هفته گذشته ترکیب کابینه دولت مشخص شد. به غیر از وزیر آموزش و پرورش، تمامی وزرای پیشنهادی رأی اعتماد کسب کردند در نتیجه تغییری در تیم اقتصادی دولت ایجاد نشد. هفته گذشته، محسن رضایی به سمت معاون اقتصادی رئیسجمهور منصوب شد و به این ترتیب سه ضلع محمد مخبر، فرهاد رهبر و محسن رضایی بیشترین تأثیر را بر تصمیمهای اقتصادی دولت سیزدهم خواهند داشت. تنها نکته مغفول برای سرمایهگذاران، مشخص شدن نام رئیس کل بانکمرکزی است.
رئیسکل بانک مرکزی اصلیترین نقش را در سیاستگذاری پولی بر عهده دارد، اما آنچه باعث شده این فرد و جایگاه حائز اهمیت باشد، نزدیکبودن او به یکی از اضلاع راهبران اقتصادی دولت است.
بیم و امیدها نسبت به آینده اقتصاد ایران
اگرچه اغلب اعضای کابینه و تیم اقتصادی مشخص شدهاند، اما سرمایهگذاران همچنان در دوراهی تصمیمگیری قرار دارند. ازیکسو تکلیف دولت جدید با موضوع برجام مشخص نیست. بررسی نقل قولهایی که بهتازگی از سوی افراد تصمیمگیر شنیده شده، حاکی از آن است که توافق بر سر برجام 2 تا حدود زیادی منتفی است. در صورت رفع تحریمها و بازگشت آمریکا به مفاد برجام، ایران نیز اقدامات خود را تغییر خواهد داد. برای پیوستن ایران به FATF نیز باید چارچوب مشخصی برای رفع تحریمها و تضمین برای بازنگشتن مجدد تحریمها نیاز است. با توجه به این شرایط ایران در یک دوراهی قرار دارد. از یکسو اگر تحریمها رفع شود، منابع ارزی بلوکهشده آزاد شود و مبادلات مالی و تجاری ایران تسهیل و کمهزینهتر شود، چشمانداز اقتصاد ایران بهبود یافته و میتوان به رشد اقتصادی هم فکر کرد. اما در سوی دیگر اگر این اتفاقات رخ ندهد، شرایط اقتصادی ایران حداقل در چند سال پیش رو سختتر خواهد شد. سایه سنگین تحریمها و کرونا در کنار کسری بودجه سنگین، دست دولت برای اقدامات مؤثر اقتصادی تنگ خواهد کرد. در این شرایط باید برنامه مشخصی از سوی وزارت اقتصاد و دیگر وزارتخانههای اقتصادی اعلام شود تا حداقل عموم مردم بتوانند راحتتر شرایط فعلی را درک کنند.
فرسایشی شدن شرایط برای سرمایهگذاران
اگر فرض را بر این قرار دهیم که یکی از دو مسیر ذکرشده از سوی دولت و در ابعاد کلان از سوی نظام انتخاب خواهد شد، تحلیل سرمایهگذاران متفاوت خواهد بود. در حالت نخست نرخ دلار کنترلپذیرتر خواهد بود، احتمال جهش قیمتی تا پایان سال کمرنگتر خواهد شد و سرمایهگذاران میتوانند با توجه به ثبات نسبی در متغیرهای اقتصادی، در بازارها و صنایع تولیدی و خدماتی سرمایهگذاری کنند. اما در حالت دیگر، احتمال ادامه افزایش قیمت در بازارهای مختلف به خصوص بازار ارز وجود خواهد داشت، تناسب عرضه و تقاضا در بسیاری از کالاهای اساسی به هم خواهد خورد و سرمایهگذاران به سمت کالاهای سرمایهای هجوم میبرند. در نتیجه اکنون نمیتوان به هر یک از دو مسیر وزن بیشتری داد.
رشد نرخ ارز در سایه بلاتکلیفی تابستانی
هنوز چند روزی از شروع به کار وزرای جدید نمیگذرد، در بهترین حالت هیچ کدام از وزرا نمیتوانند در عرضه چند هفته یا 100 روز و 200 روز تغییر قابل توجهی ایجاد کنند و ایران را از رشد اقتصادی منفی به سمت توسعه اقتصادی هدایت کنند. اما هر یک از آنها میتوانند چشمانداز پیش روی وزارتخانه خود را برای مردم ترسیم کنند. وزارت نفت میتواند به برنامه صادرات نفت در چهار سال آینده اشاره کرده و از حداقل میزان درآمد مورد انتظار صحبت کند. وزیر راه و شهرسازی میتواند پیشدرآمدهای سخت یک میلیون واحد مسکونی در سال را مشخص کند، اینکه زمین این واحدها از کجا تأمین میشود؟ ظرفیت تولید میلگرد، سیمان، آجر و گچ وجود دارد؟ وزیر صمت چه تصمیمی برای نرخگذاری دستوری در صنایع مختلف گرفته است؟ و … این موارد شاید ساده و سهل الوصول به نظر برسد اما در عمل تأثیر زیادی بر تصمیمگیری سرمایهگذاران دارد. اهالی بورس اختلافنظر وزارت نفت و اقتصاد بر سر عرضه صندوق پالایشی یکم را به یاد دارند. خودروسازان سالهاست با بحث قیمتگذاری محصولات خود با وزارت صمت و شورای رقابت اختلاف نظر دارند. بر سر عرضه سیمان و فولاد در بورس کالا چالشهای متعددی در ماههای اخیر داشتیم.
در این شرایط که ابهامات زیادی در برابر سرمایهگذاران قرار دارد، بازار ارز به عنوان پیشگام بازارها روند صعودی خود را آغاز کرده و اکنون در کانال 27 تا 28 هزار تومان نوسان دارد. به دنبال رشد قیمت دلار، بازار طلا، خودرو، مسکن و بورس هم صعودی شده است. به عبارت سادهتر، نرخ تورم و دلار پابهپای هم در حال اوجگیری هستند و این سیگنال را به دیگر بازارها میدهند که در ماههای آتی، هیچ چیز قابل پیشبینی نیست و حتی ممکن است جهش ارزی دیگری شاهد باشیم.
ترس و هیجان در بورس
اندیکاتورها همچنان بر هیجان و اشباع خرید تأکید دارند و شاخصکل هموزن نیز در آستانه مقاومت مهمی قرار دارد. با این حال، تا زمانی که دلار در حال پیشروی باشد، به دنبال آن دیگر بازارها هم صعودی خواهند بود. نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که بازارها به دلیل شرایط خاص اقتصادی (کسری بودجه، منابع اندک ارزی، سنگینی تحریمها و…) و چشمانداز رشد تورم در ماههای پیشرو، در حال صعود است. در این شرایط ترس و طمع، بازارها را هدایت میکند. با کوچکترین المان نزولی در بازار دلار، دومینوی روند کاهشی در دیگر بازارها به وقوع خواهد پیوست.
از نظر تکنیکالی، مرز یک میلیون و 600 هزار واحد مقاومت مهمی بر سر راه صعود بورس است. تجمع سیگنالهای مقاومتی در این محدوده، قدرت مقاومتی آن را بالاتر برده است؛ در نتیجه هر زمان امکان دارد با برخورد شاخصکل یا نزدیک شدن آن به این محدوده، عرضه در بازار افزایش یابد. چنان که روز گذشته در نیمه دوم معاملات حجم عرضهها شدت یافت و برخی گروهها همانند خودرو و بانک به صف فروش هم نشستند. ممکن است دلیل این اصلاح به موارد اقتصادی یا سیاسی یا حتی رخدادهای غیر قابل پیشبینی باز گردد، اما در هر حال، بازار سرمایه اکنون پتانسیل اصلاح را دارد. اگر روند قیمت دلار در همین محدوده بوده و چشمانداز اقتصادی کشور هم تغییری نکند، این اصلاح طولانی مدت نخواهد بود.