این راهکار در برابر عملکرد سنتی سینما که نتوانسته بود در پی بیش از یک قرن، تحول خاصی را در حوزه نمایش فیلم به وجود بیاورد، با اقبال بالایی از جانب مخاطبان غربی مواجه شد تا جایی که عمده رئالیتیشوها و مسابقات خانوادگی و استعدادیابی، علاوه بر خرید کپیرایت توسط دهها کشوردر چندین فصل دیگر تولید شدند و بخشی از حافظه تاریخی دوستداران تولیدات این مدیوم را به خود اختصاص دادند.
سابقه تولید این جنگها در ایران، چندان طولانی نیست. در ابتدا که کار تولید سریال در این مدیوم رونق گرفت، این سری برنامهها که تولیداتشان چندان زیاد هم نبود، چندان با استقبال مواجه نمیشدند. با اقبال نمونههای غربی این تولیدات، کپیکاریهای وطنی نیز تلاش کردند تا نمونههای مشابه با آن ساختار را تولید کنند اما همواره زیر سایه سنگین آن برنامهها قرار داشته و بنابراین چندان اقبالی متوجه آنها نبود.
در دو سال کرونایی اخیر، با توجه به کسادی سینما و رونق تولیدات ویاودیها، بر تعداد جنگها افزوده شد. صاحبان این آثار نهایت تلاش خود را به عمل آوردند تا در خلاء سرگرمی در تلویزیون ملی، آن را با تولید برنامههایی مفرح پر کنند اما در مکانیزمی که حتی سریالهای این شبکه با اقبال چندانی مواجه نمیشدند، خیلی خوشبینانه به نظر میرسید که تصور کنیم این جنگها مورد استقبال مخاطبان واقع شوند.
کارهایی که مسالهمند نبودند
نخستین موردی که در مقام ضعف این جنگها مطرح است، نبود ساختار و ماهیت مستقل برای آنهاست. عمده این برنامهها نمونههای مشابه غربی یا شرقی داشته و ماهیت مستقل ایرانی ندارند. در واقع برنامهسازان تنها به یک تقلید صرف از روی نمونههای خارجی بسنده کرده و نتوانستند چندان سوژهها و آیتمهای اختصاصی برای آن تدارک ببینند.
برای مخاطبی که نمونههای به مراتب بهتر این برنامهها را در تولیدات غربی و شرقی دیده، تماشای این جنگهای ایرانی لذت چندانی ندارد. مخصوصاً وقتی که این جنگها عموماً با ممیزی به دست مخاطب میرسند.
از سویی تنها راه ممکن در جهت تولید جنگهایی برای پلتفرمهای اینترنتی، کپیبرداری از نمونههای موفق خارجی و ایرانیزه کردن آیتمهای آن است. موردی که تاکنون بارها در کشورمان پیادهسازی شده اما به دلایلی چون عدمجذابیت، با اقبال چندانی مواجه نشده و در حافظه تاریخی مخاطبان ماندگار نشده است.
متاسفانه فعالان این حوزه، تاکنون خلاقیت چندانی در بحث تولید محتوای این جنگها به عمل نیاورده و نتوانستند خود را از زیر یوغ تقلید و کپیکاری خارج کرده و یک مدل ایرانی از این جنگها را برای مخاطب تولید کنند.
وقتی تمام تخممرغها در سبد مجری گذاشته میشود
در شرایط کنونی، تمام دلخوشی سازندگان رئالیتیشوهای اینترنتی، بر روی نمونه موفق خارجی این مدل برنامهها و البته شهرت مجری خلاصه شده است. موردی که سبب شده تا چهرههای بسیاری از عالم سینما و موسیقی بخواهند طعم مجریگری یا حضور در برنامههایی از این دست را چشیده و با ارقامی که گاهی «نجومی» خوانده میشوند، به حضور در این برنامهها تن دهند.
گارد منفی جامعه نسبت به وقوع چنین اتفاقهایی و البته عدمتبحر این چهرهها در شکل اجرا و تصویرگری در خارج از آن ظرفیتی که تاکنون شهرت داشتهاند، به ابزار خودزنی تبدیل شدند که در همان گام نخست، بخش قابل توجهی از مخاطبان خود را از دست میدهند.
شدت تولیداتی از این دست و همزمانی پخش این جنگها سبب شده تا مخاطب عملاً عطای دنبال کردن آنها را به لقایشان بخشیده و نوعی عادیانگاری که به زعم سازندگان این برنامهها به «اتفاق ویژه» تعبیر میشود، رخ داده و بنابراین استقبال خاصی از این جنگها به عمل نمیآید.
این عادیانگاری حتی شامل مجریهای چهره این برنامهها نیز میشود. آنجایی که مخاطب، چهرههای محبوب و مشهور خود را اینچنین در دسترس میبیند، طبیعی است که استقبال چندانی از برنامه روتین آنها به عمل نمیآورد. همواره باید این اصل دنیای موسیقی را به یاد داشته باشیم که جمع کثیری از مخاطبانی که به تماشای یک کنسرت مینشینند، اساساً به دلیل دیدن خواننده محبوبشان از نزدیک، به آن کنسرت میروند. وقتی یک چهره مشهور اینچنین در دسترس قرار میگیرد، طبیعی است که نوعی عادینگری، نصیب او و برنامهاش شود.
آیا «جوکر» پرمخاطب است؟
«جوکر» عنوان جدیدترین رئالیتیشوی شبکه نمایش خانگی است که صبح شنبهها منتشر میشود. برنامهای که از روی یک نمونه شرقی کپیبرداری شده و تلاش دارد تا به واسطه سوژه خود و البته چهرههایی که قرار است طی 6 ساعت با هم زیر یک سقف بمانند، مخاطبان زیادی را جذب کند.
طبق آمارهای منتشرشده، این رئالیتیشو موفق شده تا در قسمت دوم خود، رکورد تعداد مخاطب تاریخ این شبکه را جابجا کند. طبق اظهارنظر تولیدکننده این برنامه، «جوکر» با 18 میلیون و 410 هزار و 491 دقیقه تماشا در ۱۶ ساعت، رکورد تعداد مخاطب و میزان استقبال تاریخ شبکه نمایش خانگی بر بستر اینترنت را شکست. آماری که البته خیلی زود توسط رقبای این پلتفرم اینترنتی نقض شد.
عنوان «جوکر»، حضور «امین حیایی» و مانور تبلیغاتی بر روی نام «احسان علیخانی» بهعنوان تولیدکننده این برنامه و همراهی تیم «عصر جدید» سبب شد تا در دو قسمت ابتدایی، بازیهای رسانهای عجیبی حول این برنامه به وجود بیاید. اتفاقی که ظهور آن در فضای مجازی، بسیار بیشتر از تبلیغات دهان به دهان مردم است و اگر بخواهیم خیلی منصفانه راجع این رئالیتیشو نظر بدهیم، باید آن را یک نمونه کاملاً معمولی به نسبت نمونههای قویتر این قبیل برنامهها بدانیم.
متاسفانه تعدد پلتفرمهای اینترنتی و نزاعهای رسانهای که هر یک از آنها در مقام مقبولیت خود به راه انداختهاند سبب شده تا هر یک از تولیدات این پلتفرمها با عناوینی چون شاهکار، پرمخاطبترین و … بدرقه شوند. حال آنکه عمده استقبال از این تولیدات، عموماً در چند قسمت ابتدایی پخش این محصولات خلاصه شده و کمتر پیش آمده که تعداد مخاطبان یک سریال یا جنگ اینترنتی در قسمتهای پایانی به اندازه قسمتهای اولیه آن، پرتعداد و رکوردشکن باشد.
باختن قافیه به سینما
در روزگاری که سینما، به علت کرونا، تن به تعطیلات چندماهه اجباری داد پلتفرمهای اینترنتی، یک شبه، ره صدساله را پیموده و به نوای بسیاری رسیدند. آنها نهتنها خوراک مردم خانهنشین را تهیه میکردند بلکه در ادامه این توفیق اجباری، به زمینههای تولید محصول نیز روی آورده و افزایش حق اشتراکهای خود را به دلایلی چون ورود به عرصه تولید سریال گره زدند.
ناگفته نماند که در این دو سال، هیچ رئالیتیشویی نتوانست فراتر از انتظار ظاهر شده و نبض رضایتمندی مخاطب را در دست بگیرد. در حوزه سریال نیز با اغماض، کمتر از انگشتان یک دست سریال با اقبال بالایی مواجه شدند که بهرغم هزینههای تولید سنگین، بعید است حتی توانسته باشند پول تولید خود را بازگردانند.
بنابراین ویاودیها در بهترین زمان عملکردی خود که سینما بالاجبار به گوشه رینگ رانده شده بود نیز نتوانستند با آن حجم تولیدات بسیار، جای این مدیوم را گرفته و مخاطب را از سالنهای سینما فراری دهند.
حال آنکه یکی از دغدغههای رایج دوستداران سینما طی دو سال اخیر، عدمبازگشت حیات به سینما در دوران پساکرونا بود و تاکید بر روی این گزاره که سینما هرگز قادر نخواهد بود تا به روزهای نرمال و معمول پیش از کرونای خود بازگردد.
اما همانگونه که طی این روزها دیده میشود، میزان استقبال از فیلمها طی هفتههای اخیر، به اوج خود در این دو سال رسیده است. گیشههای چند ده میلیارد تومانی به سینماها بازگشته و علیرغم فروش اینترنتی، در گیشه سینماها نیز صفوفی تشکیل میشود.
اگرچه تا همین دو ماه پیش، شورای صنفی نمایش به صاحبان آثار التماس میکرد که فیلمهای خود را برای نمایش در اختیار سینماها قرار دهند اما هماکنون برای نمایش فیلمها، رقابتی میان سرمایهگذاران و تهیهکنندگان شکل گرفته و ترافیک اکران در حال شکلگیری است.
این بازگشت مقتدرانه با افت فاحش محبوبیت سریالها و رئالیتیشوهای شبکه نمایش خانگی مصادف شده است. هماکنون بالغ بر ده سریال و رئالیتیشوی اورجینال توسط پلتفرمهای مختلف بر بستر اینترنت در حال پخش است که به جرات، تمامی این محصولات با شکست مواجه شده و نتوانستند اقبال عادی مخاطبان خود را به دست بیاورند.
متاسفانه پلتفرمهای اینترنتی از همان ابتدا، بر مبنای ساختار و شایستهسالاری به مخاطب معرفی نشدند و تمام فعالیت آنها به پخش سریال منحصر شد که مخاطب خیلی راحت میتوانست آن سریال و جنگها را به صورت رایگان از شبکههای مجازی و اینترنت مشاهده کند. جنگ قدرت در میان ویاودیها و تصور اینکه در روزگار بازگشت سینما، آنها همچنان مقتدر میمانند، سبب شد تا رویکرد منفعلانه آنها تنها معطوف به همین حوزه نمایش مانده و در شکل تولید سریال نیز به توفیقی دست نیابند.
حالا هم که سینما به مدار موفقیت بازگشته، قطعاً چهرههای بیشتری از فعالیت در این مدیوم به سینما بازگشته و رخوتی عظیم در انتظار این ویاودیها خواهد بود. این یک حقیقت تلخ است که آنها نتوانستند به صورت ماهیت ذاتی و حتی اکتسابی، در روزگاری که سینما هیچ فعالیتی نداشت، حریف این مدیوم شده و به اصطلاح، مچ سینما را به خاک بمالند.














