به گزارش اصفهان زیبا؛ صدای چرخخیاطی میپیچید لابهلای حرفهایش، وقتی از روزهایی میگوید که تازه جدا شده بود و باید خرج و مخارج خود و دخترش را تأمین میکرد: «همسرم اعتیاد داشت و دیگر نمیتوانستم با او زندگی کنم.» لیلا، الف هنوز در رؤیاهای کودکانهاش سیر میکرد که شوهرش دادند و با هزار و یک امید لباس سپید به تن کرد و راهی خانه بخت شد.
12 سال بیشتر نداشت که باردار شد و دخترش به دنیا آمد: «جدا که شدم، من ماندم و دختری که باید مخارجش را تأمین میکردم.» لیلا هنر کم نداشت؛ هرچند دلش میخواست درس بخواند و ادامه تحصیل بدهد، اما جبر روزگار سرنوشت دیگری را برایش رقم زده بود. لیلا که این روزها در 46 سالگی به سر میبرد و حالا برای خودش با دایر کردن آموزشگاه و کارگاه خیاطی بروبیایی راه انداخته است، میگوید: «بچه که بودم، خانوادهام مرا به کلاس خیاطی فرستادند، چون دوست داشتند هنری را یاد بگیرم و آن را ادامه دهم. البته آن موقع خودم، خیلی تمایلی به یاد گرفتن خیاطی نداشتم و دلم میخواست درسم را ادامه دهم. بعد هم که ازدواج کردم، همسرم با درس خواندنم مخالفت کرد و اجازه نداد. به خاطر همین همان خیاطی را ادامه دادم و کاربلد شدم. بعد از جدایی هم که تنها درآمدم خیاطی بود.»
دختر لیلا، خیلی زود قد کشید و وقت ازدواج کردنش رسید. نخ لباس را با دندانش پاره میکند: «با همین خیاطی کردن توانستم جهیزیه دخترم را فراهم کنم و او را به خانه بخت بفرستم.» دختر به خانه بخت رفت و اما مادر با 400 میلیون بدهی تنها ماند. همین هم شد که تصمیم گرفت از کمیته امداد وام خوداشتغالی بگیرد و کسبوکارش را توسعه دهد: «آن موقع 20 میلیون تومان وام گرفتم و آموزشگاهی را اجاره کردم. این پول، مشکلگشا بود و کمک زیادی کرد تا بتوانم کسبوکارم را توسعه بدهم، چون توانستم وسایل موردنیازم را بخرم و اجاره آموزشگاه را پرداخت کنم.» لیلا در کنار کار درسش را هم ادامه داد و اکنون دانشجوی طراحی دوخت است. مرواریدهای سفید را با دقت انتخاب و دانه به دانه شروع به دوختن آنها میکند: «دوست دارم باز هم بتوانم کارم را توسعه بدهم و برای افراد بیشتری شغل فراهم کنم.» حالا که 35 سال سابقه کار دارد، کسبوکارش رونق گرفت و بهعنوان یک زن کارآفرینی شناخته شده است که توانسته 25 نفر را در آموزشگاه خیاطیاش مشغول به کار کند: «علاوه بر آموزشگاه، مزون لباس عروس هم دارم. لباسهای ژورنالی میدوزم. خیلی دلم میخواهد کارم را گسترش بدهم و افراد بیشتری را در آموزشگاه مشغول به کار کنم؛ متأسفانه شرایط اقتصادی و بازار کار و گرانی مواد اولیه مشکلات زیادی را به وجود آورده است.»
زنانی که با گرفتن وام خوداشتغالی روی پای خود ایستادند
کم نیستند زنان سرپرست خانواری که با همت و تلاش و همچنین اخذ وام خوداشتغالی نهتنها روی پای خود ایستادهاند بلکه با کارآفرینی برای دیگران، آنها را نیز تحت حمایت خود در آوردهاند. سمانه، الف نیز یکی دیگر از این افراد است. او که این روزها در سنین میانسالی به سر میبرد، کارشناسی نگاریگری و کارشناس ارشد صنایعدستی از دانشگاه هنر دارد و در کارگاهی مشغول به تولید ظروف سرامیکی است. دورتادور کارگاهش را با دستسازهای رنگارنگ خود تزیین کرده تا هنرش را به رخ بکشاند. قلمبهدست دارد و مشغول نقاشی روی لیوان سرامیکی است.
او که توانسته برای هشت نفر دیگر نیز زمینه اشتغال مهیا کند، میگوید که از صفر تا صد کار را خودش به عهده دارد: «ریختهگری و نقاشی و لعاب و پختن در کوره و… را خودم و همکارانم انجام میدهیم.» عاشق بوی رنگ و سفال است. قلمموی ظریفش را در پالت رنگ میزند: «30 سال است که کار میکنم. چند سال پیش با وام 20 میلیون تومانی که از کمیته امداد گرفتم، توانستم برای خودم کارگاه دایر کنم. درواقع این مبلغ باعث شد بتوانم در کارم پیشرفت کنم و مستقل شوم و مخارج خودم و خانوادهام را تأمین کنم. البته اول از یک مغازه کوچک شروع کردم؛ اما آرامآرام کارم را توسعه دادم و مغازه را تبدیل به کارگاه کردم. بعد هم کارآفرینی کردم؛ چرا که یک دست صدا ندارد و کار گروهی کیفیت و سرعت تولیدات را بالا میبرد.» او اما میگوید کار کردن و کارآفرین ماندن، این روزها خیلی سخت شده است؛ چرا که قیمتها سر به فلک کشیده و هزینهها چند برابر شده: «مواد اولیه خیلی گران شده است. پول آب و برق هم چشمگیر است. بعضی وقتها نیز کار خراب میشود و آنچه میخواهیم از آب درنمیآید و مجبور میشوم آن را دور بریزم. این مشکلات کار را سخت میکند؛ همچنین به خاطر گرانی مشتریها هم کم شدهاند و دیگر مثل سابق به خرید این محصولات تمایلی ندارند.»
وامی که نجاتبخش شد
زنان سرپرست خانوار که به هر دلیلی خودشان سرپرستی خانواده را به عهده گرفتهاند، توانمندیها و استعدادهای بسیاری دارند؛ زنانی که با گرفتن وامهای خوداشتغالی میتوانند روی پای خود بایستند و دست دیگران را هم بگیرند و از کمک به همنوع خود غافل نشوند. مهناز،م نیز یکی دیگر از همین زنان است؛ زنی که این روزها در 38 سالگی به سر میبرد و بیش از دو دهه است تولیدات چرمیاش در بازار حرف اول را میزند. بوی تند چرم تازه کارگاهش را پر کرده است. صدای چرخ میپیچید به حرفهایش، وقتی از زندگی سختی میگوید که پشت سر گذاشته است.
سن و سالی نداشت که پدرش فوت کرد و او و مادرش را تنها گذاشت: «برادرم تا وقتی ازدواج نکرده بود، مخارج ما را تأمین میکرد؛ اما بعد از آن من باید خرج خودم و مادرم را میدادم. نه درآمدی داشتیم و نه حتی پدرم بیمه بود.» مهناز در بچگی به کارگاه عمویش که کار معرق چرم میکرد، زیاد سرک میکشید؛ عاشق بوی چرم و چوب بود: «به خاطر همین خیلی این کار را دوست داشتم. شروع کردم به یاد گرفتن. اما به خاطر شرایط مالی و نوسان قیمت دلار، عمویم بعد از چند سال دیگر این کار را انجام نمیداد. من هم تصمیم گرفتم کار چرم را شروع کنم.»
18 ساله که شد و به دانشگاه رفت، رشته کامیپوتر را انتخاب کرد. در کنار درسش اما کار تولید چرم را هم آموزش دید: «کارگاهی نزدیک خانهمان بود که نیاز به نیرو داشت. باید آموزش میدیدم و رایگان تا چند ماهی کار میکردم. یک دوره چرم مقدماتی در کمیته نیز برگزار شد که در آن شرکت کردم.»
به یک ماه نکشیده بود که مهناز فوتوفن کار را یاد گرفت: «برای نمایشگاهها تولیدات را آماده میکردم. در کار خبره شده بودم و دوره تکمیلی را هم شرکت نکردم. کار چرم 40تکه انجام میدادم که شاید خیلیها توان انجام آن را نداشتند. به خاطر اینکه توان خرید چرم را نداشتم، خردهچرمها را میگرفتم و کار را آماده میکردم.»
مهناز تصمیم گرفت که مستقل شود و برای خودش مغازهای مهیا کند: «دو بار از کمیته امداد وام خوداشتغالی گرفتم؛ یکبار 20 و بار دیگر 50 میلیون تومان. با این پول هم توانستم وسایل موردنیازم را تهیه کنم و هم اینکه مغازهای برای خودم جفتوجور کنم. این وام مرا نجات داد و کمک کرد که مستقل شوم. کارم را گسترش دادم و توانستم نیرو هم بگیرم. اکنون کارآموز هم دارم و صفر تا صد کار را به آنها یاد میدهم. اگر کارشان هم خوب باشد میتوانند کنار خودم مشغول به کار شوند.» گلایههای او نیز از جنس باقی زنان کارآفرین است: «کارم را خیلی دوست دارم اما هزینهها بسیار بالا رفته و سرسامآور شده است؛ همین هم سبب شده تا خیلیها ترجیح بدهند بهجای کارهای دست محصولات ماشینی را بخرند.»
اهمیت اشتغالزایی برای زنان
تعداد این زنان کم نیست؛ زنانی که با بهرهگیری از وامهای خوداشتغالی توانستهاند در این روزگار گلیم خود را از آب درآوردند و زمینهای مهیا کنند تا افراد دیگر نیز شانهبهشانه آنها مشغول به کار شوند. وامهای خوداشتغالی که از سوی کمیته امداد به این افراد پرداخت میشود، نقش مهمی در استقلال و توسعه کسبوکار آنها دارد.
در همین رابطه احمدرضایی، معاون اشتغال و خودکفایی کمیته امداد امام خمینی (ره) استان در گفتوگو با «اصفهانزیبا» با بیان اینکه اشتغالزایی و توانمندی زنان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، میگوید: در همین راستا کمیته امداد دارای چندین مدل اشتغالزایی است؛ برای مثال هستند افرادی که توانمندی مشخصی دارند؛ اما سرمایه اولیه برای راهاندازی کسبوکار ندارند. به این افراد وام کمبهره 150 تا 300 میلیون تومان با سود 4 درصد پرداخت میشود تا بتوانند کار خود را توسعه و رونق دهند.
اما زنان سرپرست خانوار دیگری هستند که به دلیل طلاق و مرگ همسر یا زندانی بودن او، تحت پوشش کمیته قرار دارند و توانمندی خاصی ندارند. این افراد تا دیروز توسط همسرانشان تأمین مالی میشدهاند؛ اما امروز به دلایل مختلف قادر به گذران زندگی خود نیستند. این افراد میتوانند در آموزشگاههای دولتی یا فنی و حرفهای آموزشها و مهارتهایی را فرا گیرند و پس از آن با بهرهگیری از وام اشتغالزایی روی پای خود بایستند و شروع به کار کنند. البته ممکن است همه آنها قادر به راهاندازی کارگاه یا مغازه نباشند. برای همین هم راهبرهای شغلی و خیرین منابع را در اختیار آنها قرار میدهند و به آنها آموزش میدهند و بر کارشان نظارت دارند.
پس از تولید محصول آن را خریداری و به فروش میرسانند یا اینکه این منابع بهصورت وام در اختیارشان قرار میگیرد. به گفته او، برخی از شرکتها و کارخانهها نیز نیاز به نیرو دارند. کمیته مددجویان خود را به این مراکز معرفی میکند و به کارفرمایان نیز بسته تشویقی ارائه میدهد؛ به این نحو که به ازای هر نیرو 150 میلیون تومان تا سقف 4 میلیارد تومان در اختیار کارفرما قرار میگیرد و او موظف است تا حداقل به مدت سه سال به نیرو حقوق اداره کار و بیمه پرداخت کند. اگر شرکتها نیاز به این بسته نداشتند، 23 درصد بیمه کارفرمایی را کمیته امداد پرداخت میکند. البته شرکتهای دانشبنیان میتوانند هر دوی این بسته را دریافت کنند. رضایی میگوید: سال گذشته به 17 هزار و 700 نفر تسهیلات اشتغالزایی پرداخت شد. امسال نیز 9 هزار و 600 فرصت اشتغال برای خانوادهها فراهم شده است.