به گزارش اصفهان زیبا؛ فرزندپروری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و در این زمینه سوالات زیادی برای والدین وجود دارد. از این رو برخی از مراکز و مدارس برنامه یا همایشهایی را به آن اختصاص داهاند.
از جمله مدرسه شهید پورسینا که با دعوت از دکتر مائده ملکزاده، من متخصص خانواده و بهبود روابط بین فردی و کودک و مدیر سالن مطالعه درخشان به بررسی و آموزش منظومه خانوادگی در فرزندپروری پرداختهاند:
بر اساس نظریه ادلر؛ منظومه خانوادگی، محوری است که در آن ترتیب تولد، تعداد فرزندان، جنسیت میتواند تاثیرگذار باشد.
اما موقعیتهای روانی کودک بستگی به 2 عامل دارد:
1-موقعیت توالی کودک
2-جایگاه فرزند در خانواده
آدلر معتقد بود که خانواده تاثیر مهمی بر شخصیت فرد دارد.
او اظهار داشت که هر کسی از طریق مجموعه خانواده «دیدگاه منحصر به فرد» خود را درباره خود، دیگران و زندگی تشکیل میدهد.
عواملی چون ارزشهای فرهنگی و خانوادگی، انتظارات نقش جنسیتی و ماهیت روابط میان فردی همگی تحت تاثیر مشاهده الگوهای تعامل در خانواده توسط کودک قرار دارند.
شیوه زندگی را میتوان به منزله یک اسطورهشناسی شخصی تصور کرد و رفتار فرد به طریقی است که گویی اسطورههای او درست هستند، اما چنین نیست و فرد به اسطورههایی اعتقاد دارد که واقعی هستند و بخشی از آن را با حقیقت عوضی میگیرد.
نوع اخیر را اشتباهات اساسی مینامند که انواع آن عبارتست از:
تعمیمهای افراطی: مثل اینکه شخص بگوید همه قصد فریب او را دارند یا به هیچکس نمیشود اعتماد کرد و یا اینکه هیچکس لیاقت دوستی با او را ندارد.
اهداف نادرست یا غیر ممکن مربوط به امنیتخاطر: مانند اینکه فرد ادعا کند که باید همه را راضی نگه داشت و یا اینکه همیشه باید اول شد.
سوء ادراک از زندگی و نیازهایش: مثل اینکه مراجع بگوید زندگی به من فرصت نفس کشیدن نمیدهد یا اینکه دیگر نمیتوانم شرایط خودم را تحمل کنم چون برایم حکم جهنم را دارد.
انکار ارزش خود یا به حداقل رساندن آن: مثل اینکه فرد بگوید من انسان بدبختی هستم و هرگز موفق نخواهم شد یا اینکه معتقد باشد دست به هر چیزی که بزند، خاکستر میشود.
ارزشهای نادرست: مانند اینکه شخص معتقد باشد باید اول شود، حتی اگر پا رو دوش دیگران بگذارد یا اینکه برای ارتقاء باید دل مدیر را بدست آورد.
تغییر برداشت: نهایت اینکه مشاوران آدلری به درمانجویان، روشهای تازه نگریستن به خود، دیگران و زندگی را میآموزند.
مشاوران از طریق فرایند تامین کردن «نقشه» شناختی تازه برای درمانجویان، یعنی آگاهی بنیادی از هدف رفتارشان به آنها کمک میکنند تا برداشتهای خود را تغییر دهند.