به گزارش اصفهان زیبا؛ صندوقهای بازنشستگی تنها مختص ایران نیست و در همه جای دنیا باوجود تفاوت ساختاری به کار میرود. در ایران اما این رویکرد پررنگتر است.
صندوقهایی که درواقع باهدف تأمین قشر بازنشستگان ایجاد شده و به دلیل وجود برخی مشکلات در بحث حقوق و دستمزد اما شرایط بغرنجی را برای بازنشستگان به وجود آوردهاند.
مشکل اصلی در بحث این صندوقها، نوع مدیریت آنهاست. انگیزه مدیریت صندوقها برای بازده مناسب سرمایه بازنشستگان چندان قوی نیست.
اکثر این مدیران معتقدند در حدفاصلی که شاغلان 30 سال بیمه خود را پرداخت میکنند تا 30 سال بعد حقوق بازنشستگی دریافت کنند، کسی بررسی نمیکند که مدیریت آنها در چه سطح و با چه کیفیتی است؛ بنابراین باید دید بازده این صندوقها در سنوات گذشته و احتمالا در آینده چگونه بوده است.
مشکل دیگر به مسائل اقتصاد کلان کشور برمیگردد. ازیکطرف مهمترین مزیتهای اقتصادی ما در محورهای انرژی، نفت و گاز ازدسترفته و از سوی دیگر برخی تصمیمات دولت نوع مدیریت صندوقهای بازنشستگی را سختتر کرده است.
امروزه بسیاری از کشورها قوانین خود را با توجه به نیازی که دارند، وضع میکنند؛ برای مثال در نرخگذاری اجناس با در نظر گرفتن شرایط کشور سود آنها را کم یا زیاد میکنند؛ چراکه این موضوع بر سرمایه صندوقهای بازنشستگی اثرگذار است.
در این میان بحث بدهیهای دولت به صندوقهای بازنشستگی هم مطرح است.
طی دهه 60 دولت برداشتهایی از صندوقهای بازنشستگی داشت که بهدرستی هم پرداخت نکرد و ادامه بدهیها باعث ایجاد مشکلاتی برای بازنشستگان شد؛ بنابراین صندوقها برای پرداخت حقوق بازنشستگی بهجای اینکه به سرمایهگذاری متکی باشند و درآمد حاصل از آنها را خرج پرداخت حقوق بازنشستگان کنند، تنها با کسر حقوق شاغلان به بازنشستگان حقوق میدهند؛ رویکردی که نسبت تعداد شاغلان به بازنشستگان را موردتوجه قرار میدهد.
در بازگشت به عقب خواهیم دید که در هنگام تشکیل صندوقهای بازنشستگی، بازنشستهای وجود نداشت و تنها از حقوق شاغلان کسر میشد و لازم نبود به بازنشستهها حقوقی بدهند.
با گذشت زمان اما سروکله بازنشستگان پیدا شد. در این موقعیت تعدادی بازنشسته و تعدادی هم شاغل داشتیم؛ حدود 12 تا 19 سال پیش نسبت شاغل به بازنشسته شش به یک بود (به ازای شش شاغل، یک بازنشسته).
بهتدریج و با گذشت زمان تعداد بیشتری بازنشسته در آن پیک جمعیتی ورود به صندوقها به سن بازنشستگی رسیدند. این در حالی است که قوانین پرداخت حقوق بازنشستگی ایران هم قوانین خاصی است.
بازنشسته خود حقوق دریافت میکند و پسازآن همسر و فرزندانش هم تا زمانی که ازدواج نکرده باشند، حقوق میگیرند.
در این شرایط برای حل مشکلات موجود چند راهحل وجود دارد که افزایش سن بازنشستگی تنها در دستور کار قرارگرفته است. به عقیده بنده هم قانون افزایش سن بازنشستگی نمیتواند مشکلات بازنشستگان را برطرف کند.
صندوقهای بازنشستگی شرایط خوبی ندارند و به نظر میرسد وضعیت آنها بدتر هم خواهد شد و نمیتوان چشمانداز خوبی برای این موضوع متصور شد.
این شرایط را میتوان با ذکر این مثال بهخوبی درک کرد؛ اینکه منبع آب با حجم 10 لیتر که بهصورت دائم این مقدار مشخص آب دارد و باید به جمعیتی که 15 لیتر آب نیاز دارند، آب دهد که تنها با جابهجا کردن این 10 لیتر آب نمیتواند کسری خود را جبران کند.
درعینحال اثر افزایش سن بازنشستگی بر درصد بیکاری جوانان هم نمایان است. در پی بازنشستگی فردی با 30 سال خدمت، یک نفر هم شاغل میشود.
حالا وقتی بازنشستگی با 35 سال خدمت اجرا شود، طبیعتا نسبت سن شاغل به بازنشسته بیشتر میشود. درکل این رویکرد دولت برای برطرفکردن مشکلات بازنشستگی در مقایسه با دیگر کشورها که با افزایش امید به زندگی تعداد سنوات شاغلان آنها هم بیش از 30 سال است شاید منطقی باشد؛ اما مسئله اصلی کشور ما این نیست.
موضوع این است که به طور کلی جمعیت، سطح رفاه، سرمایهگذاری، درآمد و تولید کلی کشور جوابگوی این مجموعه خانوار، جوانان، بازنشستگان و شاغلان کشور نیست.
شاید شاغلان پنج سال بیشتر کار کنند و با مقدار پولی که در صندوق ها وجود دارد شرایط صندوق ها بهتر شود و به بازنشستگان حقوق بیشتری بدهند؛ اما از آن طرف در پی اجرای این مصوبه، جوانان دیرتر شاغل میشوند و همانطور که اشاره شد، آمار بیکاری بالا می رود؛ آنچه نشان میدهد با افزایش سن بازنشستگی اوضاع کلی کشور بهبود نمییابد.