراکزی مؤثر است و اگر مراکز دولتی، غیردولتی و رسانهها با یکدیگر همکاری کنند تا چنین مراکزی در سطح شهر وسعت پیدا کند، تأثیر بسیاری خواهد داشت.
خیران هم مشارکتی با مرکز شما دارند؟
ما با خیران ارتباط داریم؛ ولی ارتباطمان در آن حدی نیست که بتوانند کمکی کنند؛ چراکه مرکز ما خصوصی است.هنوز نتوانستهایم توجه خیران را به این موضوع جلب کنیم؛ درعینحال که عدهای مددجو در این مرکز هستند که خدمات به آنها کاملا بهصورت رایگان انجام میشود؛ چون ازنظر مالی بضاعت پرداخت هزینه را ندارند و خیران میتوانند در این موارد کمک کنند.
در مرکز رنگینگمان سپید هم خانمها و هم آقایان میتوانند حضور داشته باشند؟
بله؛ ولی آقایان هنوز خیلی توجهشان به مرکز جذب نشده است؛ چون آنها اکثرا بودن با همسنوسالهایشان را با رفتن به پارکها تأمین میکنند؛ ولی ما مطمئن هستیم که اگر به این مراکز مراجعه کنیم خیلی برای آنها بهتر و مفیدتر است. ما الان این کمبود را برای آقایان هم خیلی احساس میکنیم؛ بهخصوص آقایانی که همسران خود را ازدستدادهاند و به برنامههایی که در این مرکز برگزار میشود، احتیاج زیادی دارند؛ اما هنوز نتوانستهایم جلبشان کنیم.
مدیریت مرکز توسط چه کسی انجام میشود؟
من و خواهرم. خواهرم کارشناس پرستاری است. او به انجام فعالیتهایی با رویکرد سلامتمحور و پیشگیرانه تمایل داشت، نه درمان. من هم کارشناس علوم تربیتی و کارشناسارشد مدیریت اجرایی هستم؛ البته ما بهصورت کاملا مشارکتی و شورایی با کارکنان کار میکنیم.
این مرکز کتابخانه هم دارد؟
مرکز رنگینکمان سپید حدود هزار جلد کتاب دارد؛ ولی میتواند بهتر باشد و هنوز خیلی کار دارد. عمدهکتابهای موجود، داستانی هستند. لازم است این موضوع از طریق رسانهها به گوش نویسندهها برسد که کتابهای با محتوای سالمندی خیلی اندک هستند؛ ضمن اینکه چاپ کتابهای مناسب برای سالمند هم مناسب نیست؛ ازجمله اندازه فونتها که برای سالمندان اهمیت زیادی دارد. موضوع دیگر، پیک است که ما با همکاری روزنامه اصفهانزیبا و اداره اجتماعی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان منتشر میکنیم و واقعا برای بسیاری از سالمندان گشایشی شده است؛ چون روزنامه را به دلیل فونت ریز نمیتوانند بخوانند و درباره مجلهها هم فقط آنهایی را که فونت بزرگ دارند، استفاده میکنند. درمجموع در این زمینه کمبود وجود دارد.
در دوران کرونا چطور فعالیت داشتید؟
از اواخر 1398 که مسئله کرونا جدی شد، خیلی سریع در اواسط بهمنماه مرکز را تعطیل کردیم؛ ولی از همان زمان بهسرعت با کارکنان و سالمندانی که موبایل مجهز به واتساپ یا توانایی استفاده از آن را داشتند، گروههای واتساپ تشکیل دادیم. کار خود را شروع کردیم و برای عید نوروز پیامهای مخصوص عید را فرستادیم و بعد از عید هم بلافاصله همه کلاسها ازجمله یوگا، ادبیات، نقاشی، زبان انگلیسی و سایر برنامهها را از طریق گروههای واتساپ بهصورت آنلاین و آفلاین و همچنین از طریق اینستاگرام ادامه دادیم. البته تعدادی از سالمندان نمیتوانستند از فضای مجازی استفاده کنند؛ به همین دلیل در این مدت بخش فنی مرکز با تکتک سالمندان تماس میگرفتند و بهصورت تلفنی یا حتی در مواردی نیز بهصورت حضوری روش کار با موبایل و واتساپ و اینستاگرام را به آنها آموزش میدادند تا بتوانند در کلاسها حضور داشته باشند. در کنار آن، افرادی بودند که اصلا موبایل هوشمند نداشتند یا نمیتوانستند از آن استفاده کنند. به این منظور گروهی را به اسم گروه کارت ایجاد کردیم که مخفف «کمیته آموزش روزانه توانبخشی» است. ما در آن گروه متوجه شدیم که تقریبا چهل نفر از سالمندان فاقد موبایل هوشمند هستند یا توانایی استفاده از آن را ندارند؛ بنابراین این چهل نفر را به پنج دسته تقسیم کرده و برای هر گروه یک تسهیلگر قراردادیم. تسهیلگر در ابتدای هر هفته طرح درسها را از معلمها میگرفت و معلمها هم طرح درسهایی را ارائه میکردند که برای این گروه مناسب باشد و فرزندان آنها بتوانند بهصورت تلفنی یا ارسال برای واتساپ، برنامههای کلاس را به سالمندان برسانند. گفتنی است که هیچکدام از این موارد راحت نبوده که بشود برنامههای کلاسها را با تلفن به سالمندان توضیح داد؛ اما کارکنان با دلسوزی تمام و کاملا متعهدانه این کار را از ابتدای سال 99 انجام دادهاند و همچنان ادامه دارد.