به گزارش اصفهان زیبا؛ ماجرای ولایتعهدی امام رضا(ع) در دستگاه خلافت عباسی، رخدادی صرفا سیاسی نیست؛ بلکه نقطه عطفی در سیر تمدنی اسلام است. پرسش اصلی آن است که آیا پذیرش ولایتعهدی توسط امام، انفعالی و تحمیلی بوده یا اقدامی راهبردی برای پیشبرد اهداف کلان تمدن اسلامی؟
پاسخ این پرسش را باید در چارچوبی کلانتر، یعنی ایده تمدنی اسلام جستوجو کرد. اسلام تنها مجموعهای از احکام فردی یا عقاید معنوی نیست؛ بلکه واجد طرحی تمدنی است؛ تلفیقی از دنیا و آخرت، فقه و اخلاق، سیاست و معنویت. توحید در این نگاه، وحدتی در کثرت پدید میآورد و تمام ابعاد زندگی را در منظومهای منسجم جای میدهد. تمدن اسلامی یعنی همین سریان امر واحد توحیدی در میان عرصههای مختلف زندگی بشر. در عصر پیامبر اسلام، این نگاه با تشکیل حکومت اسلامی، صورتبندی اجمالی یافت.
با این نگاه، حضور امام رضا (ع) در ایران و پذیرش ولایتعهدی، قابل تفسیر بهمثابه حلقهای واسط میان تمدن نخستین نبوی و تمدن نهایی مهدوی است؛ حلقهای که اگرچه در شرایط فشار سیاسی شکل گرفت، توسط امام به فرصتی تمدنی تبدیل شد.
دکتر موسی نجفی در کتاب «تمدن رضوی»، با همین رویکرد به ماجرای ولایتعهدی نگریسته و سعی کرده سیر شکلگیری و بروز ابعاد تمدنی در سیره امام رضا (ع) را تحلیل کند. او معتقد است این ولایتعهدی نه صرفا یک موقعیت تحمیلی، بلکه حرکتی فعال در مسیر تکوین و اعتلای تمدن اسلامی است. در نگاه او، طرح امام رضا (ع)، طرحی تمدنی برای تثبیت فرهنگ و هویت تشیع است. حضور امام در ایران را میتوان از چندجهت، مصداقی از حضور تمدنی دانست:
یکم: احیای امامت معنوی
از زمان امام رضا(ع)، مسئله ولایت تکوینی معصوم و ظهور کرامات، در فضای اعتقادی شیعه پررنگتر شد. این امر، نشاندهنده حرکت به سمت تلفیق معنویت و سیاست یا به عبارتی اتصال زمین و آسمان در چارچوب امامت بود. چنین احیایی، گامی بزرگ در سیر تمدنی تشیع محسوب میشود.
دوم: بروز قوت فکری و اعتقادی مکتب شیعه
مناظرات فکری دوران ولایتعهدی امام، که مأمون به نیتهای خاص خود تدارک دیده بود، به فرصتی برای ظهور قدرت استدلالی و عمق توحیدی معارف شیعه بدل شد. در کنار این مناظرات، پیوند میان فقه و اخلاق نیز در کلام امام رضا (ع) برجسته شد. طبق برخی پژوهشها، نگرش طیفی به الزامات دینی، تکیهبر عللالشرایع و وجوه اخلاقی احکام، نشان از توجه جدی به ابعاد انسانی دین دارد و این جامعیت، خود ظرفیت تمدنی دارد.
سوم: آثار فرهنگی و تمدنی در جغرافیای ایران
پس از حضور امام (ع)، تحرکاتی در حوزههای مختلف فرهنگی و اجتماعی به چشم میخورد: توسعه کتابخانهها، رشد سنتهای جدید اسلامی، گسترش موقوفات و تقویت شبکههای ارتباطی و تجاری. آیینهای حرم رضوی و شکلگیری هنرهای پیرامونی نیز از شاخصههای مهم این حضور تمدنیاند.
چهارم: نقد نظریه خلافت و طلیعه جدایی از آن
شاید مهمترین بعد، جنبه سیاسی ولایتعهدی باشد. امام(ع) بهصراحت در سخنانشان، نظریه امامت را در برابر خلافت طرح کردند. ایشان با پذیرش مشروط ولایتعهدی، هم بر حقانیت امامت تأکید کردند و هم خلافت عباسی را غیرمشروع دانستند. این اقدام، سلطنت را از خلافت منفک و نقدی جدی به سنت خلافت سلطنتگونه در تاریخ اسلام وارد کرد.
به تعبیر دکتر نجفی، فرهنگ رضوی الهامبخش بسیاری از جریانهای خارج از دستگاه خلافت شد؛ از عرفا و فقها گرفته تا زهاد و علویان مبارز. پس از امام رضا(ع)، قیامهای علوی دوباره شکل گرفتند و تمنای نظام علوی قوت گرفت؛ تا جایی که خلفای عباسی، امامان بعدی را در سامرا تحت مراقبت شدید قرار دادند.
تمدن رضوی؛ نقطه تداوم و تعالی تمدن اسلامی
با نگاهی تمدنی، میتوان امتداد تاریخی تشیع را سیر پیوستهای از اجمال به تفصیل دانست. حکومت نبوی نقطه اجمال بود، قیام عاشورا نقد سلطنت و ولایتعهدی امام رضا (ع)، نقد خلافت. در این نگاه، تمدن رضوی حلقهای میانی در مسیر ظهور تمدن نهایی مهدوی است؛ بهویژه در مواجهه با مدرنیته، رجوع به طرحهای تمدنی اهلبیت ضرورت مییابد؛ زیرا ما با الگویی تمدنی مواجهیم که هم اعتدال دارد، هم عقلانیت و هم سعهمندی. اعتدال حضرت رضا(ع)، راهی متفاوت از علویان مسلح و همراه با حکمت و تبیین است.
عقلانیت او، خطی مستقل از دستگاه اموی و عباسی میسازد و سعهمندیاش، باعث میشود فرهنگ رضوی به میراثی برای همه مسلمانان بدل شود؛ نه صرفا یک فرقه خاص. بهعلاوه، تمایز میان تمدن اسلامی و تمدن مسلمانان نیز در این چارچوب قابلفهم است. در تمدن اسلامی، حقیقت علوی، یعنی انسان کامل به ظهور جمعی میرسد. تمدن مسلمانان، اگرچه درخشان است؛ اما فاقد آن جوهره توحیدی است که در تمدن اسلامی جلوه میکند.
در پایان، دکتر نجفی تمدن رضوی را استمرار طرح نبوی و علوی و پیشدرآمد تمدن مهدوی میداند؛ به شرطی که تمدن اسلامی را مفهومی ذومراتب و اشتدادی در نظر بگیریم. این سیر، نه خطی، بلکه حلزونیست. گاه درجا میزند و گاه پیش میرود؛ ولی در کل، مسیر تعالی را میپیماید. طرح تمدن رضوی، افقی است که باید به استقبال آن رفت؛ هم برای فهم گذشته و هم برای پیمودن مسیر آینده.