چرا تمایل به خودکشی در بین جوانان افزایش یافته است؟

خودکشی ریشه در بحران‌های فرهنگی دارد

خودکشی جوانان یکی از چالش‌های بزرگ اجتماعی در جوامع امروزی است که به دلایل مختلفی ازجمله فشارهای روانی، مشکلات خانوادگی و بحران‌های هویتی به وجود می‌آید.

تاریخ انتشار: 10:05 - شنبه 1403/09/3
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
خودکشی ریشه در بحران‌های فرهنگی دارد

به گزارش اصفهان زیبا؛ خودکشی جوانان یکی از چالش‌های بزرگ اجتماعی در جوامع امروزی است که به دلایل مختلفی ازجمله فشارهای روانی، مشکلات خانوادگی و بحران‌های هویتی به وجود می‌آید. جوانان به دلیل سن و شرایط زندگی‌شان ممکن است در برابر مشکلات روانی آسیب‌پذیرتر باشند و در مواجهه با چالش‌ها، به دلیل نبود مهارت‌های مقابله‌ای یا حمایت‌های اجتماعی، به خودکشی روی بیاورند. در بسیاری از موارد، جوانان احساس بی‌هدفی، بی‌اعتمادی به آینده و ناتوانی در یافتن جایگاه اجتماعی دارند که این عوامل می‌تواند زمینه‌ساز بحران‌های روانی و درنهایت خودکشی باشد.

در این میان، مشکلات اقتصادی، نابرابری‌های اجتماعی، فشارهای تحصیلی و شغلی، و حتی مشکلات خانوادگی می‌توانند به‌شدت بر روان جوانان تأثیر بگذارند. نبود فرصت‌های شغلی مناسب، عدم امنیت اجتماعی و فشارهای اجتماعی که اغلب در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌شود، بر احساس ناامیدی و استیصال در میان جوانان می‌افزاید.

به همین دلیل، خودکشی بیشتر در افرادی مشاهده می‌شود که با ناتوانی در مواجهه با چالش‌ها و بحران‌ها روبه‌رو هستند.این بحران علاوه بر تأثیر بر فرد، پیامدهای عمیقی بر خانواده‌ها و جامعه به‌جا می‌گذارد. از دست دادن یک فرد به دلیل خودکشی، غم و درد فراوانی برای خانواده و اطرافیان ایجاد می‌کند و همچنین باعث ایجاد احساسات منفی در جامعه می‌شود. خودکشی درواقع نشان‌دهنده شکست سیستم‌های اجتماعی، حمایتی و درمانی است که نتوانسته‌اند به‌درستی به نیازهای روانی جوانان پاسخ دهند.در این خصوص به گفت‌وگویی با سعید معیدفر، جامعه‌شناس و رئیس اسبق انجمن جامعه‌شناسان ایران می‌پردازیم.

علت اصلی افزایش خودکشی میان جوانان را چه عواملی می‌دانید؟

افزایش خودکشی در میان جوانان به طور عمده ریشه در بحران‌های اجتماعی دارد. هرچند اختلالات روانی و افسردگی شدید نقشی مهم در این پدیده ایفا می‌کنند، اما عوامل اجتماعی نیز سهم بسزایی دارند. زمانی که فرد دچار بحران روانی می‌شود، این بحران به طور طبیعی ناشی از شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که او در آن زندگی می‌کند.

در حقیقت، فردی که به خودکشی می‌اندیشد، معمولا از وضعیت بی‌هدف بودن و بحران‌های روانی رنج می‌برد. او دچار احساس ناتوانی، بی‌هویتی و استیصال می‌شود. اما باید گفت که این بحران‌ها معمولا به‌طور غیرمستقیم به دلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی شکل می‌گیرند. فرد احساس می‌کند که دیگر هیچ پیوند و ارتباطی با جامعه ندارد و زندگی‌اش فاقد معنا و هدف است.

آیا می‌توان تفاوتی بین فردی که جان خود را فدای مردم جامعه می‌کند و کسی که دست به خودکشی می‌زند قائل شد؟

بله، تفاوت بسیار آشکاری وجود دارد. در شرایطی مانند جنگ‌ها یا مواقعی که فرد برای یک هدف بزرگ اجتماعی یا ملی جان خود را فدا می‌کند، او احساس همبستگی و پیوستگی با جامعه دارد. این فرد برای چیزی بزرگ‌تر از خود، جانش را فدا می‌کند و درعین‌حال، احساس می‌کند که جامعه از او حمایت می‌کند. اما در مورد خودکشی، فرد احساس می‌کند که از جامعه طرد شده و هیچ هدفی برای ادامه زندگی ندارد. درواقع، او به دلیل احساس انزوا، بی‌هدف بودن و بی‌هویتی دست به چنین اقدامی می‌زند.

به‌عنوان یک جامعه‌شناس، چه راهکارهایی را برای کاهش این بحران پیشنهاد می‌کنید؟

اولین قدم این است که ما باید شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را بازنگری کنیم. مشکلاتی که امروز جوانان با آن روبه‌رو هستند، ریشه در سیاست‌ها و برنامه‌های اجتماعی نادرست گذشته دارد. باید به بهبود شرایط اقتصادی، اشتغال و برقراری عدالت اجتماعی پبپردازیم و فرصتی برای رشد و پیشرفت جوانان فراهم کنیم. در کنار این، نهادهای اجتماعی باید از نو فعال شوند و روابط اجتماعی سالم را تقویت کنند. تنها با اصلاح ساختارهای اجتماعی و ارائه فرصت‌های واقعی می‌توان امید و انگیزه را در جوانان احیا کرد.

به نظر شما، آیا مداخلات روان‌شناختی و روان‌پزشکی به‌تنهایی می‌توانند راه‌حل مناسبی برای این بحران باشند؟

مسلما مداخلات روان‌شناختی و روان‌پزشکی برای درمان افسردگی و بحران‌های فردی مؤثر هستند، اما باید توجه داشت که این‌ها تنها مسکن موقتی هستند. ریشه این بحران‌ها در شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نهفته است و تنها با اصلاح این شرایط می‌توان راه‌حل‌های واقعی و پایدار برای کاهش خودکشی و بهبود وضعیت روانی جوانان ارائه کرد.

شما بر این باورید که جامعه به سمت «زوال همبستگی اجتماعی» پیش می‌رود؟

متأسفانه ما شاهد روندی هستیم که جامعه از کارکردهای خود به‌عنوان یک نهاد اجتماعی محروم می‌شود. زمانی که جامعه قادر به ایجاد پیوستگی و همبستگی میان اعضای خود نباشد و نتواند فرصت‌های اجتماعی و اقتصادی فراهم کند، افراد احساس انزوا و بی‌هدف بودن می‌کنند. این بی‌همبستگی درنهایت می‌تواند به بحران‌های عمیق‌تری مانند خودکشی منجر شود. وقتی فرد احساس کند که دیگر جایی در جامعه ندارد و توانایی تحقق آرزوها یا رسیدن به اهداف شخصی را از دست داده است، این احساس بی‌اعتنایی می‌تواند به تصمیمات جدی و خطرناک منتهی شود.

در چنین شرایطی، افراد نه‌تنها ارتباط خود را با جامعه قطع می‌کنند، بلکه ممکن است زندگی خود را بی‌ارزش ببینند و تصمیم به پایان دادن به آن بگیرند. این بحران اجتماعی نیازمند اقداماتی جدی و سیستماتیک از سوی نهادهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است تا بتوانند همبستگی اجتماعی را تقویت کرده و فرصت‌های جدیدی برای افراد ایجاد کنند تا حس تعلق و امید در جامعه تقویت شود.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

4 × 5 =