به گزارش اصفهان زیبا؛
سید علیمحمد حسینی: من به رسول صدرعاملی آفرین میگویم. او حرفهایی را که کموبیش خیلیشان باب میل و سلیقه و عقیده من نبودند، آنقدر ظریف و شیرین و حرفهای در دل یک قصه انسانیِ لطیفِ جذاب گفته بود که من هم تا پایان فیلم پای آن نشستم و نتوانستم بگویم که فیلم خوبی نساخته. فیلم در تصویربرداری، نورپردازی، رنگ و تدوین کولاک نکرده است. اما همه اینها خوباند و در حد و اندازه فیلم. فیلم حسابی قصه داشت. قصه لطیف بود. هیچجا قصه را بیهوده پرتنش نکرد و اجازه داد سطح کشمکش و انرژی اتفاقات در اندازه خودش بماند که این از تجربه و تبحر کارگردان نشئت میگرفت.
قوت دیگر فیلم بازی بود. بازی خیرهکننده امین حیایی که تا اینجای جشنواره برای من او را برنده سیمرغ بلورین نقش اول مرد کرده و بازی خوب دخترش و به ترتیب، بقیه بازیگران. صدرعاملی نقدهای اجتماعی و کنایههایش را هم توی متن فیلم به صورت خردهروایتهایی کوچک و نسبتا شیرین هم در بطن فیلم در غالب نشانهگذاریهایی موتیفوار به چشم مخاطب رسانده بود. آنقدر نرم و لطیف که یا متوجه نمیشدی یا اگر متوجه میشدی، بیسروصدا با تحلیل همراه میشدی و قبولش میکردی. پایانبندی فیلم اما چه در تصویر و چه در میزانسن که کارگردان تعبیه کرده بود، تصنعی شده بود. پایانبندی از نظر متنی قابل قبول بود. اما گفتوگوی بدون استرس روی تاور یا نگاههای بیروح و جان مادر و دختر توی اتوبوسی که دارد شسته میشود، دست کشیدن یکهویی و نچسب از فیلم رئال بود. بگذریم که بالا رفتن امین حیایی از تاور چقدر تعلیق کاذب داشت. در کل اما فیلم از آب در آمده بود. و فیلم بود. و قصه داشت و حرف .
حانیه عباسی: اثری جدی درباره دختری نوجوان که یک ۲۴ ساعت جذاب را با پدر روانیاش میگذراند. فیلم با یک جفت سکانس درخشان آغاز میشود و تا انتها در همان سطح میماند و ادامه میدهد. «زیبا صدایم کن» مملو از موقعیتهای دراماتیک و تماشایی و تاثیرگذار است و آنقدر خوشریتم و شیرین از آب درآمده که تماشاگر را برای لحظهای رها نمیکند. نقشآفرینی امین حیایی، کلاس درس بازیگری سینماست. بعد از بازی در فیلم «برف آخر» یک بازی در حد و اندازه استاندارد از او دیدیم. معرفی بازیگر نوجوان که به نظرم در قد و قامت خوش درخشید، از نکات قوت این فیلم است.
متین عمیدی: در اولین پلانها متوجه شدیم رسول صدرعاملی خوش برگشته است. سکانس ابتدای فیلم یک شروع عالی برای فیلم بود و فیلم را از همان ابتدا در قلب مخاطب جا میکند. صدرعاملی باز هم یک فیلم روان و یکدست ساخته و با خلق این اثر به جشنواره رنگولعاب فیلمهای درخشان دهههای پیش را بخشیده است. «زیبا صدایم کن» یک فیلم بامضمون است، نه یک فیلم مضمون،زده.حرف میزند و طرح بحث میکند؛ اما درست و بهاندازه. پایش را فراتر آنچه نباید، نمیگذارد و شعار نمیدهد. دکوپاژ و میزانسنش را در جهت پیشبرد درامش شکل میده. در کل، یک اثر اجتماعی متفاوت و مهم را پدید آورده که در عین مطرح کردن معضلها، روح مخاطب را نهتنها نمیآزارد، بلکه جلا میدهد. «زیبا صدایم کن» یکی از بهترین فیلمهای اجتماعی دهه اخیر است.
محمد بزرگ: وقتی فیلم به انتهای خود میرسد و تو در حین تماشای تیتراژ به صندلی سینما دوخته شدی یا در زمان برگشت در هوایی سرد، ذهنت سرگرم واژگان است، همان کلماتی که از قدمهای تو پیشی میگیرند. شاید اینها بدین معنی باشند که همان اتفاقی که منتظرش بودی رخ داده است.
علی معینی: فیلمی که با دو صحنه ابتداییاش ذهن مخاطب را درگیر میکند و قلاب خود را به حواس مخاطب میاندازد و سالن را به سکوت وامیدارد. فیلمی که میشود گفت فیلم است، آن هم سینما. رسول صدرعاملی ما را با فیلمی از حیث موضوع، متفاوت در سینمای پرسهزن آشنا میکند. ما تا الان هرچه دیدیم از سینمای پرسهزن، بیشتر سیاق روابط عاشقانه دخترپسری داشته. در اینجا اما با پرسهزنی پدردختری مواجهیم. فیلمی که 24 ساعت یک پدر و دختر را با شرایط خاص به نمایش میکشد و برای ما روحنشین است. در بین فیلمهای تا اینجای جشنواره، بیشترین ارزش برای وقتگذاری و دیدن را از آن خود کرده.