به گزارش اصفهان زیبا؛ سردار جانباز «محمدعلی مشتاقیان» هرچند در ابتدا با نیروهای جهادسازندگی وارد جنگ میشود؛ اما با اتمام عملیات رمضان، وارد واحد اطلاعات عملیات شده و از اینجا به بعد در قامت نیروی اطلاعاتی شروع به خدمت در جنگ میکند. او که در ابتدا نیروی اطلاعات عملیات لشکر 8 نجف اشرف بوده، گاهی مسئول محور عملیات میشود، گاهی جانشین و گاهی مسئول اطلاعات عملیات. پیوستن به لشکر 14 امام حسین (ع) بعد از عملیات والفجر 8 و جانشینی اطلاعات عملیات و فرماندهی گردان مالک اشتر نیز از دیگر سوابق او در جنگ است. با او به بررسی اجمالی فعالیت نیروهای اطلاعات عملیات در هشت سال دفاع مقدس پرداختیم.
در ابتدا از نقش اطلاعات عملیات بگویید.
اطلاعات عملیات واحدی است که کار شناسایی زمین و دشمنی را که روی آن مستقر بوده برعهده داشته است. بدین منظور واحد اطلاعات عملیات چند گروه شناسایی داشته که متناسب با منطقهای که میخواستند وارد آن بشوند، این گروهها و افراد تحت آموزشهای لازم قرار میگرفتند؛ به عنوان مثال بعضی از زمینها دشت بوده، بعضیها تپه، بعضی مناطق کوهستان و بعضی هم مثل هورالعظیم یا کارون و اروند مناطق آبی بوده که شناسایی هر کدام از آن وسایل و تجهیزات و آموزشهای خاص خودش را میخواسته است. در نتیجه براساس شرایط زمین، آموزش نیروهای اطلاعات و سازماندهی آنها متفاوت بوده است.
از عمدهترین فعالیت نیروهای اطلاعات عملیات به چه فعالیتهایی میتوان اشاره کرد؟
یکی از عمدهترین فعالیت نیروهای اطلاعات، همان شناسایی است که متناسب با حجم و منطقه عملیات در قالب گروههای شناسایی سازماندهی میشود.
چه وظایف دیگری برای نیروهای اطلاعات عملیات به غیر از شناسایی تعریف شده بود؟
از دیگر کارها و اقدامات واحد اطلاعات عملیات میتوان به دیدبانی نسبت به فعالیتهای دشمن در زمینش و ثبت عوارض مصنوعی جدید توسط او در منطقه اعم از تحرکات، ترددات و تقویت نیروهایشان اشاره کرد که بدین منظور دیدگاهی ایجاد میشد؛ گاهی در یک منطقه مرتفع و گاهی در منطقه دشتی و در آنجا یک دکل دیدبانی مستقر میشد. البته ظرفیت و تعداد گروههای دیدبانی کمتر از گروه شناسایی بود. بخش سوم ساختار واحد اطلاعات عملیات، تفسیر نقشه، کالک و عکسهای هوایی بود. در این بخش، نقشههایی را که از قبل چاپ شده بود میگرفتیم و عوارض مصنوعی دشمن را که بهتازگی بر روی آن زمین تأسیس شده بود روی آن گویاسازی میکردیم.به علاوه، عکسهای هوایی را که گاهی از طرف نیروی هوایی ارتش در اختیارمان قرار میگرفت تفسیر و گویا کرده و از روی آنها، انواع کالکهای موردنظر را تهیه میکردیم.
کالکهای تهیه شده به چه صورت بود؟
این کالکها به چند گروه تقسیم میشدند: گروه اول کالک عوارض زمین که عوارض جدید و مصنوعی مثل جادهها، خاکریزها و کانالها روی آنها مشخص میشد. گروه دوم، کالک موانع و استحکامات دشمن که محل استقرار دشمن و سنگرهای آن و موانعی که زمین را به آن مسلح کرده، مثل میدان مین یا سیمهای خاردار و… بود. گروه سوم، کالک گسترش دشمن (ترکیب هویت گردانهای دشمن و استقرار آنها در مناطق) و گروه آخر کالک خط حد یگان که نزدیک عملیات تهیه میشد (اینکه لشکر ما از کجا تا کجا مأموریت دارد، هدف ما چیست؟ محورهای ما کجاست؟ سمت چپ ما چه کسی و سمت راست چه کسانی حضور دارند؟ محورها از کجا عبور میکنند و نقطه رهایی ما کجاست؟).
شنود و استراقسمع هم از وظایف این واحد بوده است؟
بله؛ یکی دیگر از وظایف بچههای اطلاعات، شنود و استراق سمع دشمن بود که در این راستا سه کار عمده انجام میشد. شنود و استراق سمع مکالمات بیسیمی و رادیویی که در این بخش، با استفاده از وسایلی که آن زمان وجود داشت، مثل فرکانسیاب، میگشت فرکانسهای مختلف بیسیمی دشمن در منطقه را پیدا و مکالمات آنها را ضبط میکرد و بعد گزارشش در اختیار فرمانده قرار میگرفت. گاهی هم اخبار مرتبط با جنگ را از رادیو و تلویزیون عراق به این مدل استراق سمع میکردند و گزارش آن را به مافوق خود میدادند. بخش دوم کار شنود ما، ترجمه اسنادی بود که از عملیاتها یا قبل از آن به دست ما میرسید و گزارش آن به فرماندهان اطلاعات قرارگاه و لشکر تحویل داده میشد. بخش سوم نیز بازجویی، استخراج و ترجمه اطلاعات اسرا و پناهندگان و ارائه گزارش آن به ردههای بالاتر بود.
پس فعالیتهای نیروهای اطلاعات به شناسایی، شنود، دیدبانی و تفسیر نقشهها و تهیه کالک محدود میشد!
نه؛ بخش دیگری هم بود که به انجام کارهای پشتیبانی میپرداخت و گزینش و جذب نیروی انسانی مورد نیاز، پشتیبانی از امکانات و تهیه تجهیزات مورد نیاز مثل دوربینهای دیدبانی، قطبنما و … را انجام میداد.
خوب برویم به زمان جنگ؛ واحد اطلاعات از کی و چگونه در آن برهه زمانی سازماندهی شد؟
همزمان با تشکیل یگانها حتی قبل از آن؛ چرا که اطلاعات سپاه از ابتدای شروع جنگ حتی قبل از آن در کردستان و شمال و … هم کار خود را شروع کرده بود. ما در کردستان هم با زمینی مواجه بودیم که اگرچه مال خودمان بود؛ اما دشمن در آن حضور داشت و در آن کمین کرده بود و تله میگذاشت. پس کار اطلاعات در جنگ قبل از تشکیل یگانها در سپاه شروع شده و براساس تجربیات کسبشده در حال تکامل بود.
به چه شکل؟
قبل از شروع جنگ و بعد از ناآرامیهای داخلی و با حضور ضدانقلاب در کردستان و برخی نقاط دیگر، کارهای اطلاعاتی در آن منطقه شروع و بسیاری از فعالیتهایی که توسط ضدانقلابها و منافقین انجام میشد، توسط بچههای اطلاعات در آن مناطق کشف شد. زمان گذشت و تیم اطلاعاتی سپاه به مرور تکامل پیدا کرد تا اینکه جنگ در جنوب با شکل و شمایلی متفاوت از جنگ در غرب آغاز شد. آن زمان بود که اطلاعات سپاه به گونه دیگری وارد عمل شد و با استفاده از تجربیات گذشته و به همت یک سری از افرادی که دارای تجربه در این زمینه بودند، کارهای اطلاعات یگانهای رزم سپاه راهاندازی شد.
بعد از جبهه غرب، بالاخره اطلاعات چه زمانی در جبهه جنوب رسمیت یافت؟
زمانی که تیپ 14 امام حسین (ع) به عنوان اولین یگان سازمانی سپاه به صورت تیپ درآمد، اطلاعات به دستور سردار شهید حاج حسین خرازی در آن شکل گرفت و سردار شهید «حاج علی اسحاقی» به عنوان اولین فرمانده اطلاعات تیپ لشکر 14 امام حسین (ع) معرفی شد. پس از آن نیز دیگر تیپها شروع به راهاندازی واحد اطلاعات در یگانهای خود کردند.
و اولین فرماندههان اطلاعات عملیات در لشکر 8 نجف اشرف، تیپ الغدیر یزد و تیپ 44 قمربنیهاشم چه کسانی بودند؟
در تیپ 8 نجف اشرف، شهید احمد نجاتبخش، در تیپ 44 قمربنیهاشم، شهید مجیدتاجمیر ریاحی و در تیپ 18 الغدیر یزد حاج آقا جواد کمالی اولین فرمانده اطلاعات بودند.
تحلیل شما از کار نیروهای اطلاعات نسبت به نیروهای دیگر در جنگ چیست؟
خب نیروهای اطلاعاتی کارشان به این صورت بود که هر شب یک عملیات اطلاعات و شناسایی داشتند؛ به این شکل که از راههایی که کمترین موانع و مشکلات در آن وجود داشت، به عمق مواضع دشمن نفوذ کرده و بعد از چندروز حضور در خاک آنها، دشمن را شناسایی و راههای عبوری را انتخاب میکردند که کمترین موانع و کمترین آسیب را برای رزمندگان در شب عملیات داشته باشند؛ یعنی کل منطقه را با توجه به اطلاعاتی که از طریق دیدبانی و شناسایی و تفسیر نقشهها و کالکها بهدست میآوردند، شناسایی و مناسبترین معبرها با کمترین آسیبها را برای نیروها انتخاب میکردند.
پس با این حساب بچههای اطلاعات عملیات نقش مؤثری در عملیاتها داشتهاند؟
بله؛ همینطور است. بسیاری از عملیاتهای ما در جنگ، موفقیتشان را مرهون بچههای اطلاعات عملیات بودند که این بچهها شبانهروز میرفتند برای شناسایی و در این مسیر جان خودشان را هم به خطر میانداختند تا قبل از عملیات، بهترین راهها را برای عبور یگانها و رزمندگانشان انتخاب کنند.
و این پیشروبودن در شبهای عملیات هم ادامه داشت؟
بله؛ در شب عملیات، نیروهای اطلاعات عملیات اولین افرادی بودند که هم جلوی ستون گردانها حرکت میکردند و هم به عنوان راهنما، هم چشم فرمانده و هم سپر رزمندگان.
با این حساب اولین کسانی که از عملیاتها مطلع و وارد منطقه عملیاتی میشدند، نیروهای اطلاعات عملیات بودند.
بله خب؛ اولین نیروهایی که وارد منطقه عملیاتی میشدند، نیروهای اطلاعات عملیات بودند و وقتی که مأموریتی را از طرف فرمانده قرارگاه به فرمانده یگان ابلاغ میکردند، اولین کسی که نسبت به نوع مأموریت توجیه میشد، مسئول اطلاعات یگان بود که بعد از آن نیز مسئول اطلاعات با فرمانده یگان تعدادی نیروهای مجرب و کارآزموده اطلاعات را برای آن مأموریت انتخاب میکردند. اول هم به سراغ نیروهای شناسایی و دیدبانی میرفتند.بعد نیروهای انتخابشده اطلاعاتی که غالبا تعداد آنها بین سه تا هفت نفر بود، در منطقه موردنظر و با پوشش غیراطلاعاتی مستقر میشدند.
پوشش غیراطلاعاتی؟
بله؛ به خاطر اینکه دشمن متوجه نشود اینجا قرار است محور عملیاتی جدید باشد، نیروهای شناسایی اطلاعات خود را از بچههای جهادی و مهندسی معرفی میکردند که آمدهاند زمین منطقه را شناسایی، جادههای منطقه را اصلاح و یا سنگرها و خاکریزها را تقویت کنند.
و محورهای عملیاتی چطور شناسایی میشد؟
به مرور زمان حضور نیروهای اطلاعات در مناطق عملیاتی، معابر در چند محور شناسایی و گزارش آن به فرمانده لشکر داده میشد که مثلا به نظر میرسد این محورها، محورهای مناسبی است که میتوانند به عنوان معابر وصولی انتخاب شوند و ما را به دشمن برسانند و به نوعی محور عملیاتی بشوند. پس از آن با هماهنگی که با فرمانده لشکر و… میشد، محورهای شناسایی ما به محورهای عملیاتی تبدیل و سرانجام نیروهای واحدها و گردانهایی که توجیه شده بودند، در آن مکانها، مستقر میشدند. البته در مسیر، هم دشمن و هم مواضع او را به نیروها نشان داده و به آنها گفته میشد چه موانعی بر سر راه آنها وجود دارد.
و شب عملیات هم مأموریت ویژهای داشتند؟
شب عملیات قبل از باقی نیروها، یک سری از گروههای اطلاعات را همراه با گروه تخریب لشکر وارد میدانهای مین کرده تا آنجا را خنثی و در دل آن معبر بازکنند. همچنین سیمهایخاردار را چیده و یک معبر عبوری داخل دیگر موانع غیر از میدانهای مین باز کنند.
اینها مربوط به شب عملیات است؟
بله و همزمان نیز یکسری راهنما از نیروهای اطلاعات برای گردانها میگذاشتیم و سعی میکردیم نیروهای یگانها و گردانها را به نزدیکترین جای ممکن که در دید دشمن نباشد، قبل از عملیات نزدیک کنیم.
برای شناسایی منطقه عملیاتی، حدودا چند روز زودتر میرفتید؟
زمان متفاوت بود و بستگی به نوع عملیات، حجم آن، منطقه، وسعت و زمینش داشت؛ مثلا برای عملیات محرم 40روز زودتر کار شناسایی آغاز شد؛ ولی برای عملیات والفجر مقدماتی بیش از چهارماه کار شناسایی به طول انجامید.
و بعد از شناسایی منطقه عملیاتی، تعیین زمان عملیات به چه صورت بود؟
پس از شناسایی منطقه، اطلاعات جمعآوری شده به فرماندههان رده بالاتر ارائه و بعد از جلساتی که بین مقامات بالاتر برپا میشد و همچنین سنجیدن نیروها و سازماندهی یگانها، زمان شروع عملیات را مشخص میکردند.
پس نیروهای اطلاعات نقش مهمی در تعیین زمان عملیات و محورهای عملیاتی داشتند؟
بله؛ نیروهای اطلاعات در تعیین زمان و محورهای عملیاتی نقش مهم و تأثیرگذاری داشتند؛ اینکه مشخص میکردند کدام محورها برای عملیات موفقتر است یا اینکه عملیات چه زمانی آغاز شود، بهتر است.
چنددرصد نیروهای اطلاعات در هنگام شناسایی به شهادت میرسیدند؟
خیلی کم؛ کمتر از 10 درصد. اکثر بچههای اطلاعات حین عملیات به شهادت میرسیدند.
و چند نفر برای شناسایی میرفتند؟
متناسب با وسعت منطقه، عملیات و تعداد گردانهایی که قرار بود وارد عمل شوند، تعداد نفرات برای شناسایی انتخاب میشدند؛ ضمن اینکه به غیر از نیروهای شناسایی ما به هر گردانی نیز چندنفر راهنما میدادیم تا رزمندهها را نسبت به منطقه توجیه کنند و آنها را تا سر اهدافشان ببرند. علاوه بر آن، یک عدهای را هم در اختیار فرمانده لشکر قرار میدادیم تا به عنوان پیک فرماندهی، هرجایی که او تشخیص میداد، برود که خب در همین رفت و آمدها هم تعدادی زخمی و یا شهید میشدند.
به نظر شما کدام یک از مراحل کار نیروهای اطلاعات عملیات را میتوان سختتر عنوان کرد؟
کار اطلاعات عملیات در همه مراحلش کار فوقالعاده سختی بود و نمیتوان گفت که کدام بخش آن سختتر از دیگری بود. هر مرحلهای سختی خاص خودش را داشت؛ مثلا گروه شناسایی با تعدادی محدود، کمترین سلاح را داشت و با تجهیزات دست و پاگیر و کمترین آذوقه از خط دشمن عبور و به عمق آنها نفوذ میکرد. تازه چند روز هم آنجا مخفی میماند و مواضع دشمن را بررسی و جمعآوری اطلاعات کند که این نیز خودش سختیهای خاص خود را دارد. دیدبانی، تفسیر نقشه و… همه و همه از کارهای سختی بودند که نیروهای اطلاعات عملیات انجام آن را برعهده داشتند.