دلهره فرونشست، روی صحنه تئاتر اصفهان

فروشکست؛ نمایش یک کابوس

«فروشکست» نمایشی است که بحران فرونشست اصفهان و تهدید فروپاشی اجتماعی و فرهنگی این شهر را به تصویر می‌کشد. این نمایش با تمرکز بر هویت اصفهانی و آسیب‌های ناشی از بحران آب، پرسش‌هایی جدی را درباره آینده‌ شهر مطرح می‌کند.

تاریخ انتشار: 07:50 - پنجشنبه 1403/11/18
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
فروشکست؛ نمایش یک کابوس

به گزارش اصفهان زیبا؛ «فروشکست» نمایشی است که بحران فرونشست اصفهان و تهدید فروپاشی اجتماعی و فرهنگی این شهر را به تصویر می‌کشد. این نمایش با تمرکز بر هویت اصفهانی و آسیب‌های ناشی از بحران آب، پرسش‌هایی جدی را درباره آینده‌ شهر مطرح می‌کند.

اصفهان، با تاریخ و فرهنگی غنی، همواره الهام‌بخش هنرمندان و نویسندگان بوده است؛ اما در سال‌های اخیر، این شهر تاریخی با چالش‌هایی همچون خشکی زاینده‌رود، فرونشست زمین و بحران‌های زیست‌محیطی روبه‌رو شده که هویت آن را تهدید می‌کند. در این میان، هنر به‌عنوان ابزاری قدرتمند برای بازتاب مسائل اجتماعی و بیان دغدغه‌های جمعی نقش مهمی ایفا می‌کند.

نمایش «فروشکست» تلاشی است برای به‌تصویرکشیدن این دغدغه‌ها؛ روایتی انتقادی از وضعیت اصفهان که با بهره‌گیری از زبان نمایش، مخاطب را به تأمل درباره آینده این شهر وا‌می‌دارد. این اثر با ساختاری منحصربه‌فرد و استفاده از المان‌های بومی، تلاش می‌کند زوال تدریجی شهر را به شیوه‌ای تکان‌دهنده به نمایش بگذارد. برای آشنایی بیشتر با این نمایش و ایده‌های پشت آن، «اصفهان‌زیبا» با کارگردان این اثر، افرا جبارزارع، به گفت‌وگو نشسته است.

ایده اصلی نمایش فروشکست چگونه شکل گرفت؟ آیا این نمایش از یک تجربه شخصی یا رویدادی واقعی الهام گرفته است؟

هر هنرمندی دغدغه‌ای برای خلق اثر دارد، دغدغه‌ای که می‌تواند در حوزه‌های مختلف چون دروغ، خیانت، خانواده، کمدی یا مسائل اجتماعی شکل بگیرد؛ من نیز از این قاعده مستثنا نیستم. در این مقطع از زندگی‌ام، آنچه ذهنم را به‌شدت درگیر کرده، شهرم، اصفهان است،شهری که بیش از سه دهه در آن زیسته‌ام، در کوچه‌هایش قدم زده‌ام، خاطراتم را در آن ساخته‌ام و عاشق شده‌ام.

حقیقت این است که هرگاه روی تختم دراز می‌کشیدم، احساس می‌کردم سقف اتاقم بیش از همیشه به من نزدیک شده و این حس غریب را داشتم که اصفهان در حال فرورفتن است. شهری که زمانی یکی از قطب‌های اصلی فرهنگی و تاریخی ایران بود، اکنون در سایه‌بی‌توجهی‌ها در حال فرسایش و فروپاشی است. چگونه ممکن است یک هنرمند، با چنین وابستگی عمیق به شهرش، در خصوص این زوال بی‌تفاوت بماند و دغدغه نجات آن را نداشته باشد؟

ایده‌ «فروشکست» از همین نگرانی ریشه گرفت. در یکی از روزها، همراه با دوستانم، در بستر خشک زاینده‌رود، در میان دهنه‌های در حال فرورفتن سی‌وسه‌پل، درباره‌ این دغدغه صحبت کردیم. در همان لحظه بود که ایده‌ اولیه، که توسط آقای مهدی‌زاده ارائه شد، شکل گرفت و مسیر خلق این نمایش آغاز شد.

فرایند نگارش و تولید نمایشنامه «فروشکست» را چگونه طی کردید؟ آیا در این مسیر با نویسندگان یا متخصصان حوزه آب نیز مشورت داشتید؟

ایده کلی نمایشنامه را ابتدا با چند نویسنده سرشناس در میان گذاشتیم؛ بااین‌حال، کاملا درک می‌کنم که استادان باتجربه، به یک گروه جوان و تازه‌نفس چندان اعتماد نکنند؛ درنتیجه، از ما خواستند که خودمان کار نگارش را برعهده بگیریم. این تصمیم، اگرچه چالشی جدی برای ما محسوب می‌شد، درعین‌حال فرصتی بود تا مسیر خلق این اثر را با تکیه‌بر خلاقیت و پژوهش شخصی پیش ببریم.

طی چندین ماه و پس از برگزاری جلسه‌های متعدد، طرح کلی داستان را تثبیت کردیم و سرانجام، امیریوسف دهقان عزیز کار نگارش متن را آغاز کرد. در روند شکل‌گیری روایت، گره‌ها و نقاط عطف داستانی به‌تدریج آشکار شدند و متن اولیه، چندین مرحله بازنویسی را پشت سر گذاشت. در این فرایند، بخش‌هایی از داستان که زائد به نظر می‌رسیدند، حذف و در مقابل، خرده‌روایت‌هایی که به غنای نمایش کمک می‌کردند، به آن افزوده شدند. در ادامه، با همراهی و راهنمایی نویسندگان محترم شورای نمایش تالار، متن نهایی وارد مرحله ویرایش و اصلاحات پایانی شد تا برای اجرا آماده شود.

نکته مهم این است که بیش از آنکه به مشورت مستقیم با نویسندگان بسنده کنیم، تلاش کردیم از طریق مطالعه منابع معتبر و بررسی مستندات، اطلاعات دیداری و شنیداری خود را اعتبارسنجی کنیم. این امر به ما کمک کرد تا نمایشنامه‌ای را ارائه دهیم که نه‌تنها ازنظر هنری، بلکه ازنظر علمی و مفهومی نیز دارای انسجام و استحکام باشد.

در نمایش، لحظه‌ای تأثیرگذار وجود دارد که طی آن، مخاطب شاهد فروریختن سی‌وسه‌پل است. در همین حین، یکی از کاراکترها ادعا می‌کند که اگر جریان آب همواره برقرار باشد، سی‌وسه‌پل همانند یک گیاه جوانه می‌زند و بار دیگر رشد می‌کند. این تصویر استعاری، درحقیقت بیانگر پیوند ناگسستنی پل با آب و حیات است و بر اهمیت حفظ منابع آبی و جریان مداوم زندگی تأکید می‌کند.

در این نمایش، مسئله آب اصفهان چگونه مطرح و مطالبه می‌شود؟

این دیالوگ که «اگر آب زاینده‌رود به‌صورت دائمی جاری باشد، سی‌وسه‌پل همچون گیاهی جوانه خواهد زد و دوباره رشد خواهد کرد»، استعاره‌ای قدرتمند از بازگشت هویت ازدست‌رفته اصفهان است. نمایشنامه تلاش دارد اهمیت آب زاینده‌رود را از جنبه‌های مختلف برای مخاطب برجسته کند و آن را به‌عنوان عنصری حیاتی در حیات شهری، تاریخی و اجتماعی اصفهان مطرح سازد.

نخستین محور، هویت شهری است. زاینده‌رود نه‌فقط یک رودخانه، بلکه شاهرگ حیاتی اصفهان است که با خشکی آن، روح شهر نیز پژمرده شده. نبود آب، تنها به معنای بی‌آبی نیست؛ بلکه به معنای فراموش‌شدن تاریخ و فرهنگ شهری است که قرن‌ها با این رود پیوند داشته.

محور بعدی، بحران فرونشست زمین و تخریب بناهای تاریخی است. نمایش با پرداختن به تأثیر بی‌آبی بر ساختار شهر، تصویری نگران‌کننده از سرنوشتی که در انتظار میراث‌فرهنگی و معماری اصفهان است، ارائه می‌دهد. فرونشست زمین که یکی از پیامدهای مستقیم خشک‌شدن زاینده‌رود است، بناهای تاریخی را به خطر می اندازد و هویت شهر را تهدید می‌کند.

سپس، نمایشنامه به موضوع حقابه زاینده‌رود می‌پردازد و آن را در بستری تاریخی، از دوران صفویه تاکنون، موردبررسی قرار می‌دهد. درنهایت، نمایش با هشدار و اتمامِ‌حجتی صریح به مخاطب پایان می‌یابد: «اگر این بحران ادامه پیدا کند، دیگر اصفهانی باقی نخواهد ماند که در آن زندگی کنی.» درواقع، نمایشنامه «فروشکست» آینده‌ای هولناک را به تصویر می‌کشد: اصفهانِ سال ۱۴۰۷، پس از فاجعه فرونشست و نابودی هویت تاریخی و اجتماعی‌اش.

به نظر شما، نمایش‌های انتقادی و مطالبه‌گرانه چه ویژگی‌هایی دارند و چه تأثیری بر مخاطب می‌گذارند؟

با توجه به موج «اصفهان‌ستیزی» که در سال‌های اخیر در سراسر کشور گسترش‌یافته و باعث ایجاد موضع‌گیری‌های منفی علیه این شهر شده است، نمایش‌های انتقادی و مطالبه‌گرانه نه‌تنها ضروری، بلکه واجب‌اند. چنین آثاری باید بتوانند روایت‌های نادرست را به چالش بکشند و با ارائه تصویری عمیق‌تر، مخاطب را از وضعیت واقعی آگاه سازند؛اما یک نمایش انتقادی مؤثر، نباید به تکرار کلیشه‌ها و شعارهای زرد و سطحی که پیش‌تر در فضای مجازی بارها شنیده‌شده، بسنده کند. هدف چنین آثاری صرفا تأیید احساسات آنی مخاطب یا ایجاد یک هم‌ذات‌پنداری لحظه‌ای نیست. اینکه یک نمایش فقط جمله‌هایی بگوید که مخاطب از قبل با آن‌ها موافق است و حس کند که «این دقیقا حرف دل من است»، کافی نیست.

یک نمایش انتقادی واقعی باید مخاطب را غافلگیر کند، او را به چالش بکشد و اجازه ندهد بی‌تفاوت از کنار موضوع بگذرد. چنین نمایشی باید مانند پتکی باشد که بر سر کلیشه‌ها و تفکرات پوسیده فرود می‌آید، ساختارهای ذهنی تثبیت‌شده را متزلزل می‌کند و نگاه تازه‌ای را به مسئله ارائه می‌دهد.

«فروشکست» تلاش می‌کند آینده‌ اصفهان را ترسیم کند تا تلنگری به مخاطب بزند؛ اما این تلنگر نباید صرفا در حد یک هشدار باقی بماند؛ بلکه باید پرسش‌های تازه‌ای در ذهن بیننده ایجاد کند، پرسش‌هایی که حتی شاید پاسخی قطعی نداشته باشند؛ اما او را وادار کنند که خود به‌دنبال حقیقت بگردد.

نمایش‌های مطالبه‌گرانه زمانی تأثیرگذار خواهند بود که نه‌تنها واقعیت‌های تلخ را به تصویر بکشند، بلکه بتوانند گفت‌وگویی درونی در ذهن مخاطب ایجاد کنند، او را به تفکر وادارند و حتی پس از پایان نمایش، اثر خود را در ذهن و رفتار او باقی بگذارند.

با چه معیارهایی بازیگران این نمایش را انتخاب کردید؟ همکاری با این تیم بازیگری چه تجربه‌ای برای شما داشت؟

شاید باورش سخت باشد؛ اما همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، ایده‌ اولیه و طرح کلی نمایش توسط خودِ بازیگر مطرح شد. در ۱۴۰۲ افتخار همکاری با علی مهدی‌زاده را در نمایش بیوه‌های غمگین سالارجنگ داشتم؛ اما در فروشکست این بار او بود که ایده‌ اصلی نمایش را ارائه کرد.

پس‌ازآن، امیر یوسف دهقان ایده و تم نمایش را با مهارت و جذابیت روی کاغذ آورد و من نیز طراحی آن را برعهده گرفتم. این ترکیب خلاقانه از ایده‌پردازی، نگارش و طراحی، پایه و اساس نمایش را شکل داد و مسیر را برای انتخاب سایر اعضای گروه هموار کرد؛اما فراتر از روند انتخاب، همکاری با این تیم بازیگری تجربه‌ای کاملا متفاوت و منحصربه‌فرد برای من بود. فروشکست از آن دسته پروژه‌هایی بود که در تمام مراحل خود، از شکل‌گیری ایده تا اجرا، چالش‌ها و لحظه‌های ناب زیادی را برای ما رقم زد. فکر می‌کنم چنین تجربه‌ای، حداقل برای من، به این زودی‌ها تکرار نخواهد شد.

بازخورد تماشاگران در خصوص نمایش «فروشکست» چگونه بوده است؟

بازخوردهایی که از مخاطبان، در مصاحبه‌ها، از طریق تماس‌ها و به‌صورت حضوری دریافت کردیم، در برخی موارد فراتر از انتظارهای ما از کیفیت اجرایی خودمان بود؛ اما درعین‌حال، واکنش عمومی به نمایش ازنظر استقبال چندان رضایت‌بخش نبود و حقیقت این است که انتظار بیشتری داشتیم. به نظر می‌رسد که برخی از عوامل در این مسئله تأثیرگذار بودند:

1.فرم اجرایی مونولوگ: این نمایش به‌صورت تک‌پرسوناژ و مونولوگ اجرا شد و کمتر پیش می‌آید که مخاطب برای تماشای چنین اثری مشتاقانه سرودست بشکند. اجرای مونولوگ نیازمند مهارت فراوانی از سوی بازیگر است؛ چراکه کوچک‌ترین لغزش می‌تواند تمرکز و ارتباط مخاطب را با اثر از بین ببرد؛ اما خوشبختانه علی مهدی‌زاده توانست این چالش را با موفقیت پشت سر بگذارد و مخاطبی را که شاید در ابتدا با اکراه به تماشای یک اجرای تک‌نفره نشسته بود، راضی نگه دارد.

2.موضوع و لهجه: بخش چشمگیری از دیالوگ‌های نمایش به لهجه اصفهانی اجرا می‌شد. این موضوع باعث شد که برخی از مخاطبان اصفهانی در خصوص اثر موضع بگیرند؛ چراکه این ذهنیت وجود داشت که «ما که خودمان اصفهانی هستیم، چه چیز جدیدی می‌توانیم از این نمایش یاد بگیریم؟» این نوع پیش‌داوری‌ها کاملا طبیعی است و من به مخاطب حق می‌دهم که قبل از دیدن اثر، چنین تصوری داشته باشد؛ اما واقعیت این است که تماشای نمایش و تجربه‌ آن از نزدیک، مخاطب را از پیش‌داوری فراتر می‌برد و او را درگیر محتوای اثر می‌کند.

درمجموع، هرچند استقبال اولیه پایین‌تر از انتظار ما بود، بازخوردهای کیفی و نظراتی که پس از تماشای نمایش دریافت کردیم، نشان داد که اثر توانسته است پیام خود را به بخشی از مخاطبان منتقل کند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

3 × 1 =