به گزارش اصفهان زیبا؛ اخیرا با هر اتفاق، فرانسه به هم میریزد و اعتراضات خیابانی همراه با خشونت و خسارتهای فراوان شهرهای مختلف این کشور را دربر میگیرد و در جریان این درگیریها هزاران نفر دستگیر، کشته یا زخمی میشوند.
آخرین اعتراضات به کشتهشدن نوجوان 17 ساله از سمت پلیس فرانسه در ۲۷ ژوئن (ششم تیرماه) برمیگردد که به دلیل عدم پیروی از فرمان ایست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بهنوعی به قتل رسید.
به تحلیل کارشناسان متغیرهای بسیاری در رابطه با چرایی به آشوبکشیدن اعتراضات و ایجاد ناآرامیها طی یک سال اخیر در فرانسه وجود دارد که برخی از آنها همچون سیاستهای ناموفق رئیسجمهور فرانسه در افزایش سن بازنشستگی، تغییرات در قانون کار و مهاجرت از یکسو و وجود فرهنگهای متفاوت در فرانسه به دلیل مهاجرپذیری این کشور، عدم رعایت حقوق اقلیتها از سوی دولت فرانسه و تبعیض نژادی و رفتاریهای نژادپرستانه از سوی مجریان قانون و همچنین ساختار نامساعد اقتصادی اروپا که برگرفته از سیاستهای نادرست داخلی و همچنین تحولات بینالمللی است، بر دیگر عوامل مؤثر در آشوبها برتری دارد.
بیثباتی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که موقعیت دولتهایی همچون فرانسه یا هلند را به چالش کشیده است و درعینحال بقای اتحادیه اروپا را در عدم مدیریت این بحرانها به خطر انداخته است.
تقویت نظام لیبرال دمکراسی و راستگرایی در اروپا
محمدعلی بصیری در تحلیل خود از ناآرامیهای اخیر در اروپا با تمرکز بر فرانسه و تشدید آن معتقد است، عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در اروپا دستبهدست هم داده و این وضعیت را برای اتحادیه اروپا ازجمله فرانسه به وجود آورده است.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه اولین مسئله بحث نظام لیبرال دمکراسی و راستگرایی است که حاکمیت آن طی دهه اخیر در آمریکا و اروپا بسیار تقویت و باعث شده است در جوامعی همچون فرانسه شکاف بین طبقه ثروتمند و فقیر شدت یابد، میگوید: «علیرغم اینکه در کشورهای اروپایی طبقه متوسط در اکثریت، طبقه فقیر در اقلیت و درصد کمی به طبقه ثروتمند تعلق دارد، طی این چند دهه فشار بر طبقه فقیر بسیار است و طبقه متوسط تحت سیاستهای راستگرایی سرمایهداری تضعیف شده است؛ شرایطی که قشر فقیر را فقیرتر و قشر متوسط را ضعیفتر کرده است و بستر اجتماعی را به سمت نارضایتی و اعتراض بیشازپیش کشانده است و هرازگاهی با شورشها و قیامهایی از سمت اقشار و اصناف مختلف همچون جلیقه زردها، معلمها، پزشکها و بازنشستهها در قالب درگیری و خشونت شدید بین پلیس و معترضان روبهروست.»
تضعیف اقتصاد غرب و اروپا در رقابت با شرق
بصیری با اشاره به اینکه شرایط کنونی فرانسه بهترین مثال برای شکاف طبقاتی و نظام سرمایهداری افراطی در اروپا به شمار میرود که به بهانههای متعدد باعث شعلهور شدن اعتراضات در سراسر این کشور شده است، خاطرنشان میکند: مسئله دیگر موضوع تضعیفشدن اقتصاد غرب و اروپا در نظم جدید است. با قدرتگرفتن اقتصاد کشورهای آسیایی همچون چین، غرب دیگر آن حجم درآمد، رشد و تولید را ندارد.
این شرایط بر درآمد عمومی و شاغلان اروپا تأثیر گذاشته و باعث کاهش کمکهایی دولتی به این قشر متوسط و ضعیف شده است؛ عاملی اقتصادیبینالمللی که در رقابت میان اتحادیه اروپا و آمریکا با شرکایی همچون چین و هند و اقتصادهای نوظهور شکل گرفته است و تحتعنوان جنگ اقتصادی از آن یاد میکنند و طبیعتا بر فضای اقتصادی کشورهایی همچون جامعه فرانسه هم مؤثر است.
جنگ در اوکراین؛ بحران در اروپا
این استاد روابط بینالملل از نقشآفرینی جنگ اوکراین بر شرایط بحرانی اروپا میگوید و میافزاید: این جنگ باعث شده است زیرساختهای اقتصادی غرب و اتحادیه اروپا با بحران روبهرو شود و انرژی که پیش از این تقریبا ارزان بوده و بعضا بهصورت مجانی تهیه میشد، با قیمتی چند برابر تأمین شود.
از سوی دیگر حجم تجاری روسیه و اروپای شرقی کاهش پیدا کرده است و ورود مواد اولیه برای تأمین انرژی نیز یا کاملا قطعشده یا با قیمت گزافی وارد اروپا میشود. از طرفی صادرات اروپا عملا بازار را از دست داده و این شرایط مبادلات باعث شده است اقتصاد فرانسه با تورم، فشار، بیکاری و ضعف روبهرو شود.
عدم رعایت حقوق اقلیتها در اروپا
بصیری در ادامه به عامل قابلتأمل مؤثر بر شرایط بحرانی اروپا اشاره میکند و میگوید: مشارکت اروپا در جنگهای منطقهای همچون جنگ در سوریه، افغانستان، شمال آفریقا، سودان و لیبی بخش عمدهای از بودجه کشورهای اروپایی را از بین برده و از سوی دیگر باعث مهاجرت بخشی از جمعیت این کشورها به اروپا شده است.
این فضا فشار بسیاری بر جوامع اروپایی همچون فرانسه ایجاد کرده است و بهصورت خودکار شرایط زندگی شهروندان درجهدو و سه این کشورها را به چالش کشیده است.
او میافزاید: از سوی دیگر عدم رعایت حقوق اقلیتهای مهاجر و مسلمان خود تهدیدی برای کشورهای اروپایی در به آشوب کشیدن این جوامع به هر بهانهای است.
از طرفی زیرساختهای نامساعد اقتصادی و اجتماعی دولتهای غربی ازجمله فرانسه برخلاف سیاستهایی ادعایی آنها و شعارهای حقوق بشری آنها در خصوص برابری انسان ازلحاظ نژاد، جنسیت، مذهب و قومیت است و باعث بهوجودآمدن این نقض سیستماتیک در برقراری حقوق اقلیتها، سیاهپوستها، مسلمانها، زنان و مهاجران شده است؛ شرایطی که در آمریکا نیز تجربه شده و مرگ جورج فلوید توسط پلیس نمونه بارز آن است.
ناآرامیها در اروپا ریشهدار است
عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان با اشاره بهاتفاق اخیر در کشتهشدن جوان 17 ساله مسلمان توسط پلیس کشور فرانسه میگوید: فرانسه از مدعیان حقوق بشر است و در مقابل با نقض سیستماتیک و مستمر خلاف این رویکرد عمل میکند.
کشتهشدن جوان 17 ساله مسلمان به بهانه عدم رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی توسط پلیس فرانسه مطمئنا اولین و آخرین اتفاق در این کشور و در اروپا نیست و نخواهد بود که باعث اعتراضات شدید و ناآرامی خیابانی شده است.
بارها اقلیتها توسط مقامات دولتی و پلیس فرانسه تخریب، مجروح و دستگیر شدهاند. در واقع اعتراضات کنونی فرانسه تنها به یک اتفاق مربوط نمیشود و ریشهدار است و حقوق سرکوبشده اقلیتها از سیاستهای دولتهای اروپایی هرچند وقت یکبار به بهانههای مختلف خود را به شکل اعتراض نشان میدهد.