مناقشه بر سر تاریخ!

چند روزی از بحث‌و‌جدل شکل‌گرفته میان صادق زیباکلام و خسرو معتضد، یکی به عنوان استاد علوم سیاسی و دیگری معروف به تاریخ‌نگار گذشته است. مناظره بحث‌برانگیز این دو با یکدیگر زمینه اظهارنظرهای متفاوتی را در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی فراهم کرد. اکنون با فرونشستن جنجال‌ها می‌توان موضوع مورد مناقشه میان این دو چهره سرشناس را از دریچه‌ای دیگر نگاه کرد.

تاریخ انتشار: ۰۸:۲۰ - چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۹
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

یک: مباحث تاریخی به دلیل آنکه از گذرگاه طرح سؤال، شکل‌گیری دغدغه‌های شخصی یا با محوریت دانش تخصصی، پیش داشته‌ها، سرمایه واژگان و در نهایت فهم تاریخدان عبور می‌کند، دقیقا همان رویداد تاریخی نیست، بلکه ما با تصویری از یک شخصیت، رویداد و پیامدهای آن روبه‌رو هستیم که توسط ذهن تاریخ‌نگار مورد پالایش قرار گرفته و براساس همان ذهنیت صورت‌بندی شده است. اینکه بـــرخـــی از تــــاریـــــخ‌نــویـســـان مـــدعی منعکس‌کردن واقعیت‌های تاریخی هستند یا تلاش کرده‌اند تصویری بدون خدشه و ایراد از جریان‌های سیاسی دوران مشروطیت، اندیشه کنشگران در صد سال گذشته، کنش عملی مبارزان سیاسی و حتی سیاست‌های اقتصادی وابسته به دولت‌های وقت نیم قرن گذشته را به تصویر بکشند، چیزی جز زیاده‌گویی و تبلیغات شخصی را بیان نمی‌کنند؛ چرا که اگر قرار بود رویداد تاریخی به مثابه یک رویداد و واقعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی صرف منعکس شود، بی‌تردید ما با چیزی در حدود یک گزارش نسبتا جامع از وقایع تاریخی روبه‌رو بودیم و نه بیشتر. ولی تاریخ‌نگاران دقیقا به این دلیل تاریخ را به نگارش در می‌آوردند و تلاش می‌کنند به بخش‌های کمتر دیده شده بپردازند که اندیشه و زاویه دید خود را برای درک رویدادهای تاریخی چهارچوب‌بندی کنند.
دوم: انتخاب موضوعات تاریخی دقیقا با دغدغه‌های تاریخ‌نگاران پیوند خورده است. هر کدام از نویسندگان تاریخ از میان صدها و بلکه هزاران مبحث به سراغ موضوعات و بررسی‌هایی می‌روند که با سؤالات، پرسش‌ها و چهارچوب ذهنی آنان نسبتا هم‌خوانی داشته باشد. مطرح کردن برخی مباحث از قبیل: بدون موضع‌گیری بودن، پیش‌داشته‌های تاریخی را حذف‌کردن و تاریخ را آنگونه که بوده شرح‌دادن و منعکس‌کردن تمام واقعیت در پژوهش‌های تاریخی عملا رخ نداده و نخواهد داد و این همه را می‌توان به عنوان ژست پژوهشگران مطرح کرد؛ چرا که تاریخ‌نگاران براساس دیدگاه‌ها و جایگاه اجتماعی خود به سراغ موضوعات تاریخی می‌روند و هر جا لازم دیدند برخی از اطلاعاتی که از منظر آنان ناهم‌خوان، از پیوستگی کافی برخوردار‌نبودن و همچنین مقوله‌های حاشیه‌ای را با آگاهی کامل حذف می‌کنند، در واقع تاریخ‌نگاران خود نیز به صورت فیلتر رویدادهای تاریخی عمل می‌کنند. به عنوان مثال گمان کنید یکی از دولت‌مردان که در طی سال‌های 68 تا 76 در ساختار دولت مشغول به فعالیت بوده و نقش سیاست‌گذاری را برعهده داشته قرار باشد تاریخ دولت اول و دوم مرحوم هاشمی رفسنجانی را به نگارش درآورد؛ چنین شخصیتی به دلیل آنکه همچنان از روابطی با دولت‌مردان سابق بهره می‌برد و جایگاه امروزش در قدرت به‌واسطه آن حضور در سال‌های گذشته شناخته شده است، در هنگام کنکاش در اسناد تاریخی یا پرداختن به نظر منتقدان این همه را نادیده گرفته و دقیقا خط سیری از رویدادهای هشت ساله را بیان می‌کند که در نهایت زمینه رنجاندن سایر اهالی قدرت را فراهم نکند! چنین فردی حتی اگر کرسی تاریخ دانشگاهی معتبر را در اختیار داشته باشد، نشان می‌دهد بیش از آنکه دغدغه تحلیل رویدادهای تاریخی و شرح مستند را داشته باشد، دغدغه الزامات قدرت نمی‌گذارد او بیش از یک گزارش‌نویس سطحی عرض اندام کند. بنابراین ما در چنین مواقعی با کتاب‌های به اصطلاح تاریخی روبه‌رو هستیم، ولی کتابی که با آگاهی کامل در حال روایت تنها بخشی از رویدادهای تاریخ معاصر و حذف قسمتی دیگر است.
سوم: هیچ کتاب تاریخی نمی‌تواند مدعی به تصویر کشیدن تمام حقایق تاریخی باشد. به دلیل فاصله ما با وقایع تاریخی، ما به عنوان تاریخ‌نویس درنهایت با تصویری از آن وقایع سر و کار داریم و فرجام کار پژوهشگران تاریخ منعکس‌کردن بخشی از واقعیت‌های تاریخی و نه تمام آن است. به عنوان مثال در حوزه تاریخ مشروطیت ایران شمارگان قابل توجهی کتاب تاریخی منتشر شده است. در برخی از این آثار روحانیون به عنوان جریانی پیشرو و قدرتمند اجتماعی معرفی شدند و شماری از نویسندگان جایگاه روحانیت و دفاع آنان از مشروطه را چنین برنمی‌شمارند یا درباره تضاد میان محمدعلی شاه و مشروطه خواهان برخی از تاریخ نویسان تندروی مشروطه‌طلبان را باعث صدور فرمان به توپ بستن مجلس شورای ملی توسط شاه و نیروهای قزاق می‌دانند؛ ولی شماری دیگر خوی استبدادی، نپذیرفتن قانون و سرکشی‌های شاه و اطرافیان مستبدپرور را عامل اصلی برمی‌شمارند؛ بنابراین نوشتن از وقایع تاریخی به دلیل پیش‌داشته‌های مختلف پژوهشگران زمینه برون‌داد تصاویر مختلف و بعضا ناهم‌خوان است.
چهارم: به بیانی ساده، تاریخ‌نگاری کنار‌هم‌گذاشتن خرده‌وقایع مختلف از یک واقعه کلان است. تاریخ نویسان با چیدن خرده‌رویدادهای مختلف در دوره‌ای زمانی خاص به یک تصویر کامل‌تر می‌رسند، ولی اینکه این تصویر منطبق با واقعیت‌های بدون خدشه باشد، در عالم واقع و حتی از منظر تاریخی دست‌نیافتنی است. از همین‌رو و آنچه به صورت جدل و تنش میان زیباکلام و معتضد رخ داد، دقیقا تضاد فهم و روایت متفاوتی است که میان دو تاریخ نویس شکل گرفته و از آن نیز گریزی نبوده و نیست.