خلاقیت را چاشنی ذوق میکنند تا با انتخاب خشنترین واژهها اصلاح شاخص کل بورس را توصیف کنند: «فاز ریزشی بورس از راه رسید»، «بالاخره بورس ریخت» و «نابودی بورس زیر پای تازهواردان». این فقط بخشی از جملات کانالهای اعلام نرخ ارز و طلا در وصف اصلاح یک هفته اخیر بازار سرمایه است. آنها خوشحالاند، زیرا از بورس خشمگین بودند و امروز نقاب از صورت برداشته با تمام وجود این خوشی را فریاد میکشند. شادمانی کانالهای ارز و طلا از روزهای منفی بازار سرمایه حد و حصر ندارد. سالگذشته وقتی دلار به کانال 18 هزار تومان رسید و چند روز قبل وقتی سکه مرز 7 میلیون تومان را رد کرده بود هم اینقدر خوشحال نبودند، ولی حالا از اصلاح بورس هیجانزده شدهاند. تکنیکالها میگویند تاریخ تکرار میشود، آری در گذشته نیز کانالهای ارز و طلا سابقه برگزاری چنین جشنهایی را در فضای مجازی داشتهاند. زمانی که ایران وارد بند هفت سازمان ملل میشد و زمانی که ترامپ از برجام خارج شد هم مانند امروز اشک شوق از چشمانشان جاری بود. حالا دیگر تحلیلگر شدهاند، نمودار میکشند و ادعا میکنند شاخص کلبورس نصف خواهد شد، حتی وعده شاخص 200 هزار واحدی میدهند و از پشتپردههای رشد بازار سرمایه میگویند. کانالهای ارز و طلا یا مخالفان نظام اصلاح معمولی شاخص کل را شکست نظام معرفی میکنند. البته این بحث امروز و دیروز نیست، بازار سرمایه چند سال است هووی آنها شده و با تمام قوا در مقابل زیاده خواهی آنها میتازند. وقتی شاخصکل بورس مرز 100 هزار واحد را شکافت و ماجراجویی را آغاز کرد به آن برچسب حکومتی بودن زدند ولی بورس به آنها سیلی زد و کشورگشایی را تا بالای یک میلیون ادامه داد و حالا که براساس اصول تکنیکال و بنیادی با گذر از مقاومت در حال استراحت است آن را محکوم به سقوط میکنند. کانالهای ارز و طلا طی هفته گذشته انواع و اقسام قصهها از پشت و پرده رشد بورس گفتهاند، البته آنها تنها نبودند بلکه مطبوعات داخلی هم کم و بیش با آنها یکصدا شدند. مخالفان رشد بورس که از همان شاخص 100هزار تایی قیمتها را حباب میدانستند در این روزها مجدد پشت تریبون آمدند تا بگویند: «دیدی گفتم؟!» بله ساعت خوابیده روی دو بار ساعت درست را نشان میدهد. شاخصکل بورس بیش از 10 برابر رشد کرد و حالا همه تحلیلگر بورس شدهاند. پراید 21 میلیونی به مرز 100 میلیون تومان رسید، یک مترمربع آپارتمان کلنگی در محلههای متوسط شهر به بیش از 15 میلیون تومان رسید، دلار 3 هزار تومانی مقاومت 17 هزار تومان را رد کرد و سکه یک میلیونی حالا دیگر سودای 10 میلیونی شدن دارد، هیچ کدام از این موارد حباب نیست ولی شاخصکلبورس حالا پس از یک رشد شارپ ایستاده تا نفسی تازه کند انبوهی از تحلیلگران داخلی به سمت آن هجوم آوردهاند. بورس را قربانی منافع جناحی میکنند یا مدعیاند بورس قربانی منافع جناحی شدهاست. از برکناری وزیر صنعت تا استعفای رئیس قبلی سازمان بورس را بهانه میگیرند و از دستهای پشت پرده میگویند، دستهایی برای زمین زدن بازار سرمایه! انگار در اردوی آنها هم شادی برپا شدهاست. تعدادی از خبرگزاریهای داخلی از اصلاح شاخص کل بر طبل شاهانه میکوبند؛ گویی افتخار ملی رقم خوردهاست، انگار بهداد سلیمی باردیگر رکورد جهان را بهدست آورده، یا شاید تیم ملی راهی جامجهانی شدهاست. چرا آنها با کانالهای ارز و طلا یکصدا شدهاند؟ کسی نمیداند، ولی بورس نفس میکشد. وقتی شیر زمینگیر شود، شغالها بر پیکرش جشن میگیرند ولی بورس زمینگیر نشدهاست. بورس زندهاست، نفس میکشد و در زندگی ما جریان دارد. ایران به اقتصاد بورس محور سلام میکند و مردم فوج فوج راهی کارگزاریها میشوند تا سهمی از فردای ایران داشتهباشند. بازار سرمایه دیگر میراث عده کمی از مردم نیست، حالا دیگر مرد و زن، پیر و جوان و بازه گستردهتری از مردم، سهامدار هستند. از بانکها، پالایشگاهها، خودروییها، فلزیها و از تمام گروههای دیگر سهم دارند. اینبار نه اصلاحطلب و اصولگرا و نه هیچ طیف سیاسی دیگری سکان اقتصاد را در دست نگرفته است، بلکه مردم وارد گود شدهاند تا ناخدا باشند تا کشتی اقتصاد رنگ و بوی مردمی بگیرد. وقتی بخشهای تولید پس از سالها میتواند از طریق بورس تامین مالی کند و موتورهای تولید به حرکت درآید باید حق داد دلالان ارز و طلا ناراحت باشند. مردم فهمیدهاند نباید با پرکردن بالشت طمع از ارز و طلا ارزش پول ملی را کاهش دهند و این برای کانالهای ارز و طلا خبر خوبی نیست. آنها امروز خوشحالاند و جشن گرفتهاند ولی دوری نمیگذرد تا بازار سرمایه به دشمنان تولید ملی سیلی انتقام بزند.