در کنار بستر خشک زایندهرود که میایستی، کتاب تاریخ یک بار برایت بهطور کامل مرور میشود. در شرق خورشید هزاران ساله تاریخ اصفهان از پل شهرستان طلوع میکند و در تشت زعفرانیرنگ مغرب در پل مارنان غروب میکند. اینجا زایندهرود، تاریخ اصفهان را در فراز و نشیب روایت میکند. هرچند با لبانی خشک و تنی زخمی اما این رودخانه صدای گویای تاریخ یک ملت است.
در نقاشیهای قدیمی که از شهر اصفهان ترسیم شده، ستونهای کهنسالی دیده میشود که به قول مولوی مانند نردبانهایی پلهپله تا دل آسمان کشیده شدهاند. این ستونهای هزارساله، منارههای تاریخی شهر اصفهان هستند؛ منارههایی که از دوره سلجوقی به بعد بیشتر در کنار بناهای مذهبیآموزشی نظیر مساجد، مدارس و مقبرهها دیده میشوند. در روزگاری که در سیمای شهری به زحمت خانههای بیشتر از دو طبقه به چشم میخورده، ارتفاع چشمگیر این آسمانخراشهای کهنسال هم نمادی از شکوه و عظمت بوده و هم احتمالا راهنمایی برای پیدا کردن کانونهای علمی و مذهبی در شهرها.
گرمای واژه «بابا» برای کسانی که از نعمت داشتن پدر بهعنوان یکی از ستونهای خانواده محروم نبودهاند قابل درک است؛ اما در کوچه پس کوچههای شهر که رکاب میزنیم، گاهی با مقبرهها یا محلهها یا گذرهایی روبهرو میشویم که به نام «بابا» مشهورند. این باباها چه کسانی بودهاند و چگونه وارد تاریخ اصفهان شدهاند؟ به نظر میرسد با رشد گرایشات عرفانی پس از اسلام مشایخ با القاب مختلفی شناخته میشدهاند. پیر، عمو، شیخ یا بابا از این دست لقبها بوده است. اما بعد از حمله مغول و در طی قرن هشتم و نهم این جریان رنگ دیگری پیدا کرد و باباهای اصفهان بیشتر حاصل این دوره تاریخی هستند.
به همت انجمن علمی معماری دانشگاه شهید بهشتی عصر روز پنجشنبه 23 دیماه وبیناری با موضوع صورت خیالی شهر سیمای اصفهان در دوران صفویان برگزار شد. این وبینار از سلسله وبینارهایی است که با موضوع سفرخوانی برگزار میشود. در این نشست اینترنتی که از طریق سایت این دانشگاه برگزار شد، مهندس کامبیز حاجیقاسمی عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی طی دو ساعت به ایراد سخنرانی پرداخت و سپس پاسخگوی سؤالات مخاطبان بود. در این جلسه، دکتر آزاده آقالطیفی دبیر جلسه بود.
طوری بــه پــل تــاریــخــی ایلخانی بابامحمود توجه نکردهاند که گیاهان روییده روی پل، در حال تبدیلشدن به درخت هستند. پل بابا محمود بااینکه سنوسالش دو برابر سن سیوسهپل و پل خواجو است، در این سالها با بیتوجهیهایی روبهرو شده و در معرض خطر جدی است.
یکی از زیباترین کاروانسراهای درونشهری اصفهان، کاروانسرای ساروتقی است که در گذر مشیر بازار تاریخی اصفهان واقع شده است. اگرچه این بنا در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسیده، در دست مالکان خصوصی بهعنوان انبار بازار استفاده میشود و روزگار خوشی ندارد. برای همین با عباسعلی علیخاصی، مسئول بافتهای تاریخی شهرداری منطقه 3 و ابوالقاسم شیخ، مالک بنا گفتوگو کردیم. در چند سال گذشته جلساتی بین مالکان و شهرداری برگزار شده است؛ ولی نتیجه خاصی نداشته و حالا میخواهیم بدانیم وضعیت فعلی از چه قرار است؟
گویی زمان در اینجا متوقف شده که وقتی گذر کردی، دمی تأمل کنی. اینجا آرامستان تختفولاد است؛ آرامستانی که فقط قبرستان نبوده و پیکرهای عرفانی، تاریخی و مذهبی در حاشیه اصفهان قدیم بوده است. نام قبرستان شاید در بعضیها دافعه ایجاد کند، اما تختفولاد را اگر آگاهانه قدم بزنیم عاشقش میشویم. شما میتوانید پا در رکاب تاریخ از سمت خیابان فیض و پلخواجو که در دوره صفوی و قاجار، چهارباغ امین الدوله یا گبرآباد نام داشته وارد مجموعه تختفولاد بشوید. اینجا در قدیم دروازه ورودی تختفولاد هم بوده است یا میتوانید از سمت مقبره بابارکنالدین تختفولادگردی خود را آغاز کنید و از دوره ایلخانی به این مجموعه ارزشمند چشم بدوزید.
بازارهای هفتگی بخشی از زندگی اجتماعی و حیات مردمان این سرزمین بوده است؛ بنابراین پرداختن و توجه به آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. مردم هم برای خرید و رفع نیاز های روزانه به این مکانها میرفتهاند و هم برای گردش و تفریح و از این جهت حضور و آمدوشدشان به این بازارها را به مکانهای صرفا تفریحی ترجیح می دادند. ما در این متن نگاهی به یکی از بازارهای هفتگی اصفهان در منطقه جلفا می اندازیم و آن را به لحاظ تاریخی مورد بررسی قرار میدهیم. علاوه بر پرداخت تاریخی این موضوع نکاتی در روایتهای بهجا مانده وجود دارد که بر اساس آنها حیات اجتماعی مردم این سرزمین تبیین میشود.
در عصر صفویه ویژگیهای بارزی از حیث شهرسازی و توسعه کالبدی و فیزیکی شهر اصفهان از منظر کارشناسان و متخصصان شهرسازی وجود دارد که منجر به نگارش و تألیف مقالات و کتابهای متعددی دراینباره شده است. یکی از این مقالات «تحليل آموزههای شهرسازي در شکلگیری کالبد شهر (مطالعه موردي: دورهی صفويه، شهر اصفهان)» نام دارد که توسط علی عليمرادي, حسن احمدي و وحید قباديان نوشته و پس از ارائه در گروه شهرسازی دانشگاه گیلان در سال 1398، در نشریه دانش شهرسازی به چاپ رسیده است.
یکی از روزنامههای محلی اصفهان در خبری به تاریخ بیستم جمادیالاخر 1301 ه. ق آورده است: «در روز پنجشنبه بیستِ شهرِ (ماه) جمادیالاخر که جمعیت زیادی از رجال و نساء به تماشای سیلاب در بالای پلهای رودخانه ازدحام نموده بودند، یک زنی که طفل شیرخوارهای در بغل داشته، در یکی از غرفات بالای پلها رفته و نشسته، طفل خود را در دامن خود گذاشته، در حین آنکه سرگرم تماشا بوده از محـافظت طفل غفلت میکند.
بیش از هزار سال پیش، در سال 414 هجری قمری چهار مرد در لباس صوفیان، مخفیانه از سمت محله آهنگران و بیدآباد وارد اصفهان شدند. یکی از این چهار نفر مهمترین و مشهورترین دانشمند و پزشک تاریخ ایران بود که کتاب «قانون»اش تا همین قرن نوزدهم در مجامع علمی اروپا بهعنوان کتاب مرجع تدریس میشد. ابوعلی حسین بن عبدالله بنسینا در سال 370 قمری در بخارا متولد شد و به استناد کتاب تاریخ ابناثیر در اصفهان از دنیا رفت و شاید در مدرسه خودش هم دفن شد. کمی آنسوتر دومناره بلندبالا احتمال وجود یک مدرسه از دوره آل مظفر را در محله دردشت مطرح میکند. مدرسهای که به همت ملکه مقتول اصفهان، یعنی سلطان بختآغا بنا شده و پس از قتلش در همانجا هم دفن شد. اینگونه است که مدرسهآرامگاههای اصفهان پیوندگاه دانش و تاریخ در این شهر باستانی شد.
امروزهروز میدان نقش جهان خالی از اتومبیل شده است. نظافت و بهداشت آن در سطح مطلوبی است. ماهیت مغازههای اطراف میدان و حتی بازارهای دورو بر با موضوع گردشگری تناسب دارد. اما آیا پنجاه سال پیش هم میدان این وضعیت را داشته است؟ این مطلب پاسخی به این سؤال است.