به گزارش اصفهان زیبا؛ «ابلاغ سند استانی ستاد روایت پیشرفت؛ خبری خوب با چند انذار و راهکار». شاید بهترین خبری که میشد سال قبل یا در ششماهه اول امسال میشنیدیم همین تصمیم درباره پرداختن به موضوع روایت پیشرفت برای نوجوانان و جوانان است.
حالا هرچند دیر، اما این تصمیم گرفته شد و پس از ابلاغ (سند استانی روایت پیشرفت و آییننامه تشکیل ستاد آن در استان)، امیدوارم هر چه زودتر اصل مطلب اجرایی شده و البته استمرار داشته باشد.
در ترکیب اعضای حقیقی و حقوقی ستاد استانی جایی برای مدیریت شهری یا اصحاب رسانه دیده نشده بود. به همین خاطر ضمن ابراز خرسندی زیاد از این اتفاق لازم، چند پیشنهاد و انذار در این رابطه را اینجا عرض میکنم:
روایت کردن سه رکن و الزام اساسی نیاز دارد که روایت جذاب، راوی پرنفوذ و شبکه غالب شدن روایت را شامل میشود؛ باید تلاش شود تا محوریت اقدامات این ستاد حول محور استفاده از این ابزار و عاملان مقتضی رقم بخورد و از رفتن به حاشیه و استفاده از ابزار و عوامل سنتی و ناکارآمد و تکرار گذشته آزمودهشده در این زمینه پرهیز شود.
به دلایل مختلف ازجمله اعتبارزدایی از منبع یا تغییر ذائقه مخاطب بهطور تقریبی بخش قابلتوجهی از مردم رسانههای رسمی و غیررسمی همسو و غیرهمسو را بهطورکلی کنار گذاشته و اخبار خود را از رسانههای غیرخبری یا صفحات شخصی افراد برداشت میکنند.پس باید دقت داشت که بارگذاریهای ستاد روایت پیشرفت باید روی جایی غیر از اینها یا ضمن این ابزار باشد. به جهت تداخل روایتها و یکنواختی در ارائه محتوا در رسانههای رسمی و غیررسمی و نیز مرگ منبع، ضریب نفوذ اخبار، بهویژه خبر مثبت در بخشی از جامعه کم شده است.
رویکرد اصلی ستاد باید در جهت تقویت فرم و محتوای تولید روایتهای مثبت و توجه به شبکه انتشار و توزیع باشد. در دوران بمباران خبری، فوروارد خبر یا کپی کردن مطالب رویکرد خوبی برای انتقال پیام نیست و محتوا در صف انتظاری بدون پایان برای دیده شدن باقی میماند، پس کل زنجیره پیام از تولید تا بازنشر و فرایند ۳۶۰ درجه را باهم مدنظر داشته باشیم.
تجربههایی از جنس قرارگاهها و شوراها ازجمله شورای اطلاعرسانی زنگ خطری است که باید مراقبت کرد جایی که ما با نفوس و ذهنیتها رودررو هستیم، باید از شکلگیری فضایی اداری و سازمانی و نظامی و حکومتی و صرف تشکیل جلسه برحذر بود، چون این خود نهتنها عامل امیدآفرینی نمیشود بلکه شاید با اتلاف منابع دستمایه جدیدی برای ناامیدکردن مردم باشد.
بیش از هر چیزی لازم است طراحی داشته باشیم تا از فرصت روایتگری فردی با مشاهدات عینی و مستندات برای تولید محتوا استفاده شود. مدیرت شهر و روستا که برآمده از انتخاب مردم در شوراهای شهر و روستا هستند هم مصداق عینی و کامل مردمسالاری و مشارکت مردم در اداره کشور در صفیترین واحد حاکمیتی است؛ هم اصلش و هم دستاوردهایش در این سالها به دلیل چابکی و عینی بودن قابللمستر است که علاوه بر حوزههای کلان ملی، میتوانند مصداقی برای رشد و پیشرفت کشور در این سالها باشند.
با این تفاوت که عملکردشان مستقیم بر کیفیت زندگی مردم مؤثر و قابلفهمتر است. پس حتما در سبد تولید روایت به آن توجه و وزن ویژه داد. مسیر ستاد باید به سمتی باشد که مؤثرین، صاحبان تریبون و کنشگران جامعه، سعی کنند روایتهای مستند و میدانی خودشان را به اشتراک بگذارند تا زاویه جدید، راوی شناختهشده و روایت واقعی باعث شود مخاطب در بین ازدحام محتواها، پیام آنها را انتخاب کند.
در کنار رسانه و فضای مجازی، استفاده از ظرفیت بازدیدها و گفتوگوی چهره به چهره از خانواده تا محله و جامعه یک ضرورت است تا بتوان با جلب اعتماد و جذب احساسات مخاطب، پیام را منتقل کرد.
آرزوی توفیق و سربلندی برای متولیان این مأموریت سخت و سنگین در جنگ شناختی.