هفته گذشته، اولین قسمت از سریال «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» به کارگردانی سروش صحت در شبکه خانگی عرضه شد و توانست درمجموع واکنشهای مثبتی را برانگیزد.
شام ایرانی، شبهای مافیا، رالی ایرانی، شب آهنگی، یازده، هفت خان و همرفیق، تنها بخشی از جنگها یا رئالیتیشوهای پلتفرمهای اینترنتی هستند که در این سالها توسط بخش خصوصی منتشر شدهاند. جنگهایی که قرار بود به تبعیت از برنامههای کمپانیهای خارجی، به عنوان یک آلترناتیو در برابر سریالهای این شبکه، قدعلم کرده و با نوسانگیری، مخاطبان این مدیوم را بیشتر کنند.
عقیدهای منسوخ وجود دارد مبنی بر اینکه سینما چیزی جز حاصل کیفیات بصری و صوتیاش نیست و فیلم را میتوان تنها به واسطه آن چیزی که روی پرده دیده و شنیده میشود قضاوت کرد. چنین عقیدهای، انفعالات یک فیلم را تنها به کیفیات بصری و صوتی محدود میکند و قابلیتهای تماشاگران برای ادراک حسی را نادیده میگیرد. قابلیتهایی که مستقل از امور ادراکشدنی فیلم است و بدین لحاظ انفعالات سینمایی قوایی از فیلم است که از خصوصیات بصری و صوتی آن فراتر میروند. این واقعیت که شرط ضروری برای کیفیات زیباییشناسانه فیلم، وجود عنصرهای خوشترکیب بصری است، به این معنا نیست که هر گونه خصیصه زیباییشناسانهی ویژهای اساساً از راه یک یا چند عنصر بصری فراهم میآید.
زخم کاری» تا اینجا پرتماشاگرترین سریال شبکه نمایش خانگی در سال 1400 است. سریالی که تلاش کرده تا به لایههای کمتر پرداختهشده سریالسازی در ایران ورود کرده و ذهن مخاطب ایرانی دوستدار درامهای مافیایی رازآلود را مشوش کند. گرچه یکی از امتیازهای سریال نیز تجمیع این مؤلفهها در یکدیگر است. یعنی سریالی که هم تم خانوادگی و زناشویی قدرتمندی دارد، هم نکتههایی برای مخاطبان آثار مافیایی و دوستداران آلکاپونبازی داشته باشد، هم رگههایی از عشق و خیانت در خود ببیند و هم نقدی بر جامعه روز کشور باشد.
سال 1399 تحت تأثیر شیوع ویروس کرونا سیوسومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان شکل تازهای از برگزاری را تجربه کرد که طبیعتاً موافقان و مخالفانی داشت. شکلگیری هسته برپایی آنلاین جشنوارههای سینمایی از بهار۹۹ باهدف حمایت از تولید و توسعه نرمافزاری بومی بهمنظور راهبری رویدادهای آنلاین سینمایی و دبیرخانهای الکترونیک با اتکا به توانمندیهای داخلی، آغاز شد. پیادهسازی بخشی از این پروژه، پیشتر توسط تیمی از برنامهنویسانی که با جشنواره همکاری داشتند، شکلگرفته بود؛ لذا تکمیل این کار، متناسب با اقتضائات برگزاری یک جشنواره بینالمللی و با هدف تأمین نیازمندیهای دبیرخانه جشنوارههای سینمایی کشور، در دستور کار بنیاد سینمایی فارابی قرار گرفت که با گذشت چند ماه کار مستمر و فشرده، شهریور۹۹، فاز نخست آن در جشنواره فیلم کودک، مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
این روزها یک اتفاق تکراری در شبکه نمایش خانگی، کانون توجهات را به خود معطوف کرده است. اتفاقی که طی ماههای اخیر برای سریالهای «قورباغه» و «میخواهم زنده بمانم» رخ داده و حالا برای «زخم کاری» تکرار شده است. ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر) که هنوز مهر مسئولیتش در حوزه اعطای مجوز به تولیدات شبکه نمایش خانگی خشک نشده، مواردی را بهعنوان ممیزی بر قسمت هفتم «زخم کاری» مطرح کرده و چون کارگردان حاضر نشده این اصلاحیهها را اعمال کند، از پخش آن جلوگیری به عمل آمده است.
طی هفته گذشته، حاشیههای توقیف 30 ساعته «میخواهم زنده بمانم» داغترین بحث شبکه نمایش خانگی بود. سریالی که ابتدای هفته را با شائبه توقیف آغاز کرد، در میانه هفته توقیف شد و در انتهای هفته نیز مشکلش رفع و منتشر شد. مقوله توقیف و ممیزی در سینما و شبکه نمایش خانگی، بحث چندان جدیدی نیست و دیگر مخاطبان و سینماگران، بر روی تمامی ابعاد این اتفاق آشنایی کامل دارند. اما آنچه سبب شد تا موضوع توقیف موقت «میخواهم زنده بمانم» اینچنین برسر زبانها بیفتد، دستور به توقف پس از 14 قسمت پخش بود. اتفاقی که تاکنون مشابه چندانی نداشته و این شاید برای نخستین بار است که یک سریال پس از انتشار 14 قسمت، اینگونه تهدید به توقف شده و از گردونه پخش کنار برود.
شبکه نمایش خانگی تا ابتدای نیمه دوم دهه 90، حالوروز چندان خوشایندی نداشت. برنامهریزی میانمدت این مدیوم برای پا گذاشتن به عرصه تولید، عملا به شکست انجامیده بود و تمام رزومه درخشان خود را معطوف به ابتدای دهه 90 و تولیداتی چون «قلب یخی» میدید. در میانه دهه 90، این مدیوم با یک پسرفت آشکار، به همان رسالت چند دهه قبل خود یعنی انتشار فیلمهایی که اکران عمومی خود را به پایان رسانده بودند، بازگشت.
دادههای سینمایی استان اصفهان طی 35 سال اخیر، نشانگر یک حرکت سینوسی است. از اوایل دهه 60 تا اواخر دهه 70، دوران شکوه و استقبال از سینماها بود. اما سینماها از ابتدای دهه 80 تا ابتدای دهه 90 هم پای سینماهای کشور و مخاطبان آن، افت عجیب و راکدی را تجربه کرد و از سال 93 تا به امروز، پیشرفتهای چشمگیری را بهخصوص در حوزه سخت افزاری به خود دید؛ تا جایی که رتبه اصفهان را به لحاظ تعداد ناوگان سینمایی، به ردیف دوم کشوری ارتقا داده و وضعیت مطلوبی برای سینماها و مخاطبان این استان فراهم آورده است.
سیوسومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان در شهر سی وسهپل به تجربهای ناب در میان سیو دو جشنواره گذشته بدل شده است. این جشنواره کودکانه هم اکنون نخستین رویداد سینمایی کشور و منطقه به حساب میآید که به صورت کاملا آنلاین برگزار میشود و تجربه متفاوتی را برای ورود آثار سینمای ایران به رسانههای جدید رقم زده و مفهوم جشنواره، مخاطب، داوری مردمی و… را در این دوره دچار دگرگونی اساسی کرده است.
رقابت سینما با تلویزیون، طی دهههای گذشته، همواره مراتبی از شدت و ضعف را به خود دیده است. در مقاطعی نظیر ماهرمضان، سینما، قافیه رقابت را به سریالهای تلویزیونی میباخت و در مواقعی نظیر نوروز یا تابستان، این سینماها بودند که میتوانستند مخاطبان بیشتری را به نسبت تلویزیون به سمت سالنها بکشانند.اما این رقابت عجیب، طی چهار پنج سال اخیر، تاحدودی از میان رفت و هر رسانه، ترجیح داد بدون رقمزدن حاشیهای، مسیر خود را طی کند. پس از چند سال سکوت و انفعال از ابتدای امسال این رقابت وارد فضای جدیدی شد؛ فضایی که تلویزیون آغازگر آن بود. از ابتدای امسال، خبری در خروجی خبرگزاریها منتشر شد مبنی بر اینکه مدیریت شبکه نمایش خانگی بر عهده صداوسیماست؛ خبری که در ابتدا کسی آن را جدی نگرفت، اما در ادامه و با اجبار ویاودیها به دریافت مجوز صداوسیما بر روی تولیدات این شبکه، وضعیت کاملا جدی شد. ریشه این اتفاق را باید در شیوع «کرونا» دانست. تا پیش از اسفند 98، بسترهای اینترنتی پخش فیلم در ایران، اقبال چندانی نداشتند و فیلمها و سریالها، استقبال خوبی از افتتاحیه نمایش خود در این بسترها به عمل نمیآوردند.
«جلال مقدم» فیلمساز بزرگتری در تاریخ سینمای ما میشد اگر تنها یک اشتباه را تکرار نمیکرد؛ زمانی که «راز درخت سنجد» را ساخت، برای تنوع یا شاید هم مسائل مالی، فیلم تجاری و کمارزش «صمد و فولادزره دیو» را هم جلوی دوربین برد. اشتباه او در این بود که از این فیلم، سالم برنگشت تا فیلمهای طبق سلیقه خود را در تاریخ جاودانه کند؛ همانطور فیلمهای کممایه ساخت و قدر خودش را ندانست. این اتفاق در اشلی کوچکتر، برای «منوچهر هادی» رخ داد.