به گزارش اصفهان زیبا؛ دیماه با امتحاناتش به پایان رسید. اما روایتهای عجیبغریبی که در آن اتفاق افتاد هنوز بیان نشده است. روایتهایی از جنس عدالت، آموزش، دانشجو، استاد و دانشگاه. روایتهایی که منبع آن دل پر داغ دانشجویان تلاشگری است که رقمخوردنش بذر ناامیدی و تلاشنکردن را در دلشان کاشته است. در مدرسه و دانشگاه برای ارزیابی دانشآموزان و دانشجویان از آنها امتحان میگیرند.
نتیجه این امتحان چه خوب باشد و چه بد، نشاندهنده سطح علمی دانشآموزان و دانشجویان است. اگر نتیجه خوب باشد، یعنی دانشآموز یا دانشجو به آگاهی لازم از آن درس رسیده است و میتواند به مراحل بالاتری برود. اما اگر نتیجه بد باشد، یعنی دانشآموز یا دانشجو به سطح مورد قبولی نرسیده است و باید دوباره آن درس را مطالعه کند؛ چرا که توانایی و آگاهی لازم برای رفتن به مرحله بالاتر را ندارد و دچار مشکل خواهد شد.
قطعا همه ما از چگونگی قبولی یا عدم قبولی دانشآموزان و دانشجویان آگاه هستیم. مدرسه را نمیدانم؛ اما این وضعیت استانداردی که همه از آن آگاه هستیم در برخی از مواقع در دانشگاهها حاکم نیست. در دانشگاه روزی شاهد این هستی که برگه آزمون تو را که با هزاران زحمت و بیخوابی به جوهر آغشته کردی استاد زیر دست دانشجوی دیگری قرار میدهد تا از آن رونویسی کند. زمانی که علت این کار را از استاد جویا میشوی پاسخ میدهد: «مریض بوده و فرصت نکرده است درس بخواند گناه دارد!» اینجاست که تو میشوی ظالم و مجبور هستی برای اینکه استاد ناراحت نشود و برخورد بدتری با تو نداشته باشد با سکوتکردن جلسه امتحان را ترک کنی.
بسیار شاهد تقلب دادن اساتید بهظاهر دلسوز به دانشجویانی که از آنها خوششان میآید خواهید بود. گاهی دانشجویان پس از خارجشدن از امتحان باذوق و شوق فراوان از اساتیدی صحبت میکنند که وقتی شاهد تقلبکردنشان بوده است لبخند ملیحی زده و بیان کرده: «ای شیطون!» از تقلب دادن که بگذریم گاهی نمره دادن هم عشقی میشود. استادی عشقش میکشد به دانشجوی موردعلاقهاش که اکثر زمان کلاس را به بهانههای مختلف میپیچاند و حس و حالی برای گوشدادن به سخنان استاد ندارد تحقیقی دهد که نمره اضافه داشته باشد. سؤال اول من این است که چرا فرصت داشتن نمره اضافه در اختیار همه دانشجویان حاضر در کلاس قرار نمیگیرد؟ و سؤال دوم اینکه چرا به آن دانشجو میگوید به بقیه بچهها نگوید که به او برای داشتن نمره بیشتر تحقیق و کار اضافه داده است؟
روزی هم یکی از اساتید رشته مدیریت مالی یکی از دانشگاههای اصفهان به دو دانشجو که مانند هم پاسخ برگه را داده بودند دو نمره متفاوت میدهد. یکی از آنها 20 میشود و نفر بعدی 14 میگیرد. دانشجویی که نمره 14 گرفته اعتراض میکند و استاد به او نمره 8 میدهد. زمانی که دانشجو نمره 8 را میبیند، پیگیریهای لازم برای عشقی نمره دادن استاد را انجام میدهد و به نمرهای که حقش بود میرسد. اما اینجا هم سؤالی ایجاد میشود. مگر چند دانشجوی باهمت پیدا میشود که چند روزی وقت بگذارد، پیگیر باشد و مدیرگروهی دلسوز داشته باشد که به نیازهای دانشجو توجه کند تا دانشجو به هدف خودش برسد؟
روایتهای نمره دادن و نمره گرفتن زیاد و عجیب است؛ اما بهتر است در انتها به جای روایتهای تلخ به این نکته اشاره کنیم که تقلب دادن و ارفاقهای غیرمنطقی نشانه خوببودن استاد نیست. بلکه کمک اساتید به رشد دادن و قبولی دانشجویانی که توانایی و آگاهی لازم را ندارند سبب میشود در آیندهای بسیار کوتاه نیروی انسانی داشته باشیم که فقط بهدروغ بر روی کاغذ توانمند هستند؛ نیروی انسانی که هنوز یاد نگرفتهاند اگر تمام تلاششان را نکنند مجبور هستند یک مسیر را دو بار سپری کنند. نیروی انسانی که پذیرفتهنشدن را نخواهند پذیرفت. نیروی انسانی که یادگیری و داشتن مهارت برایشان اهمیتی ندارد و فقط میخواهند به هر قیمتی که شده به نتیجه برسند و… عامل همه موارد بیان شده اساتیدی هستند که فکر میکردند دلسوز دانشجو هستند؛ اما در حقیقت به آینده ایران و عدالت آموزشی آسیب وارد کردهاند.