کلاب هاوس کاندیداها را به چالش می‌کشاند

کلاب‌هاوس، اپلیکیشنی نوظهور مبتنی بر صوت است که از اوایل سال جدید و در کمتر از یک ماه فضای مجازی ایران را به خود مشغول کرده و با وجود همه حواشی اطرافش همچنان در اوج خود باقی است و مرکز تعامل و تقابل در اکثر حوزه‌ها شده است. از طرفی به انتخابات ریاست جمهوری در خرداد روز‌به‌روز نزدیک‌تر می‌شویم و دسته‌ها و جناح‌های سیاسی برای تأثیر‌گذاری بر مخاطبان خود در تلاش هستند. در این میان رسانه‌ها از جمله ابزارهایی هستند که در همه دوره‌های انتخاباتی برای معرفی کاندیداها و پیشبرد روند انتخابات و همچنین اهداف جناحی از آن‌ها استفاده می‌شود. با پیشرفت در این حوزه و البته خلق شبکه‌های مجازی و اثر‌گذاری آن‌ها بر مخاطبان به مرور نقش روزنامه‌ها، خبرگزاری‌ها و حتی صدا‌و‌سیما کم‌رنگ شد و آمار بالای استقبال ایرانیان از شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که می‌توان بر تأثیر‌گذاری از این طریق امیدوار بود.

تاریخ انتشار: 03:05 - شنبه 1400/01/28
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه

 با ورود کلاب‌هاوس به فضای مجازی کشورمان و نفوذ بیش از انتظار آن در جامعه نخبگان، به‌خصوص ســـیاســت‌مـــداران ایـــرانــی، پـــای بحث‌های انتخابات نیز به این فضا باز شد و هر روز با ورود شخصیت‌های سیاسی مهم و حتی مسئولان کشوری همچون وزرا و نمایندگان به نظر می‌آید می‌توان از نقش این رسانه در انتخابات مهم ریاست جمهوری بسیار گفت. اکبر منتجبی، روزنامه‌نگار، معاون سردبیر روزنامه سازندگی در گفت‌و‌گو با اصفهان‌زیبا از تأثیر فضای مجازی بر آینده سیاسی ایران در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری گفت. به بیان منتجبی هم اکنون و در آستانه انتخابات، بازار اظهار‌نظرها به شدت داغ است و افراد مختلف سخنان نامزدهای احتمالی را در این فضا به چالش می‌کشند. به همین دلیل، کاندیداهای انتخابات ممکن است با اکراه در فضای مجازی همچون کلاب‌هاوس حاضر شوند. در ادامه مشروح این گفت‌و‌گو را می‌خوانید.

همان‌طور که می دانید، با وجود اینکه مدت زیادی از عمر شبکه اجتماعی کلاب‌هاوس البته در ایران نمی‌گذرد، در ابتدای ورودش با استقبال خوبی روبه‌رو شد. به نظر شما چه حوزه‌ها و قشری از جامعه تحت تأثیر این رسانه نوظهور قرار گرفتند و چرا؟

طبعا بر اساس آنچه که ما شنیده و خوانده‌ایم، نخبگان بیشتر به سراغ این شبکه جدید اجتماعی رفته‌اند؛ البته کسانی که از گوشی آیفون استفاده می‌کنند و می‌توانند این نرم افزار را نصب کنند. در این فضا موضوعات مختلفی مورد بحث واقع شد که به نظر بنده «سیاست» به‌طور گسترده در اولویت قرار گرفت؛ از وضعیت فعلی کشور، مصائب چند سال اخیر، کم‌کاری ها، ناتوانی‌ها و البته چشم‌انداز آینده. در واقع ما با فنری روبه‌رو شده‌ایم که گویی سال‌ها، تحت‌فشار نگهداری می‌شد و ناگهان با ورود کلاب‌هاوس (یا بهتر است بگوییم رادیوی خصوصی دوطــرفــه) عــطـــش سخــن‌گـــفتن، نظر‌دادن، تحلیل‌کردن و شنیدن همگی برطرف شد. این وضعیت نشان داد نخبگان با اینکه در فضای رسانه‌ای ایران می‌توانند برای خود در تلگرام یا دیگر شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌ای راه اندازی کنند، همچنان مشتاق حوزه‌های جدید هستند و بیشتر می‌خواهند گوینده باشند تا شنونده و به دنبال آن هستند که به نظراتشان توجه شود و مورد اهمیت قرار بگیرند. نکته جالب برای من حضور دولتمردان و مسئولان حکومتی در شبکه کلاب‌هاوس بود. افرادی که هر کدام، مجموعه رسانه‌های مختلفی را در اختیار دارند و روزانه انواع و اقسام نظرها را ابراز می‌کنند اما ظاهرا اقناع نمی‌شوند. دلیلش هم این است که آن‌ها هم نیاز به شنیدن دارند. کلاب‌هاوس در اولین قدم عامل رساندن صدای دولت و مردم به یکدیگر شد.

 جامعه هدف این گونه رسانه‌های مجازی چیست و مهم‌تر از آن با چه هدفی تأسیس شده‌اند؟

من نمی‌دانم که با چه هدفی تأسیس شده است. طبعا اگر آن را در راستای جهانی‌شدن ببینیم، کشف، اختراع و راه اندازی هر پدیده‌ای مردم جهان را به هم نزدیک‌تر می‌کند. ظاهرا رسانه در حال کن‌فیکون شدن است. عصر ما عصر رسانه است. در هیچ موقعیتی در جهان و خصوصا در ایران، رسانه این چنین قدرتمند نبوده است. رسانه‌ها در گذشته و در ابتدا آمدند تا تنها خبررسانی کنند. اما دولتمردان و سیاست‌مداران برروی آن سوار شدند تا به تحلیل‌های مختلف، جامعه یکدست یا جامعه طبقاتی خود را ایجاد کنند. دیکتاتورها نیز به دنبال یک‌صدایی رفتند و سوسیالیست‌ها جامعه را طبقاتی کردند. بعد از آن رسانه به سراغ یک شکل‌کردن افکار عمومی رفت. هر روزنامه و تلویزیونی برای اهداف خاص و جامعه مشخص برنامه تولید کرد. در واقع هدایت از بالا به پایین بود. اکنون اما وضع به گونه دیگر است. تغییرات از پایین به بالا برای تأثیرگذاری آغاز شده است. روند به‌صورت بسیار آگاهانه‌ای معکوس شده است. این یک روند لیبرالیستی است و این مردم هستند که می‌توانند درباره هر چیزی نظر بدهند. بپذیرند یا نپذیرند. حکومت‌ها نیز باید به این قاعده پایبند باشند. هم اکنون رسانه‌های جدید روی شکل‌دهی تک تک افراد متمرکز شده‌اند. وقتی یک فرد، که هیچ جایگاهی سیاسی اجتماعی ندارد، می‌تواند رسانه‌ای مدنظر خود داشته باشد، در واقع می‌تواند افکار خود را برای عده‌ای بروز دهد و افرادی را متوجه خود کند. یک استاد دانشگاه می‌تواند جامعه هدف خود را داشته باشد و یک شورشی جامعه هدف دیگری. به نظرم کلاب‌هاوس نیز از این منظر، از اتفاقات مهم عصر رسانه جدا نیست.

از مزایا و معایب فضای مجازی (با محوریت کلاب‌هاوس) بگویید و اینکه آیا شبکه‌هایی مانند اینستاگرام، تلگرام و در آخر کلاب‌هاوس می‌توانند فضای رسانه‌ای ایران را با توجه به کمبودهایی همچون ضعف عملکردی صدا و سیما، به‌خصوص موضوع فیلترینگ، تحت تأثیر قرار دهند؟

مهم‌ترین مزیتی که ممکن است داشته باشند، تکان دادن صدا و سیماست. ظاهرا سازمان صدا و سیما هم و غمی برای اتخاذ رویکردهای نوین در حوزه‌های جدید ندارد. از دیگر سو با در اختیار داشتن انحصار، نه اجازه رادیوی خصوصی می‌دهد و نه تلویزیون خصوصی. حتی رویکردهای خود را هم تغییر نمی‌دهد. شبکه‌های اجتماعی از اینستاگرام تا کلاب‌هاوس در اولین قدم خود توجه مردم را به تلویزیون و رادیو تغییر داده‌اند. تا پیش از «لایو اینستاگرام» برنامه زنده فقط در اختیار شبکه‌ها بود. در ایران نیز صدا و سیما اجازه چنین کاری را به هیچ‌کس نمی‌داد. دوستان نه خود ایده‌ای داشتند و نه اجازه کار و فعالیت را به دیگران می‌دادند. اکنون می‌بینیم که شبانه صدها هزارنفر در اینستاگرام برنامه‌های زنده برگزار می‌کنند و هریک نیز خواهان و مخالفانی دارند. اشکالی هم ندارد. جهان، جمع اضداد است. همه نباید مثل هم فکر کنند، بیندیشند، بخورند و سر یک ساعت بخوابند. البته امیدوارم برخی از مدیران راه آسان که همانا فیلترینگ است را انتخاب نکنند. چون فیلتر کردن، بستن صداست. صدا ممکن است فیلتر شود اما خاموش نمی‌شود.

همان‌طور که اشاره کردید کلاب‌هاوس کمتر مورد اقبال عمومی بود  و بیشتر قشر نخبه را تحت تأثیر قرار داد. آیا به همین دلیل بازخوردهای آن‌چنانی از خود نشان نداد؟ نظر شما چیست؟

طبیعی است. اساسا هر پدیده جهانی که به‌وجود می‌آید ابتدا نخبگان به سراغ آن می‌روند. در هر حوزه‌ای چنین است. از پزشکی تا فناوری. حتی برخی مقامات پیش‌دستی می‌کنند. حرفه پزشکی به مدد بسیاری از دیکتاتورهای جهان پیشرفت کرد؛ زیرا آن‌ها به دنبال زنده‌ماندن بودند و تمام هزینه‌های کشف یک دارو را تقبل کردند. در شبکه‌های اجتماعی نیز چنین است. گسست مهم و فاحشی در جامعه وجود دارد. جامعه ما چند پاره شده است. هر پاره سخن خود را می‌گوید و دیگری را تکفیر می‌کند. هیچ‌کس به هیچ فردی اعتماد ندارد. هر‌کس نظر خود را تمام‌شده و کامل و نهایی می‌داند. در این شرایط، نخبگانی که آگاه‌تر و دلسوزتر هستند پا به میدان می‌گذارند. نظرات دیگری را ابراز می‌کنند تا شاید تغییری رخ دهد یا گوش شنوایی برای حل مشکلات پیدا شود. نخبگان سخنشان را می‌گویند و بعد از آن است که بخش‌های دیگر جامعه هم وارد میدان می‌شوند.

 برخی تحلیلگران این مدل رسانه‌های نوظهور را دمکرات و برخی آن‌ها را شکلی از دیکتاتوری می‌نامند. یعنی چه؟

معتقد به این دوگانگی نیستم که یکی دیکتاتور مآبانه رفتار می‌کند و یکی دمکرات. ما با پلتفرم‌ها یا ظرف‌هایی روبه‌رو هستیم که محصول درون آن را خودمان تولید می‌کنیم. هیچ ظرفی فی نفسه نمی‌تواند دیکتاتور یا دمکرات باشد. مهم آن است که ما چگونه از آن ظرف استفاده می‌کنیم. بر سر دیگری می‌کوبیم؟ به انحصار خود در می‌آوریم؟ از آن سوء‌استفاده می‌کنیم یا نه در اختیار عموم قرار می‌دهیم، تا هر فردی به فراخور دانش و اندیشه‌اش از آن بهره برده و آن بهره را با دیگران تقسیم کند. همان‌طور که اشاره کردم، وضعیت رسانه تغییر کرده است. در روزگار پیشین حکومت‌ها مردم را شکل می‌دادند. آن‌ها زمانی که خود تغییر می‌کردند، از طریق رسانه‌هایی که داشتند مردم و هواداران خود را نیز تغییر می‌دادند و آرام آرام، به سمت یک‌شکل‌شدن می‌بردند. گاه موفق بودند، گاه نبودند. اما اکنون با تغییر رسانه این وضعیت دگرگون شده است. ابزارهای مهم اگرچه همچنان در اختیار حکومت‌ها و مدیران کشورهاست، رسانه‌های جدید نیز از پایین تغییرات را آغاز کرده‌اند. افراد ابتدا نظراتشان را می‌دهند. یکدیگر و هم‌نظران خود را پیدا می‌کنند و نهایتا تغییرات فکری، فرهنگی را آغاز می‌کنند. این تغییرات الزاما نباید تغییر سیاسی باشد، گاه ممکن است یک تغییر در سبک زندگی باشد.

به نظر شما آیا می‌توان از این فضاها برای گرفتن مصاحبه و گفت‌وگو‌های سیاسی هم استفاده کرد؟

بعید است. زیرا مصاحبه و گفت‌وگو یک امر تخصصی است. در واقع مصاحبه‌کننده که می‌تواند نماینده جریان فکری یا سیاسی و رسانه‌ای باشد، هدفمند سوالاتی را مطرح می‌کند. برای مثال در کلاب‌هاوس نیز ما با انواع و اقسام نظرها و سوالاتی روبه‌رو هستیم که گاه سوال قبلی هیچ ارتباطی به سؤال بعدی یا قبل از خود ندارد. بیشتر به بازار شام می‌ماند. به وضعیتی که مردم مسئولی را می‌بینند و هر‌کس درد و رنج و سوال خود را جویا می‌شود. یا هر کس نظر خود را ابراز می‌کند. البته رسانه‌ها می‌توانند از این ظرفیت و گفت‌وگوهایی که در درون آن انجام می‌شود، استفاده ببرند.

 آیا رسانه‌های مجازی می‌توانند سیاست‌مداران، مسئولان و حتی کاندیداهای انتخابات پیش رو را به پاسخ‌گویی در برابر جامعه مجبور کنند؟

مسئولان که اساسا پاسخ‌گو نیستند. دولتی و غیردولتی هم ندارند. متأسفانه نگرش همه، یک طرفه صحبت‌کردن است. هر وقت بخواهند درباره موضوعی سخن می‌گویند و هر وقت نخواهند پا به میدان نمی‌گذارند. شیوه‌ای مرسوم و البته اشتباه. با این حال شبکه‌های اجتماعی باعث شده است که آن‌ها بیشتر از گذشته در میدان نظر قرار بگیرند. برخی که حامل دیدگاه‌های سنتی هستند، اساسا اهمیت به هیچ نقدی نمی‌دهند اما مدیران جوان‌تر تلاش می‌کنند، پاسخ‌هایی را به مخاطبان خود بدهند.

حضور برخی مقامات و مسئولان کشوری در کلاب‌هاوس و بازنشر صحبت‌های آن‌ها توانست کیفیت این شبکه را تا اندازه‌ای بالا ببرد. آیا این موضوع می‌تواند در آینده باعث بازتاب‌های گسترده‌ای در جامعه به‌خصوص درفضای سیاسی کشور شود و به نوعی جریان‌سازی کند؟

فکر کنم حضور مدیران روز‌به‌روز در کلاب‌هاوس کمتر خواهد شد. البته هم تب آن راه افتاده، هم انتخابات است و هم مدیران در آخرین دوره کار خود هستند و نیاز دارند گزارش عملکردی از خود ارائه دهند و بگویند چه کرده‌اند و چه نکرده‌اند. به نوعی بیلانی بدهند و بعضا به انتقاداتی که از آن‌ها می‌شود، پاسخ دهند. مدیران جدید که می‌آیند، نیازی به بیلان‌کاری و پاسخ به انتقاد ندارند. به عقیده بنده به همان نسبت که حضور مدیران کم می‌شود، حضور سیاست‌مداران در این فضا بیشتر خواهد شد. این دسته از افراد پتانسیل آن را دارند که بحث‌های داغ‌تری را متناسب با وضعیت کشور مطرح کنند که به نظرم این اتفاق خواهد افتاد.

با توجه به اینکه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه هستیم، کمی هم از تأثیرات فضای مجازی (کلاب‌هاوس) بر این رویداد سیاسی و همچنین فضای پیش از انتخابات بگویید.

فکر می‌کنم که بازار اظهار نظرها را به‌شدت داغ می‌کند و افراد سخنان نامزدها را به چالش می‌کشند. یک نمونه از آن را دیدید. آنچه آقای مطهری درباره حجاب گفته بود، با بازتاب‌های بسیاری روبه‌رو شد که اولین اثر آن ریزش آرای مطهری از سوی افراد بسیاری بود. به همین دلیل، نامزدها ممکن است با اکراه به این‌گونه رسانه بروند و شاید در این خصوص بی‌میل باشند؛ زیرا برخی از نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری، از همان سنخ مدیرانی هستند که فقط می‌خواهند سخنرانی کنند. بگویند و بروند. بدون آنکه کسی به آن‌ها خرده بگیرد، نقد بی‌پروایی داشته باشد، گذشته یا عملکرد آن‌ها را به پیش بکشد یا از آن‌ها پرسش کند. به همین دلیل فکر نمی‌کنم نامزدها وارد این میدان شوند. آن‌ها نزدیکان، مشاوران و هواداران خود را می‌فرستند تا سخنان متوجه شخص خودشان نشود.

 به یاد داریم که در انتخابات گذشته شبکه‌های مختلف بر افکار عمومی تأثیر گذاشتند و البته کمک فراوانی نیز از نظر تبلیغاتی به کاندیداها کردند. امروز با کلاب‌هاوس مواجه شدیم. تفاوت این رسانه با دیگر رسانه‌های پیش ازآن چیست؟ فضا بهتر شده یا بدتر؟

این هم مانند یک رسانه و درکنار رسانه‌های دیگر است. در این سال‌ها و در آستانه هر انتخاباتی ما با یک رسانه‌ روبه‌رو شده‌ایم. سال 80 وبلاگ‌نویسی شیوع پیدا کرد. سال 84 رسانه‌ای به نام اورکات آمد که یک شبکه جدید اجتماعی و همزیستی بود که افراد عکس‌های خود را به اشتراک می‌گذاشتند. در آستانه انتخابات 88، فیس‌بوک رسانه بلامنازع ایران بود. سال 92 تلگرام مثل طوفان ایران را درنوردید. سال 96 تلگرام و توئیتر هر دو بسیار برای مردم مهم و پررنگ بودند. هم اکنون نیز با کلاب‌هاوس روبه‌رو هستیم. وقتی ما رسانه‌های داخلی را محدود می‌کنیم و جلوی انتشار اخبار و تحلیل‌ها را می‌گیریم، رسانه‌های دیگر این خلأ را پر می‌کنند. خبر هر لحظه در حال وقوع است. شما نمی‌توانید جلوی خبررسانی را بگیرید. می‌توانید دستور بدهید نشر نشود، اما مقابل وقوع آنچه رخ داده، نمی‌توان ایستاد. وقتی رسانه داخلی از ترس نتواند خبری را منتشر کند، رسانه خارجی با شایعه و جعل، هدفمندانه خبر را منتشر می‌کند تا استفاده دوسویه ببرد.

 هم اکنون اثر این فضا بر مردم چگونه است؟ از طرفی آیا رسانه‌های مجازی می‌توانند بسیاری از خواسته‌ها و تمایلات جامعه را به گوش سیاست‌مداران و دولتمردان و کاندیداهای احتمالی انتخابات آینده برساند و اصلا اثری در رفع مشکلات مردم دارد یا نه؟

به نظر بنده اگر فیلتر نشود، در روزهای آینده و نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری داغ‌تر هم می‌شود و مباحث بسیار بحث‌برانگیزی در آن مطرح خواهد شد. اما اینکه آیا می‌تواند تأثیری بر جامعه و مردم بگذارد؟ باید بگویم خیلی نه؛ زیرا تا انتخابات زمانی باقی نمانده و مردم مشکلات، معضلات و درگیری‌های بسیاری در حوزه اقتصادی دارند و زندگی‌شان به نفس افتاده است. در خصوص قسمت دوم سوالتان نیز باید بگویم بعید است که در این عصر، دولتمردان و حاکمان هر کشوری ندانند مردم از آن‌ها چه می‌خواهند یا چه نیازهایی دارند. دیگر رساندن صدا به گوش یک سیاست‌مدار و دولتمرد کار سختی نیست مگر آن‌که فردی خود را به خواب زده باشد. آدم خواب را می‌توان بیدار کرد اما آدمی که خود را به خواب زده، نمی‌توان بیدار کرد. هم اکنون دولتمردان ما جزء به جزء مشکلات، خواسته‌ها و نظرات مردم را می‌دانند.

 و سؤال آخر اینکه دغدغه اصلی انتخابات خرداد ماه با توجه به تجربه انتخابات اسفند 98 مشارکت مردم و نیاز به رأی عمومی است. فضای مجازی چه نقش و اثر عمیقی در مشارکت مردم و نگرش رأی دهندگان خواهد داشت؟

مشارکت مردم در انتخابات، ارتباط مستقیمی با وضعیت اقتصادی آن‌ها دارد. این وضعیت اقتصادی الزاما قیمت مرغ نیست که پایین بیاید یا نیاید. دریافت مردم از آینده مهم است؛ این که آیا گفت‌وگو و مذاکره درباب تحریم‌ها می‌تواند به گشایش اقتصادی منجر شود یا نه. به همین دلیل، هر شعاری حتی سیاسی، زیربنای اقتصادی دارد و هر نگاه اقتصادی لاجرم باید از سیاست بگذرد. کاندیدایی که بتواند این مسئله را حل کند، می‌تواند توفیق آرا هم داشته باشد. الان مسئله دقیقا تمام‌شدن تحریم‌هاست. ما به علت وجود تحریم‌ها، از واکسیناسیون جهانی برای سلامتی در مقابل کرونا عقب افتاده‌ایم. ما به علت تحریم‌ها، نمی‌توانیم نفت بفروشیم و وقتی با هزار لطایف الحیل نفت می‌فروشیم، نمی‌توانیم از کشورهای هم‌پیمان مانند عراق یا چین پول خود را دریافت کنیم. مسئله اصلی ما این است که کدام نامزد می‌تواند در مسیر شکستن تحریم‌ها و بازگشت دوباره ایران به جامعه اقتصادی و قراردادها قدم بردارد.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط