به گزارش اصفهان زیبا؛ در جهان شبکهای و عرصه ارتباطات کنونی، زبان صرفا وسیلهای برای مکالمه نیست؛ بلکه بهعنوان ابزاری راهبردی در خدمت دیپلماسی و توسعه قدرت نرم به کار میرود؛ آنچه شهرها در جایگاه بازیگران نوظهور میدان دیپلماسی میتوانند از آن بهعنوان عامل تأثیرگذار برای شکلگیری روابط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی استفاده کرده و در مسیرهای مستقل از دولتها تعاملات بینالمللی خود را احیا و تقویت کنند.
در این میان، زبانهای مشترک نیز از مهمترین مؤلفههای تسهیلکننده روابط هستند و شهرهای جهان حتی با بهرهگیری از این فضا میتوانند موانع ارتباطی خود را کنار زده و نوعی همکاریهای راهبردی برای خود در عرصه بینالملل به وجود آوردند.
شهر اصفهان هم با توجه به اینکه با شبکه گستردهای از شهرهای خواهرخوانده خود در ارتباط است و در موقعیتی منحصربهفرد برای بهرهگیری از ظرفیتهای مختلف دیپلماسی شهری قرار دارد، میتواند در استفاده از این ابزار، زمینه توسعه و تقویت تعاملات خود را بهخصوص با شهرهایی از کشورهای همزبان فراهم سازد و همچون بسیاری از شهرهای پیشرو در جهان، از زبان بهعنوان ابزاری نرم برای تقویت روابط اقتصادی، گردشگری و فرهنگی بهره ببرد.
آنطور که تجربههایی مانند پیوندهای شهری میان کشورهای همزبان نشان داده که اشتراک زبانی میتواند به تسریع همکاریها در حوزههای تجاری، دانشگاهی و فرهنگی بینجامد. حال پرسش اساسی این است که این ویژگی تا چه حد میتواند به تقویت دیپلماسی شهری اصفهان منجر شود و اشتراک زبانی چگونه میتواند تضمینکننده تعاملات پایدار فیمابین اصفهان با شهرهای خواهرخواندهاش باشد؟
بدین منظور با والی رضایی، رئیس دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه اصفهان، گفتوگو کردهایم و ابعاد مختلف تأثیر زبان در تعاملات بینالمللی شهرها، جایگاه اصفهان در این بستر و راهکارهای تقویت دیپلماسی شهری از منظر زبانی را واکاوی کردهایم و درنهایت در این مصاحبه این پرسش اصلی را مطرح کردهایم که اصفهان چگونه میتواند از ظرفیت زبانی خود بهمنظور تثبیت جایگاهش در دیپلماسی شهری بهره ببرد؟
برای مقدمه به این موضوع بپردازید که زبانهای مشترک چه نقشی در برقراری ارتباط، انتقال دانش و ایجاد همبستگی میان ملتها دارند؟ از طرفی با توجه به نمونههای موجود، چگونه یک زبان مشترک میتواند به تقویت روابط دیپلماتیک و فرهنگی میان کشورها و ملتها کمک کند و در برخی مواقع کاهش تنشها را در روابط باعث شود؟
در زبانشناسی، زبان مشترک به زبانی اطلاق میشود که در میان چند ملت یا کشور مورداستفاده قرار میگیرد و خاستگاه یکسانی دارد؛ مانند زبان فارسی که در ایران، افغانستان، تاجیکستان و برخی دیگر از مناطق دنیا تکلم میشود؛ اما زبان مشترک همیشه به معنای زبان مادری یا ملی یک کشور نیست.
در برخی موارد، کشورهایی با زبانهای مادری متفاوت، از یک زبان مشترک بهعنوان ابزار ارتباطی استفاده میکنند. نمونه بارز آن زبان انگلیسی است که در کشورهایی مانند هند و پاکستان بهعنوان زبان اداری و علمی به کار میرود. بهعنوان یک زبانشناس، ابتدا باید بر این نکته تأکید کنم که زبان، نخستین و اصلیترین ابزار ارتباط میان انسانهاست. البته زبان نقشهای دیگری نیز دارد، مانند زیباییآفرینی و ایجاد همدلی؛ اما مهمترین کارکرد آن، برقراری ارتباط است. این ارتباط میان افراد و جوامع مختلف، خود به ایجاد همبستگی و همدلی کمک میکند.
هرچند گفته شده است که «همدلی از همزبانی بهتر است»؛ اما نمیتوان انکار کرد که همزبانی نیز یکی از عوامل شکلگیری همدلی محسوب میشود. در پاسخ به بخش دوم سؤال شما باید بگویم که نمونه بارز این مسئله، کشورهای عضو اتحادیه عرب هستند.
این کشورها، با وجود تفاوتهای نژادی و تاریخی، بهواسطه زبان عربی به یکدیگر پیوند خوردهاند و هویت فرهنگی مشترکی را شکل دادهاند. زبان عربی پس از گسترش اسلام به بسیاری از مناطق دنیا وارد و در سرزمینهایی که پیشتر عربزبان نبودند، مانند شمال آفریقا، تثبیت شد.
از طرفی باید گفت زبان نهتنها ابزاری برای ارتباط، بلکه وسیلهای برای انتقال فرهنگ، دانش و تمدن نیز به شمار میرود؛ چراکه در صورت نبود زبان، هر پیشرفتی که در یک نسل صورت میگرفت، با همان نسل از بین میرفت و امکان انتقال آن به نسلهای بعدی وجود نداشت.
در واقع نقش زبان در حفظ و توسعه دانش بشری چنان پررنگ است که حتی در عصر ارتباطات، اینترنت و هوش مصنوعی، همچنان یکی از ارکان اصلی تعاملات جهانی محسوب میشود. در این میان، زبان فارسی نیز بهعنوان زبانی با پیشینهای غنی و تمدنی دیرینه، جایگاه ویژه در منطقه دارد.
این زبان، نهتنها زبان رسمی ایران، افغانستان و تاجیکستان است؛ بلکه در مناطقی مانند شمال عراق و بخشهایی از پاکستان نیز مورداستفاده قرار میگیرد. همچنین وجود شاعران و نویسندگانی که همچنان به زبان فارسی فعالیت میکنند، نشاندهنده ظرفیت بالای این زبان برای تقویت روابط فرهنگی، علمی و اقتصادی میان کشورهاست.
به روابط ایران و تاجیکستان، کشوری که از زبان مشترک با ایران برخوردار است، اشاره کردید. با توجه به سفر اخیر رئیسجمهور ایران به تاجیکستان و اقدامات انجام شده در راستای تقویت روابط دو کشوردر این سفر، از نقش زبان مشترک فارسی در گسترش تعاملات ایران و تاجیکستان بگویید و اینکه به نظر شما این اشتراک زبانی چگونه میتواند در دیپلماسی فرهنگی و ارتباطات منطقهای بین شهرها مؤثر باشد؟
بله دقیقا؛ در سفر اخیر رئیسجمهور ایران به تاجیکستان، شاهد روابط گرم و دوستانهای میان دو کشور بودیم که این تعاملات، ریشه در اشتراکات فرهنگی و زبانی ما دارد. بسیاری از بزرگان ادبی و فرهنگی ما در تاجیکستان متولد شده یا در آنجا آرام گرفتهاند؛ ازجمله رودکی و شاعران پارسیگوی سدههای نخستین ادبیات فارسی.
به عبارتی این پیوند زبانی و فرهنگی، سرمایهای ارزشمند برای ایران محسوب میشود که در طول تاریخ نیز نقش مهمی در ارتباطات میان دو ملت ایفا کرده است. بااینحال، در برهههایی تلاشهایی از سوی برخی جریانها و رسانههای بینالمللی صورت گرفته تا کشورهای فارسیزبان را از هم جدا کرده و با ایجاد تمایزهای زبانی تصنعی، هویت مشترک فرهنگی این ملتها را تضعیف کنند.
نمونهای از این رویکرد، استفاده از اصطلاحاتی مانند «زبان تاجیکی» یا «دری» بهجای «فارسی» برای تفکیک زبان مردم تاجیکستان و افغانستان از ایران است؛ به همین دلیل وزارت امور خارجه ایران از همان سالهای نخست انقلاب و در مکاتبات رسمی با سازمانهای بینالمللی، بر استفاده از عنوان Persian بهجای Farsi تأکید کرد؛ چراکه «پرشین» یادآور فارسی قدیم و یک پیوند زبانی تاریخی است که بهعنوانمثال سه کشور فارسیزبان را به هم متصل میکند؛ اما اگر از واژه فارسی استفاده کنیم، بدین معنا است که ما از کشورهای تاجیکستان و افغانستان جدا هستیم.
علاوه بر افغانستان و تاجیکستان، در اقلیم کردستان عراق نیز زبان فارسی حضوری پررنگ دارد. در شهرهایی مانند سلیمانیه و اربیل، بسیاری از مردم باسواد به فارسی مسلط هستند و حتی شاعران و نویسندگانی به این زبان فعالیت میکنند. این اشتراکات فرهنگی و زبانی، ظرفیتهای ارزشمندی برای ایران در حوزه دیپلماسی فرهنگی و شهری ایجاد میکند که میتوان از آن برای تقویت روابط منطقهای بهره برد.
نکته مهم در ارتباط با کشورهای فارسیزبان این است که برخلاف کشورهای عربی که صرفا همزبانی دارند، ایران، افغانستان و تاجیکستان نهتنها ازنظر زبانی، بلکه ازلحاظ تاریخی، فرهنگی و حتی نژادی نیز اشتراکات عمیقی دارند.
بسیاری از این مناطق، در گذشته بخشی از ایران بودهاند و با وجود تحولات سیاسی و جغرافیایی، همچنان پیوندهای هویتی و فرهنگی خود را با ایران حفظ کردهاند و بهنوعی بخشی از ایرانِ فرهنگی هستند. این واقعیت، فرصت مهمی برای گسترش تعاملات در حوزههای مختلف، ازجمله دیپلماسی عمومی و شهری، به شمار میآید.
در شرایط کنونی جهان که زبان انگلیسی بهعنوان زبان غالب در عرصه بینالمللی شناخته میشود، چگونه زبانهای بومی و منطقهای میتوانند جایگاه خود را در دیپلماسی عمومی و فرهنگی حفظ کرده و حتی بهعنوان ابزاری برای تقویت همبستگی ملی و روابط فراملی مورداستفاده قرار گیرند؟
نکته بسیار مهمی را مطرح کردید. نمونه بارز اهمیت زبانهای بومی در دیپلماسی عمومی را میتوان در سفر اخیر رئیسجمهور ایران به کردستان عراق بهعنوان اولین سفر خارجی او مشاهده کرد. در این سفر، رئیسجمهور به زبان کردی با مقامات اقلیم کردستان عراق گفتوگو کرد که بازتاب گستردهای در رسانهها داشت و تأثیر عمیقی بر افکار عمومی گذاشت؛ اقدامی که نه تنها نشاندهنده تسلط ایشان بر این زبان به دلیل زندگی در این منطقه بود؛ بلکه پیام مهمی را منتقل کرد که پیوندهای فرهنگی و زبانی میتوانند بهعنوان عاملی برای ایجاد همبستگی و تقویت روابط منطقهای در حوزه اقتصادی و فرهنگی عمل کنند.
این مسئله تنها به کردستان عراق محدود نمیشود. ایران دارای تنوع زبانی گستردهای است و بسیاری از مناطق مرزی، زبان مشترکی با کشورهای همسایه دارند؛ برای مثال، ترکزبانان ایران میتوانند نقش مؤثری در تعاملات با کشورهای ترکزبان منطقه ایفا کنند؛ اما نکته مهم اینجاست که بدخواهان ایران همواره تلاش کردهاند از این تنوع زبانی به ضرر ما استفاده کنند.
آنها کوشیدهاند ترکزبانان آذری را به سمت کشورهای همسایه متمایل کنند یا کردهای ایران را به اقلیم کردستان عراق نزدیک سازند. حتی در بلوچستان نیز این تلاشها برای ایجاد شکاف هویتی وجود داشته است. با این حال، این اقدامات هرگز موفقیت کامل نداشته و نخواهد داشت؛ چراکه ایران ازنظر تاریخی و فرهنگی، قدرت و پیوستگی خود را حفظ کرده است.
نکته کلیدی این است که زبانهای بومی و محلی ایران مانند کردی، بلوچی، ترکی و سایر گویشها، ریشههای مشترکی با فارسی دارند و از یک پیوند فرهنگی عمیق برخوردارند.
کمی به نقش زبان در دیپلماسی شهری و دیپلماسی غیررسمی بپردازیم. با تمرکز بر روابط بینشهری اصفهان در حوزه بینالملل بگویید شهرها چگونه میتوانند از این ظرفیت برای تقویت روابط بینالمللی خود استفاده کنند؟
دیپلماسی شهری یکی از شاخههای دیپلماسی عمومی است که به شکل غیررسمی و غیردولتی پیش میرود. این نوع دیپلماسی میتواند از ابزارهای مختلفی مانند دیپلماسی فرهنگی، ورزشی و علمی بهره ببرد. اگر بخواهیم با تمرکز بر اصفهان این موضوع را بررسی کنیم، باید بگوییم که اصفهان جایگاهی جهانی دارد و در برخی کشورها حتی از خود ایران هم شناختهشدهتر است.
این موقعیت تاریخی و فرهنگی باعث شده که اصفهان همواره موردتوجه گردشگران، پژوهشگران و مستشرقین قرار بگیرد. در بحث ارتباط زبان و دیپلماسی شهری اصفهان، چند بعد قابلبررسی است.
نخست، تعامل با کشورهای فارسیزبان مانند تاجیکستان و افغانستان که اشتراکات فرهنگی و زبانی زیادی با ایران و اصفهان دارند. این ارتباط از طریق پیوند میان شهرهای مهم این کشورها، مانند ارتباط احتمالی اصفهان با هرات یا دوشنبه، میتواند تقویت شود.
در این حوزه، دیپلماسی شهری در فضایی غیررسمیتر و از طریق سفرهای مقامات شهری، نهادهای فرهنگی و حتی تعاملات مردمی شکل میگیرد. در این زمینه، ما هیچ مشکلی نداریم و همه شرایط برای توسعه همکاریها مهیاست. اما در سطح بینالمللی و در ارتباط با کشورهایی فراتر از منطقه فارسیزبان، شرایط متفاوت است.
در اینجا، نقش زبان فارسی بهعنوان یک زبان فرهنگی و تاریخی اهمیت پیدا میکند و ما باید بر فرهنگ ایرانی و فرهنگ شرقی و جایگاه زبان فارسی تمرکز کنیم. در بسیاری از کشورهای جهان، کرسیهای آموزش زبان فارسی در دانشگاهها و مؤسسات خصوصی فعال هستند و تعداد علاقهمندان به یادگیری فارسی رو به افزایش است.
اصفهان نیز از این ظرفیت بهره میبرد. دانشگاه اصفهان دارای یک مرکز قوی آموزش زبان فارسی است که دانشجویان بینالمللی زیادی را جذب کرده است؛ همچنین آموزش زبان فارسی در مؤسسات خصوصی شهر نیز در حال گسترش است. این دانشجویان و محققان بینالمللی که برای تحصیل یا فعالیتهای علمی و فرهنگی به اصفهان میآیند، میتوانند به پلهای ارتباطی مؤثری در راستای دیپلماسی شهری تبدیل شوند.
علاوه بر این، اصفهان میتواند از طریق ارتباط با ایرانیان مقیم خارج نیز دیپلماسی شهری خود را توسعه دهد. تعداد زیادی از شهروندان اصفهانی در کشورهای مختلف، بهویژه در ترکیه، مشغول به کار یا تحصیل هستند. برنامهریزی برای ایجاد ارتباط میان شهروندان اصفهانی داخل و خارج از کشور و استفاده از ظرفیت آنان در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و دانشگاهی میتواند یکی از راههای تقویت تعاملات بینالمللی شهر باشد؛ بهعنوانمثال، دانشجویانی که برای فرصتهای مطالعاتی به دانشگاههای خارجی میروند، میتوانند روابط علمی و پژوهشی جدیدی ایجاد کنند که پس از بازگشت نیز ادامه پیدا کند.
درمجموع، دیپلماسی شهری و فرهنگی باید زمینهساز دیپلماسی رسمی باشد. اگر این بسترها فراهم نشود، حتی عالیترین دیدارهای رسمی میان مقامات کشورها هم تأثیر چندانی نخواهد داشت. دیدارهای دیپلماتیک ممکن است با استقبال گرم، تمجیدهای متقابل و حتی اعطای دکترای افتخاری همراه باشد؛ اما اگر زمینههای مردمی، فرهنگی و علمی تقویت نشده باشند، این دیدارها در عمل چندان ثمربخش نخواهند بود.
شما بهنوعی اشاره کردید که زبانشناسی باید در سیاستگذاری ما نهادینه شود. توضیح دهید چگونه میتوان از این رویکرد برای رفع چالشها در روابط بینالمللی چه در سطح بین دولتها و چه در روابط بین ملتها استفاده کرد؟
ما زبانشناسان معتقدیم که در بسیاری از حوزهها از دانش زبانشناسی بهدرستی استفاده نمیشود؛ بهویژه در حوزههایی مانند دیپلماسی و دیپلماسی شهری. همانطور که گفتم، زبان وسیلهای برای انتقال معنا و مفهوم است و همچنین ابزار اصلی برای ابراز احساسات و عواطف؛ بهعنوانمثال زمانی که میخواهیم با کسی ارتباط برقرار کنیم، این کلمات و الفاظ هستند که فرد را به خود جذب میکنند. در دنیای سیاست هم سیاستمداران حرفهای بهخوبی میدانند که چگونه از زبان استفاده کنند تا در مصاحبهها و گفتوگوها تأثیر مثبت داشته باشند.
گاهی میبینید که اصطلاحات تغییر میکنند تا بار معنایی مثبتتری داشته باشند؛ بهعنوانمثال در سیاست داخلی، زمانی که قصد افزایش قیمتها را دارند، اصطلاح «اصلاح قیمت» به کار میرود تا بار منفی «گرانشدن» کاهش یابد.
در ارتباطات بینالمللی نیز، زمانی که با کشورهای مختلف وارد گفتوگو میشویم، باید بهگونهای صحبت کنیم که به ارزشهای آن کشورها آسیبی نرسد؛ مثلا اگر قصد داریم با کشورهای عربیزبان وارد ارتباطات اقتصادی، دیپلماتیک و فرهنگی شویم، ضروری است که در سیاستهای رسمیمان، بهویژه در رسانهها، از نقدهای تند به این کشورها خودداری کنیم.
این بدان معنا نیست که عقیدهمان تغییر کرده باشد؛ بلکه این یک ضرورت دیپلماتیک است تا وقتی به دنبال بهبود روابط هستیم، احساسات طرف مقابل را محترم بشماریم.
مثالی دیگر در این زمینه، حساسیتهای مربوط به نامگذاریهاست؛ بهعنوانمثال نام «خلیجفارس» در برابر «خلیج عربی» همواره برای ما ایرانیان حساس است و به ما برمیخورد. در این زمینه، درحالیکه بر روی باورهای خود میایستیم، باید تلاش کنیم که زبانمان را نرمتر و غیرمخاطبزا انتخاب کنیم تا از ایجاد تنش جلوگیری شود.
پدر سیاست داخلی و دیپلماسی خارجی نیز استفاده از زبان و اصطلاحات مناسب برای برقراری ارتباط و ایجاد فضای دوستی بسیار حیاتی است؛ برای مثال، در دوران مذاکرات برجام، اصطلاح «دلواپس» و «وطنفروش، غربگرا و بیگانهپرست» در جامعه بهشدت داغ بود.
اینگونه اصطلاحات نهتنها باعث ایجاد شکافهای عمیقتر میشود؛ بلکه زمینه دشمنی را نیز فراهم میکند. اگر ما در سطح بینالملل از این نوع اصطلاحات استفاده کنیم، کشورها ممکن است از این گفتار ناراحت شوند و این میتواند مانعی جدی در تقویت روابط بینالمللی باشد. درنهایت، زبان و انتخاب کلمات نقش بسیار حیاتی در سیاست و دیپلماسی ایفا میکنند و باید با دقت و احترام به استفاده از آنها پرداخت تا از ایجاد خصومتها و تنشها جلوگیری و به برقراری روابط مثبت کمک کنیم.
بحث ما بیشتر به روابط بین دولتها کشیده شد. اگر بخواهیم زبانشناسی را در روابط میان ملتها بررسی کنیم، بهویژه در ارتباطات میان شهرهای خواهرخوانده، چطور میتوان از اشتراکات زبانی و ظرفیت زبانهای مشترک برای تقویت روابط میان شهروندان و ملتها استفاده کرد؟ از طرفی این ابزار آیا میتواند تأثیر بلندمدتی در توسعه فرهنگی و اقتصادی دو شهر خواهرخوانده داشته باشد؟
زمانی که دو شهر قرارداد خواهرخواندگی میبندند، این به معنای ارتباط برقرارکردن در زمینههای مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. در اینجا، نقش مردم و شهروندان در ایجاد، تعمیق و پیشبرد این ارتباطات بسیار اهمیت دارد.
بسیاری از دوستیها بین مردم از طریق علاقه به زبان و فرهنگ شکل میگیرد؛ بهعنوانمثال، یک شهروند ایرانی ممکن است در فضای اینترنت با فردی در اسپانیا ارتباط برقرار کند که علاقهمند به یادگیری زبان فارسی یا آشنایی با فرهنگ ایرانی باشد یا بالعکس. این نوع علاقهمندیها میتوانند به روابط فرهنگی و انسانی عمیقتری تبدیل شوند.
اگر این ارتباطات در سطح وسیعتری شکل گیرد، مانند آنچه در روابط خواهرخواندگی بین شهرهای مختلف رخ میدهد، میتواند منجر به تقویت تعاملات فرهنگی شود. هرچند ممکن است اشتراک زبانی نداشته باشیم؛ اما زبان انگلیسی میتواند پل ارتباطی باشد؛ چراکه بسیاری از تحصیلکردگان ایرانی به این زبان تسلط دارند.
این تسلط به زبان انگلیسی ممکن است در روابط دیپلماتیک شهری و در برقراری ارتباط با کشورهای انگلیسیزبان تأثیرگذار باشد. در کنار زبان، همانطور که پیشتر اشاره شد، همدلی و درک متقابل از فرهنگها نیز بسیار مهم است و «همدلی از همزبانی بهتر است».
این بدین معناست که همزبانی هرچند مهم است؛ اما همدلی و درک متقابل از یکدیگر است که باعث شکلگیری دوستیها و ارتباطات عمیق میشود. درنهایت، همین نوع ارتباطات فرهنگی میتواند به توسعه روابط اقتصادی، فرهنگی و حتی ازدواجهای بینالمللی منجر شود؛ بنابراین دیپلماسی شهری و روابط بین شهرها از همین ارتباطات اولیه شکل میگیرد و رشد میکند.
یکی از چالشهای روابط شهری در حوزه بینالملل این است که آگاهی از زبان مشترک انگلیسی، حتی در سطح ابتدایی وجود ندارد و معمولا از مترجم برای ارتباطات خود استفاده میکنند که این امر باعث ایجاد فاصله و موانع در تقویت روابط میشود. با توجه به این موضوع، چه راهکارهایی برای تقویت این بخش از روابط میتوان به مدیران پیشنهاد کرد تا بتوانند به نحو مؤثرتری از زبان در دیپلماسی شهری استفاده کنند؟
به یاد دارم که در دو سال اخیر با شهرداری و سازمان فرهنگی هنری شهرداری در ارتباط بودهایم. یکیدو بار مسئولان آن سازمان به دانشکده ما آمدند و تفاهمنامهای نیز در خصوص مسائل مربوط به ترجمه امضا شد. در خصوص این سؤال باید بگویم که انتظار اینکه تمام مدیران در سطحی از تسلط به زبان انگلیسی باشند که بتوانند ارتباط فعال با کشورهای خارجی برقرار کنند، شاید انتظار زیادی باشد و درحال حاضر این دسترسیها برای بسیاری از مدیران امکانپذیر نیست.
البته برای مسئولان روابط بینالملل در شهرداریها، تسلط به زبان انگلیسی یا زبانهای خارجی بهعنوان یکی از شروط اصلی و مهم برای مسئولیتشان باید در نظر گرفته شود؛ چراکه مانند وزیری است که مسئول امور خارجه باشد، ولی زبان انگلیسی بلد نباشد. در این مورد، هرچند قوانین ایرادی ندارند؛ اما این ضعف بزرگی در جای خود محسوب میشود؛ لذا باید از همان ابتدا توانمندیهای زبانی و ارتباطی بهویژه در سطح مسئولان، برای انجام فعالیتهای بینالمللی، بهطورجدی موردتوجه قرار گیرد.
پس با این اصل که تسلط به زبانهای مشترک در سطح شهروندان و مدیران شهری میتواند بر موقعیت شهرها در دیپلماسی شهری تأثیرگذار باشد، دانشگاهها و البته دانشگاه اصفهان چگونه میتوانند با ارائه آموزشهای تخصصی در زمینه زبانهای خارجی، نقش مؤثری در تربیت نیروهای متخصص برای بهبود دیپلماسی عمومی و شهری ایفا کنند؟
دانشگاهها با فراهمکردن آموزشهای تخصصی در رشتههای مختلف زبانشناسی و زبانهای خارجی میتوانند نیروی انسانی متخصصی تربیت کنند که توانایی برقراری ارتباط مؤثر با سایر کشورها و ارتقای روابط فرهنگی و اقتصادی بین شهرها را داشته باشند.
این نیروها میتوانند در زمینه ترجمه، آموزش زبان و فعالیتهای بینالمللی نقش پررنگی ایفا کنند و باعث تقویت دیپلماسی شهری و عمومی شوند. همکاری دانشگاهها با شهرداریها نیز در زمینه زبان و فرهنگ میتواند به برگزاری دورههای آموزشی مشترک، ترجمه متون و معرفی شهرها به زبانهای مختلف منجر شود.
این همکاریها میتوانند در تقویت روابط فرهنگی بین شهرهای خواهرخوانده تأثیرگذار باشند و باعث ارتقای موقعیت شهرها در سطح بینالمللی شوند. دانشگاهها با استفاده از تواناییهای خود در تربیت مترجمان و متخصصان زبان میتوانند به شهرداریها کمک کنند تا ارتباطات بینالمللی خود را گسترش دهند.
دانشگاهها همچنین میتوانند با برگزاری دورههای تخصصی زبان و تبادل استاد و دانشجو میان شهرهای خواهرخوانده، به گسترش روابط فرهنگی و علمی کمک کنند. این نوع تبادلات میتواند به ارتقای آموزش زبانهای خاص و همچنین تقویت همکاریهای علمی و اقتصادی میان شهرها منجر شود. با استفاده از این فرصتها، دانشگاهها میتوانند بهعنوان پل ارتباطی میان فرهنگها و زبانها عمل کرده و جایگاه شهرها را در دیپلماسی شهری تقویت کنند.
آیا طرح به خصوصی در رابطه با همکاری میان دانشگاه اصفهان و شهرداری مدنظر دارید که در راستای تقویت روابط مشترک بینشهری میان اصفهان و خواهرخواندههایش بتوان از آن استفاده کند؟
ما نشستهایی با حوزه فرهنگی و هنری شهرداری داشتهایم و تفاهمنامهای با دانشگاه اصفهان در این زمینه برقرار شده است. در این جلسات، شهرداری از ما خواسته که راهنمای گردشگری به زبانهای مختلف تهیه کنیم؛ بهعنوانمثال، درخواست داشتند که معرفی شهر اصفهان به زبانهای مختلفی همچون چینی، ژاپنی، انگلیسی، فرانسه و اسپانیایی انجام شود.
ما در پاسخ گفتیم که در دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه اصفهان، زبانهایی مانند انگلیسی، فرانسه، عربی، روسی، آلمانی و چینی تدریس میشود و اساتید و دانشجویان ما توانایی ترجمه متون به این زبانها را دارند.
در همین راستا، همکاری مشترک آغاز شد و برخی از معرفیها و جاذبههای شهر اصفهان را به چند زبان مختلف ترجمه و به شهرداری ارسال کردیم. بحث اصلی این است که ادارات و سازمانهای مختلف باید از ظرفیت دانشگاهها برای تقویت دیپلماسی شهری بهره ببرند.
ما در حال حاضر در رشتههای مختلف زبان، دانشجویان متخصصی داریم که میتوانند در این زمینهها کمک کنند؛ بهعنوانمثال، در رشته زبان چینی، ما در دانشگاه اصفهان دانشجویانی داریم که با وجود لیسانس، بهعنوان مترجم شفاهی در جلسات و همایشها فعال هستند.
در رشتههای دیگر مانند روسی و فرانسه نیز وضعیت مشابهی وجود دارد. این بدان معناست که ما در این زمینهها در اصفهان کمبودی نداریم؛ اما ارتباطات باید به شکل مؤثری برقرار شود؛ بهعنوان نمونه، اگر برنامهای یا هیئتی با شهرهایی همچون سنپترزبورگ یا سایر شهرهای خواهرخوانده برگزار شود، دانشگاه اصفهان میتواند از گروه زبانهای مختلف خود مانند زبان روسی استفاده کند.
دانشگاه با کمال میل آماده است تا در قالب طرحهای مختلف ارتباطی، همکاریهای خود را با شهرداری گسترش دهد و در این زمینه به خدماترسانی بپردازد.
نکته آخر اینکه امیدواریم که شهرداریها، بهویژه سازمان فرهنگی و هنری، با گروههای زبانشناسی دانشگاهها ارتباط بیشتری برقرار کنند. دانشگاهها با تواناییهای علمی و متخصصان خود آماده همکاری در طرحهای مطالعاتی و فرهنگی برای شناخت و تقویت ویژگیهای زبانی و فرهنگی شهرها هستند.